English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
ski run سرازیری یا مسیر مناسب برای اسکی بازی
Other Matches
skiable مناسب برای اسکی
surfboard تخته مخصوص اسکی روی اب اسکی ابی بازی کردن
surfboards تخته مخصوص اسکی روی اب اسکی ابی بازی کردن
glissade سرازیری و شیب مناسب
routing مشخص کردن یک مسیر مناسب برای پیام از شبکه , روش جدید مسیریابی داده به کامپیوتر مرکزی وجود دارد
trick ski اسکی کوتاه برای انجام حرکات نمایشی اسکی روی اب
skiing اسکی بازی
water skiing اسکی بازی روی اب
skis اسکی بازی کردن
ski pole چوب اسکی بازی
water-skiing اسکی بازی روی اب
skied اسکی بازی کردن
ski اسکی بازی کردن
trails پشت سر یکدیگر قرار گرفتن مسیر اسکی
trail پشت سر یکدیگر قرار گرفتن مسیر اسکی
trailed پشت سر یکدیگر قرار گرفتن مسیر اسکی
trailing پشت سر یکدیگر قرار گرفتن مسیر اسکی
slalom مسابقه سرعت اسکی بازی
slaloms مسابقه سرعت اسکی بازی
pole چوبدستی اسکی تیرهای عمودی در کنارداخلی مسیر اسبدوانی نیزه پرش
poles چوبدستی اسکی تیرهای عمودی در کنارداخلی مسیر اسبدوانی نیزه پرش
billiard point در بازی بیلیارد انگلیسی 2امتیاز برای کارامبول و 3امتیاز برای کیسه انداختن در بازی امریکایی 1 امتیازبرای کارامبول و امتیازهای دیگر برای کیسه انداختن
fitting clearance بازی مناسب
switched network backup انتخاب کاربر برای مسیر جانبی از شبکه وقتی که مسیر اول مشغول است
trial and error <idiom> یافتن راه حلهای مناسب برای یافتن راهی مناسب
message انتخاب مسیر مناسب بین مبدا و مقصد پیام در شبکه
messages انتخاب مسیر مناسب بین مبدا و مقصد پیام در شبکه
keystroke برسی هر کلید انتخاب شده برای اطمینان یافتن از اینکه برای عملی مناسب است
game وسیله ROM که حاوی کد برنامه برای بازی کامپیوتری است و در کنسول بازی نصب میشود
inning گیمی که بازیگر سرویس زده و ان را باخته فرصت برای نوبت هر بازی بیلیارد یاکروکه یک بخش از بازی بولینگ
short ski اسکی کوتاه پهن برای مبتدیان و سالمندان
groom اماده کردن شیب برای اسکی مهتر
burn in حرارت دادن واکس برای مالیدن به کف اسکی
waxing cork چوب پنبه برای پولیش کردن اسکی
grooms اماده کردن شیب برای اسکی مهتر
start button دگمهای که معمولاگ گوشه سمت چپ در پایین صفحه نمایش ویندوز است و یک مسیر مناسب به برنامه ها و فایلهای کامپیوتر ایجاد میکند
aquaplane قطعهء چوبی که برای اسکی ابی بکار میرود
poma lift تله اسکی میلهای برای انتقال نفر بنفر
fair weather مناسب برای
branch مسیر یا جهش مناسب از یک دستور به دستور دیگر
branches مسیر یا جهش مناسب از یک دستور به دستور دیگر
telemark پیچ اسکی بجلو وجلو بردن ان از اسکی دیگر
winterish مناسب برای زمستان
running مناسب برای مسابقه دو
airworthiness مناسب برای پرواز
suitable for children مناسب برای بچه ها
in pride of grease مناسب برای کشتن
cantabile مناسب برای اواز
airworthy مناسب برای پرواز
fill the bill <idiom> مناسب برای همه جا
lost ball گوی گم شده در مسیر بازی گلف که به فاصله 5 دقیقه پیدا نشود
dogger اسکی باز ماهر در هات داگ اسکی
skis اسکی کردن سرخوردن با اسکی روی برف
ski اسکی کردن سرخوردن با اسکی روی برف
skied اسکی کردن سرخوردن با اسکی روی برف
glm روش اموزش اسکی به بزرگسالان با اسکی کوتاه
office مناسب برای استفاده در شرکت
gressorial مناسب برای راه رفتن
offices مناسب برای استفاده در شرکت
buyer's market بازار مناسب برای خریدار
readied مناسب برای استفاده از یا فروش .
ready مناسب برای استفاده از یا فروش .
roadworthy مناسب برای بکاربردن درجاده ها
market value قیمت مناسب برای خریداروفروشنده
fencible مناسب برای نرده کشی
readying مناسب برای استفاده از یا فروش .
readies مناسب برای استفاده از یا فروش .
fishable مناسب یا مجاز برای ماهیگیری
distances مدت بازی قسمتی از مسیر مسابقه مشخص شده به وسیله پرچم یا میله
distance مدت بازی قسمتی از مسیر مسابقه مشخص شده به وسیله پرچم یا میله
sealsking نوار پوست سگ ماهی زیرچوب اسکی تورینگ برای جلوگیری از سر خوردن بعقب
badminton بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
He's not suited for a doctor. او [مرد] برای یک پزشک مناسب نیست.
lyrical مناسب برای نواختن یاخواندن باچنگ
to be [look] somewhat [the] worse for wear [person, thing] مناسب نبودن برای پوشیدن [جامه ای]
jump speed سرعت مناسب برای پرش باچتر
sawtimber الوار مناسب برای اره کشی
jump altitude ارتفاع مناسب برای پرش چتربازان
fair drawing طرح مناسب برای چاپ و تکثیر
passed یک دور حرکت در مسیرمسابقه اسکی روی اب انصراف از پرش برای انتخاب اندازههای بالاتر
passes یک دور حرکت در مسیرمسابقه اسکی روی اب انصراف از پرش برای انتخاب اندازههای بالاتر
pass یک دور حرکت در مسیرمسابقه اسکی روی اب انصراف از پرش برای انتخاب اندازههای بالاتر
log wood درخت بقم [در بافت این گیاه ماده رنگینی بنام هماتوکسیلین وجود دارد که برای ساخت رنگینه های قرمز، بنفش، آب و خاکستری مورد استفاده قرار می گیرد و برای الیاف پشم و ابریشم مناسب است.]
slots منطقه جلو دروازه برای حمله مناسب
slot منطقه جلو دروازه برای حمله مناسب
bug taper ریسمان مناسب برای استفاده از طعمه زیر اب
slotting منطقه جلو دروازه برای حمله مناسب
amphimictic مناسب برای تولید و تناسل واختلاط نژاد
flag days روزهای مناسب یا نامناسب برای حرکات موتوری
gorge portion محل مناسب برای ایجاد سد دربستر رودخانه
that is i. to this purpose برای این مقصود مناسب یاکافی نیست
constructive placement تعیین محل برای بارگیری یاتخلیه مناسب کشتیها
The fire is fit to roast the meat. این آتش برای کباب کردن گوشت مناسب است
fits units with ... connection مناسب برای دستگاه هایی با اتصال ... [الکترونیک مهندسی برق]
diagonal اسکی تورینگ و اسکی صحرانوردی
verification بررسی صحت کارکردن یک سیستم و مناسب بودن آن برای کارهای موردنظر
to suggest it is appropriate to do so [matter] پیشنهاد می کند که برای انجام این کار مناسب باشد [چیزی ]
sectors شیاری که خطا دارد و برای ذخیره مناسب قابل استفاده نیست .
sector شیاری که خطا دارد و برای ذخیره مناسب قابل استفاده نیست .
traffic lane یک خط جاده برای یک مسیر
driving lane یک خط جاده برای یک مسیر
lane یک خط جاده برای یک مسیر
fourth generation computers زبانهایی که برای کاربر فاهر مناسب دارند و هوشمند طراحی نشده اند
Viewdata سیستم محاورهای برای ارسال متن یا گرافیک ازپایگاه داده به ترمینال کاربر به وسیله خط وط تلفن . که باعث ایجاد امکاناتی برای بازیابی اطلاعات , تراکنش ها , تحصیلات , بازی ها و خلاقیت میشود
voices توانایی کامپیوتر برای تشخیص کلمات خاص در صدای انسان و ایجاد پاسخ مناسب
CD WO مناسب برای ذخیره سازی متون آرشیو و یا آزمایش ROM-CD پیش از دوباره کاری
voicing توانایی کامپیوتر برای تشخیص کلمات خاص در صدای انسان و ایجاد پاسخ مناسب
voice توانایی کامپیوتر برای تشخیص کلمات خاص در صدای انسان و ایجاد پاسخ مناسب
drop خطای نوار یا دیسکی که باید برای داده ذخیره شده مناسب به درستی مغناطیسی شود
drops خطای نوار یا دیسکی که باید برای داده ذخیره شده مناسب به درستی مغناطیسی شود
dropped خطای نوار یا دیسکی که باید برای داده ذخیره شده مناسب به درستی مغناطیسی شود
dropping خطای نوار یا دیسکی که باید برای داده ذخیره شده مناسب به درستی مغناطیسی شود
procedure turn دور زدن برای برگشتن در مسیر
pie alley مسیر اسان برای گوی اندازی
conversion 1-برنامهای که برنامه نوشته شده در یک کامپیوتر را به حالت مناسب برای دیگری تبدیل میکند. 2-برنامهای که فرمت داده و کد گذاری و... را برای استفاده در یک برنامه دیگر تبدیل میکند
conversions 1-برنامهای که برنامه نوشته شده در یک کامپیوتر را به حالت مناسب برای دیگری تبدیل میکند. 2-برنامهای که فرمت داده و کد گذاری و... را برای استفاده در یک برنامه دیگر تبدیل میکند
populates 1-حافظه یا انتخابهای مناسب برای کامپیوتر.2-تخته مدار چاپ شده که در سوکتهای خالی قط عاتی دارند
populating 1-حافظه یا انتخابهای مناسب برای کامپیوتر.2-تخته مدار چاپ شده که در سوکتهای خالی قط عاتی دارند
populate 1-حافظه یا انتخابهای مناسب برای کامپیوتر.2-تخته مدار چاپ شده که در سوکتهای خالی قط عاتی دارند
enumerated type فضای ذخیره سازی داده یا رده بندی با استفاده از اعداد برای نمایش برچسبهای مناسب انتخاب شدنی
fibre optics لایههای مناسب شیشهای یا پلاستیکی محافظت شده برای ارسال سیگنالهای نوری که داده سریع منتقل می کنند
hand-held کامپیوتر بسیار کوچک که در دست جا میشود مناسب برای ورود اطلاعات ابتدایی وقتی که ترمینالی فراهم نیست
control vane تیغه متحرکی برای کنترل وضعیت و مسیر پرواز
command heading مسیر تعیین شده برای هواپیماتوسط برج کنترل
barrier light نورافکن ساحل دریا برای پیداکردن مسیر کشتی
pass pattern مسیر منحنی که گیرنده پاس برای گرفتن توپ طی میکند
One point for you. یک درجه امتیاز [ بازی] برای تو.
warm up <idiom> گرم کردن (برای بازی)
semaphore مشخصات دو کار و تصدیق مناسب برای جلوگیری از قفل کردن یا سایر مشکلات وقتی که هر دو نیاز به وسیله جانبی یا تابعی دارند
telegenic دارای استعداد شرکت دربرنامههای تلویزیونی مناسب برای برنامه تلویزیونی
newsgroup خصوصیتی در اینترنت که امکانات ای که برای همه مسیر است را فراهم میکند
holding pattern کنترل هواپیما برای پرواز دریک مسیر پیش بینی شده
draught board تخته شطرنجی برای بازی چکرز
speculative demand for money تقاضای سفته بازی برای پول
ergonomics بخشی از طراحی نرم افزار یا سخت افزار تا برای استفاده مناسب و امن شود
wife's equity عبارت است از مقدار مناسب و معقولی ازاثاث البیت و ..... که زن میتواند برای خود و اطفالش نگهدارد و شوهر حق تصرف در ان یا انتقال دادنش راندارد
routing لیست انتخابهای مط لوب دریک مسیر برای پیام ذخیره شده در router
capture کنترل مسیر حرکت برای نگهداشتن الات دقیق روی میزان مطلوب
captures کنترل مسیر حرکت برای نگهداشتن الات دقیق روی میزان مطلوب
capturing کنترل مسیر حرکت برای نگهداشتن الات دقیق روی میزان مطلوب
forecaddie باربر وسط مسیر برای نشان دادن محل فرود گوی گلف
sit on the ball بازی تاخیری برای حفظ مساوی یابرد
game آنچه برای لذت و آرامش بازی شود
to pull strings از رابطه ها برای پارتی بازی استفاده کردن
sit on a lead بازی تاخیری برای حفظ مساوی یابرد
free drop برداشتن و انداختن گوی گلف با دست از نقطه ناممکن برای ضربه زدن به نقطه مناسب نزدیک ان
arm وسیله مکانیکی در درایو دیسک برای مکان دهی به نوک خواندن / نوشتن روی شیار مناسب از دیسک
cw system سیستمی که از سیگنالهی امواج پیوسته برای کسب اطلاعات درمورد مسیر پروازبهره میگیرد
cutback بازی بدون توپ برای گریز ازچنگ مدافعان
game joystick و آداپتور نمایش فقط برای بازی کردن
par حساب امتیاز استاندارد برای هر بخش از بازی گلف
alpha beta technique روشی در هوش مصنوعی برای حل بازی ها و مشکلات استراتژیک
cutbacks بازی بدون توپ برای گریز ازچنگ مدافعان
speculative demand for money تقاضا برای پول بمنظور انگیزه سفته بازی
wheel sucker دوچرخه سوار ماهر در ادامه مسیر پشت سر نفر دیگری برای کاستن از فشار هوا
fits شایسته بودن برای مناسب بودن
fittest شایسته بودن برای مناسب بودن
fit شایسته بودن برای مناسب بودن
best ball بازی یک نفر درمقابل 2 یا 3نفر برای کسب بهترین امتیاز
controlled environment محیطی که در ان کمیتهایی ازقبیل دما فشارترکیب اتمسفری تابشهای یونیزه کننده و میزان رطوبت در مقادیر مناسب برای موجودات زنده یا سخت افزارنگه داشته میشوند
fractional T روش تقسیم فرفیت از خط ارتباطی T با نرخ مگابیت در ثانیه به کانالهای کوچکتر کیلوبایت در ثانیه که مناسب تر و ارزانتر برای استفاده مشتری هستند
frame 1-فضایی روی نوار مغناطیسی برای یک کد حرف . 2-بسته داده ارسالی حاوی اطلاعات کنترلی و مسیر
re entry vehicle نوعی رسانگرهای فضایی که برای ورود به اتمسفر زمین در بخش پایانی مسیر خودطراحی شده اند
beach ball توپ بزرگ و رنگارنگ برای بازی در کنارهی دریا و دریاچه و یا استخر
lag زدن گوی از وسط زمین به مرز برای تعیین اغازکننده بازی
lagged زدن گوی از وسط زمین به مرز برای تعیین اغازکننده بازی
lags زدن گوی از وسط زمین به مرز برای تعیین اغازکننده بازی
beach balls توپ بزرگ و رنگارنگ برای بازی در کنارهی دریا و دریاچه و یا استخر
outsides اسکی بیرونی در منحنی پیچ لبه خارجی از منحنی پیچ اسکی
outside اسکی بیرونی در منحنی پیچ لبه خارجی از منحنی پیچ اسکی
backslash کاراکتر ASC II که در MS DOS برای نشان دادن ریشه دایرکتوری دیسک مثل C: یا مسیر دیگر به کار می روند
decision علامت گرافیکی در یک فلوچارت برای بیان تصمیم گیری و یک شاخه یا مسیر یا عملی با استفاده از نتیجه انتخاب میشود
decisions علامت گرافیکی در یک فلوچارت برای بیان تصمیم گیری و یک شاخه یا مسیر یا عملی با استفاده از نتیجه انتخاب میشود
object code خروجی یک کامپایلر یا اسمبلرکه خود کد ماشینی قابل اجرابوده یا برای پردازش بیشتربه منظور تولید چنین کدی مناسب است کد مقصود برنامه مقصود
tees منطقه شروع هر بخش بازی گلف نگهداشتن توپ بطورعمودی برای ضربه با پا
teeing منطقه شروع هر بخش بازی گلف نگهداشتن توپ بطورعمودی برای ضربه با پا
teed منطقه شروع هر بخش بازی گلف نگهداشتن توپ بطورعمودی برای ضربه با پا
tee منطقه شروع هر بخش بازی گلف نگهداشتن توپ بطورعمودی برای ضربه با پا
fdm Division Frequencyاستفاده از یک مسیر الکتریکی برای حمل دو یا چند سیگنال با فرکانسهای مختلف تسهیم براساس تقسیم فرکانس ultiplexing
safety بازی بیلیارد دفاعی که گویها را در جای نامناسبی برای حریف باقی می گذاردضامن تفنگ
conversions وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
conversion وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
fast سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
fastest سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
fasted سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
fasts سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
lane مسیر هریک از دوندگان یاشناگران خط پرتاب ازاد مسیر گوی بولینگ خط شناگر
lanes مسیر هریک از دوندگان یاشناگران خط پرتاب ازاد مسیر گوی بولینگ خط شناگر
grooves خط فرسوده میان طول مسیر بولینگ سریعترین مسیر پیست مسابقه اتومبیلرانی خان
groove خط فرسوده میان طول مسیر بولینگ سریعترین مسیر پیست مسابقه اتومبیلرانی خان
multithread طرح برنامه که از بیش یک مسیر منط قی استفاده میکند و هر مسیر همزمان اجرا میشود
landing approach مسیر نشستن هواپیما مسیر پیاده شدن به ساحل
ball cushion دیوار پشتی دار در انتهای مسیر گوی بولینگ که مانع برگرداندن میله به مسیر میشود
quick out نوعی پاس که گیرنده به جلومی دود و برای دریافت پاس به کنار تغییر مسیر میدهد
crane rail مسیر حرکت پاتیل جرثقیل مسیر بالابر
shinny بازی هاکی که با توپ چوبی بازی شود چوب بازی هاکی
derivation graph ساختار پایگاه داده سراسری که حاوی اطلاعات قوانین و مسیر هایی برای یافتن داده است
slope سرازیری
declivity سرازیری
slides سرازیری
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com