English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (19 milliseconds)
English Persian
controlled airspace قسمتی از هوا یا فضا در ابعادو اندازههای معین که سرویس کنترل هوایی برای ان تدارک دیده شده است
Other Matches
turnkey system سیستم کامپیوتری که قبلا"تدارک دیده شده و برای استفاده اماده است
controlled pattern بارریزی کنترل شده هوایی بارریزی با استفاده ازگسترش معین چترها
tactical air controler افسر کنترل عملیات هوایی مسئول مرکز کنترل هوایی
airlift service سرویس حمل و نقل هوایی خدمات ترابری هوایی قسمت ترابری هوایی
control panel صفحه کنترل قسمتی از کنسول کنترل کامپیوتر که حاوی کنترلهای دستی است
airlift control element عنصر کنترل ترابری هوایی عنصر کنترل حمل و نقل هوایی
bundles دستگاههاجانبی و سرویس ها به عنوان قسمتی از قیمت خریدیک سیستم کامپیوتری
bundle دستگاههاجانبی و سرویس ها به عنوان قسمتی از قیمت خریدیک سیستم کامپیوتری
bundling دستگاههاجانبی و سرویس ها به عنوان قسمتی از قیمت خریدیک سیستم کامپیوتری
air scout هواپیمای دیده ور هوایی هواپیمای مخصوص گشت زنی هوایی
blind hole سوراخ چمن که از فاصله معین دیده نمیشود
lob serve سرویس قوسدار بلند سرویس هوایی قوسدار
tactical air control center مرکز کنترل نیروی هوایی تاکتیکی کنترل هوایی تاکتیکی
air line سرویس هوایی
control and reporting center تیم کنترل و ارزیابی نتایج خسارات وارده به منطقه مرکز کنترل و گزارش هوایی
control point نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
bras سرویس ابتدایی ISDN که باعث میشود دو کانال داده داده هایی چند کیلو بایتی را با یک کانال سیگنال برای کنترل سیگنال ها ارسال کنند
bra سرویس ابتدایی ISDN که باعث میشود دو کانال داده داده هایی چند کیلو بایتی را با یک کانال سیگنال برای کنترل سیگنال ها ارسال کنند
channel airlift سرویس حمل و نقل هوایی موجود در هر یکان خدمات حمل و نقل هوایی امادی
pass یک دور حرکت در مسیرمسابقه اسکی روی اب انصراف از پرش برای انتخاب اندازههای بالاتر
passes یک دور حرکت در مسیرمسابقه اسکی روی اب انصراف از پرش برای انتخاب اندازههای بالاتر
passed یک دور حرکت در مسیرمسابقه اسکی روی اب انصراف از پرش برای انتخاب اندازههای بالاتر
time charter اجاره وسیله نقلیه برای مدت معین اجاره کشتی برای مدت معین
many اعلام تعداد 8 یا بیشترهواپیمای دشمن دیده میشود در رهگیری هوایی
block plot صفحه کنترل عکسهای هوایی قائم صفحه کنترل موزاییکهای برجسته بینی
pounced در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pouncing در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounce در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounces در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
point of presence شماره دستیابی تلفن برای تامین کننده سرویس که برای اتصال به اینترنت از طریق مودم به کار می رود
sleeve target هدف کش هوایی استوانهای برای تیراندازی ضد هوایی
into plane service تدارک سوخت و وسایل برای هواپیماها طبق قرارداد
throughput تدارک مستقیم اماد تدارک بیواسطه
tokens بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه
token بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه
control unit قسمتی از یک کامپیوتر که عملکرد صحیح واحدهای اریتمتیک نگهداری و انتقال اطلاعات را کنترل میکند
apt زبان برنامه سازی برای کنترل ماشینهای کنترل عددی
executive دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود
executives دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود
air control کنترل هوایی
seen fire اتش مداوم و دیدبانی شده پدافند هوایی که روی سبقت معین در جلوی هواپیما اجرامیشود
air controlman نگهبان کنترل هوایی
air control party گروه کنترل هوایی
aircontroller کنترل کننده هوایی
control area منطقه کنترل هوایی
control zone منطقه کنترل هوایی
initial point نقطه کنترل هوایی
homing station رادارهای کنترل هوایی
airspace control کنترل فضای هوایی
IRQ سیگنال ارسالی به CPU برای به تعویق انداختن پردازش عادی به طور موقت و کنترل انتقال به تابع کنترل وقفه
forward air control post ایستگاه کنترل هوایی جلو
air control ship ناو کنترل حرکات هوایی
air control point نقطه کنترل مسیر هوایی
airspace control کنترل کردن فضای هوایی
air control and reporting center (c.r.c. مرکز کنترل و گزارش هوایی
controlled airspace فضای هوایی کنترل شده
air-traffic control کنترل عبور و مرور هوایی
air traffic control کنترل عبور و مرور هوایی
control zone منطقه فضای هوایی تحت کنترل
air movement section قسمت کنترل عبور و مرور هوایی
senior مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
seniors مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
air defense artillery controller مسئول کنترل عملیات توپخانه پدافند هوایی
air raid reporting control ship گشتی کنترل کننده گزارش حملات هوایی
free lance اعلام کنترل خودکار هواپیمادر درگیریهای هوایی
air traffic regulation and identificatio سیستم تشخیص و کنترل عبورو مرور هوایی
tactical air command center مرکز فرماندهی و کنترل نیروی هوایی تاکتیکی
annunciator ی که برای جلب توجه دیده یا شنیده میشود
positive control کنترل عملی عبور و مرورهواپیماهای خودی در فضای هوایی
filter center مرکز کنترل و نتیجه گیری ازاخبار پدافند هوایی
freddie اشاره به ایستگاه یا یکان کنترل کننده در درگیریهای هوایی
apt یک سیستم برنامه نویسی که کاربردهای کنترل عددی برای کنترل برنامه ریزی شده اعمال ماشین استفاده میشود
iil دستگاه کنترل برای برای تولیدات صنعتی و سیستمهای کامپیوتر
zmarker beacon نوعی برج کنترل هوایی مستقر در میدان تیر پدافندهوایی
midnight فرمان از کنترل نزدیک به دورتغییر فرکانس بدهید دررهگیری هوایی
check point نقطهای است برای زمانگیری قسمتی از مسابقه اتومبیلرانی
serviced توافق برای سرویس یک قطعه توسط مهندس در صورت خرابی آن
service توافق برای سرویس یک قطعه توسط مهندس در صورت خرابی آن
shop supply وسایل لازم برای تعمیرگاه تدارک کردن تعمیرگاه
named airport of departure فرودگاه معین برای حرکت
boarded BCP که شامل مسیرهای هدایت برای سیگنالهای کامپیوتری است . برای آدرس و داده و باس کنترل
board BCP که شامل مسیرهای هدایت برای سیگنالهای کامپیوتری است . برای آدرس و داده و باس کنترل
electronic سیستمی که از ترمینال کامپیوتری برای سایت فروش برای امور الکترونیکی یا کنترل مثل مشخصات محصول و...
bay یک بخش برای کار ویژه [مانند سرویس یا انبار یا هواپیما وغیره]
allowances اختلاف یا لقی عمدی بین ابعادو اجزاء جفت شونده
allowance اختلاف یا لقی عمدی بین ابعادو اجزاء جفت شونده
tc اجاره دربست برای مدت معین
to set measures to anything برای چیزی اندازه یا حد معین کردن
voices سرویس پاسخگوی کامپیوتری با استفاده از صدای سنتز شده برای پاسخ به سوالات
voicing سرویس پاسخگوی کامپیوتری با استفاده از صدای سنتز شده برای پاسخ به سوالات
public سرویس ارسال داده برای عموم . مثل سیستم تلفن اصلی در یک کشور
voice سرویس پاسخگوی کامپیوتری با استفاده از صدای سنتز شده برای پاسخ به سوالات
authoring ابزاری که برای توسعه برنامههای کاربردی چند منظوره استفاده می شوند. که شامل دستورات خاص برای کنترل درایو -CD ROM
applied برای هدف معین بکار رفته کاربسته
to settle an a برای کسی مقر ری سالیانه معین کردن
goldie علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
lightening hole سوراخی که در قسمتی ازسازه که کمتر تحت تنش قراردارد برای کاهش وزن ایجادمیشود
yoke قسمتی از سیستم انحراف پرتوالکترونی که برای ادرس دهی یک نمایش تصویری بکار می رود
breaker line خطی در رسم فنی برای نشان دادن حذف قسمتی از جسم درشکل مزبور
blocked یک دوره مسابقه بیلیارد برای رسیدن به امتیاز معین
blocks یک دوره مسابقه بیلیارد برای رسیدن به امتیاز معین
set up اماده کردن اتومبیل برای مسابقه درمسیر معین
time charter اجاره کردن وسیله نقلیه برای مدت معین
block یک دوره مسابقه بیلیارد برای رسیدن به امتیاز معین
host computer کامپیوتری در شبکه که حاوی سرویس خاص یا زبان برنامه نویس برای همه کاربران است
host computers کامپیوتری در شبکه که حاوی سرویس خاص یا زبان برنامه نویس برای همه کاربران است
In the short term, it may be wiser to sacrifice profit in favour of turnover. برای دوره کوتاه مدت مصلحت دیده می شود که سود را به نفع فروش فدا دهند.
so علامتی برای معین کردن قابلیتهای فقط فرستادنی تجهیزات
tick mark علامت گذاری در طول یک ترازو برای معین کردن مقادیر
blanket لایهای از عایق حرارتی برای حفافت یک جزء یا قطعه معین
blanketed لایهای از عایق حرارتی برای حفافت یک جزء یا قطعه معین
blankets لایهای از عایق حرارتی برای حفافت یک جزء یا قطعه معین
rain check <idiom> رد کردن درخواستی برای یک تاریخ معین و موکول آن به زمان دیگر
code level تعداد بیت هایی که برای نمایش یک کاراکتر معین بکارمی روند
assessed value ارزشی که به منظور خاص برای یکی از اقلام دارایی معین میشود
signals علامتهای رمزی قراردادی بین اعضای تیم برای مانورهای معین
pit board تخته برای دادن اطلاعات لازم به راننده معین در گروه کمکی
anti- ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
hopple وسیلهای به پای اسب برای وادار کردن او به گامهای معین در ارابه رانی
calling sequence مجموعهای مشخص ازدستورالعمل و داده که برای فراخوانی یک ریزبرنامه معین ضروری است
ratioing کوچک و بزرگ کردن عکس به مقیاس معین برای استفاده در موزاییکهای عکسی
hobbles وسیلهای به پای اسب برای وادار کردن او به گامهای معین در ارابه رانی
hobbling وسیلهای به پای اسب برای وادار کردن او به گامهای معین در ارابه رانی
hobble وسیلهای به پای اسب برای وادار کردن او به گامهای معین در ارابه رانی
bend allowance فاصله خطی اضافی روی ورقه ها برای ایجاد خم هایی با شعاع معین
hobbled وسیلهای به پای اسب برای وادار کردن او به گامهای معین در ارابه رانی
vector quantities اندازههای برداری
synchro دستگاه تنظیم تیر خودکارپدافند هوایی دستگاه کنترل اتش سنکرونیزه
synchroreceiver دستگاه گیرنده خودکار یا بستن خودکار فرامین کنترل اتش به توپ ضد هوایی
authorization to copy اجازه ناشر نرم افزار به کاربر برای کپی کردن از برنامه در تعدادی معین
holotype نمونهای که نویسنده یا دانشمندی برای معرفی یک راسته یا دسته ازجانوران وگیاهان معین میکند
preventive justice قسمتی ازحقوق که به بررسی اقدامات مختلفی که برای جلوگیری ازارتکاب جرم از ناحیه تبهکاران احتمالی لازم است اختصاص دارد
varisized دارای اندازههای مختلف
central tendency measures اندازههای گرایش مرکزی
measures of central tendency اندازههای گرایش مرکزی
subscribed افزودن نام به لیست پستی از لیست سرویس ها تا هر پیامی برای گروه دریافت کنید
subscribing افزودن نام به لیست پستی از لیست سرویس ها تا هر پیامی برای گروه دریافت کنید
subscribe افزودن نام به لیست پستی از لیست سرویس ها تا هر پیامی برای گروه دریافت کنید
subscribes افزودن نام به لیست پستی از لیست سرویس ها تا هر پیامی برای گروه دریافت کنید
false attack حمله معین شمشیرباز درانتظار واکنش معین
splits زمان ثبت شده برای فواصل معین یک مسابقه زمان ثبت شده برای قهرمان دو 004متر
caged storage قسمتی از انبار که برای نگهداری اقلام مخصوص وخطرناک در نظر گرفته شده انبار محصور
sleeves هدف هوائی برای تیراندازی ضد هوایی
sleeve هدف هوائی برای تیراندازی ضد هوایی
platform load بار اماده برای بارریزی هوایی
guard چرم یا زه در قسمتی از چوب بازی لاکراس غلطاندن گوی به جلو یار برای محافظت ان از گوی حریف
guards چرم یا زه در قسمتی از چوب بازی لاکراس غلطاندن گوی به جلو یار برای محافظت ان از گوی حریف
guarding چرم یا زه در قسمتی از چوب بازی لاکراس غلطاندن گوی به جلو یار برای محافظت ان از گوی حریف
inning گیمی که بازیگر سرویس زده و ان را باخته فرصت برای نوبت هر بازی بیلیارد یاکروکه یک بخش از بازی بولینگ
army standard score نمرات استاندارد و اندازههای بدنی افراد
air target material program برنامه تهیه اماد برای تک به هدفهای هوایی
ml IB برای کنترل روبوت ها
smoke blanket پرده پوشش دود برای استتاراز دید هوایی
intercepting search کاوش برای رهگیری هوایی تجسس با رادار به منظوررهگیری
shuttle bombing بمباران با استفاده از دوپایگاه هوایی برای بمب گیری
embedded code کامپیوتر مخصوص برای کنترل یک ماشین . کامپیوتر مخصوص در یک سیستم بزرگ برای انجام یک تابع خاص
multi disk وسیلهای که از اندازههای مختلف و قالبهای دیسک می خواند
cascade control چندین واحد کنترل که هر یک دیگری را کنترل میکند, کنترل ابشاری
intercept point نقطه پیش بینی شده برای اجرای رهگیری هوایی
zahn cup محفظهای با سوراخی به اندازه معین و دقیق برای اندازه گیری ویسکوزیته سیال
clamp anf rake مانور برای کنترل گوی درمواجه
cp/m برنامه کنترل برای ریزپردازنده icrocomputers
cellar محل ذخیره سازی موقت داده یا ثبات یا کارها که موضوعات برای درج و حذف به صورت Lifo عمل می کنند یعنی اولی که می آید آخر از همه سرویس می گیرد
cellars محل ذخیره سازی موقت داده یا ثبات یا کارها که موضوعات برای درج و حذف به صورت Lifo عمل می کنند یعنی اولی که می آید آخر از همه سرویس می گیرد
ethernet شبکه پیاده سازی شده با استفاده از کابل looxial ضخیم و گیرنده / فرستنده برای اتصال به شاخههای کابل قابل سرویس دهی در مسافت دور
broadband ISDN سرویس ارسال داده سریع که به داده و صوت اجازه ارسال در یک شبکه گسترده میدهد در حال حاضر سیستمهای Asynchronous Transfer Mode Multimegabit Data Services دو نوع از این سرویس هستند
multi disk سیستمی که دیسک درایوهای نصب شده با اندازههای مختلف دارد
shank ضربه زدن به توپ با قوزک یاکنار پا ضربه زدن به گوی باعقب چوب گلف یا بدنه ان قسمتی از لنگر که طناب به ان وصل شود قسمتی از قلاب ماهیگیری بین سوراخ وانحنا
register محل ذخیره سازی برای داده کنترل
registering محل ذخیره سازی برای داده کنترل
appliances هر نوع وسیله برای بکارندازی یا کنترل هواپیما
tailed کد کنترل برای ارسال سیگنال در انتهای پیام
appliance هر نوع وسیله برای بکارندازی یا کنترل هواپیما
process کامپیوتر مخصوص برای کنترل و مدیریت فرآیند
tails کد کنترل برای ارسال سیگنال در انتهای پیام
serviced بیت ارسالی برای کنترل ونه داده
registers محل ذخیره سازی برای داده کنترل
processes کامپیوتر مخصوص برای کنترل و مدیریت فرآیند
tail کد کنترل برای ارسال سیگنال در انتهای پیام
service بیت ارسالی برای کنترل ونه داده
letting سرویس خطا سرویس بد
let سرویس خطا سرویس بد
lets سرویس خطا سرویس بد
shadow factor ضریب مربوط بانحراف سایه در عکس هوایی برای تعیین ارتفاع اشیاء
tan alt ضریب انحراف سایه برای تعیین ارتفاع اشیا در روی عکس هوایی
synchroscope دوربین کنترل اتش خودکارپدافند هوایی دوربین دستگاه توزیع اتش خودکار
command heading مسیر تعیین شده برای هواپیماتوسط برج کنترل
backward کانالی از گیرنده به فرستنده برای حمل سیگنالهای کنترل
statement دستور برنامه برای کنترل صفر زبان به کامپایلر,....
statements دستور برنامه برای کنترل صفر زبان به کامپایلر,....
control vane تیغه متحرکی برای کنترل وضعیت و مسیر پرواز
bids بدست گرفتن کنترل شبکه برای ارسال داده
bid بدست گرفتن کنترل شبکه برای ارسال داده
gill فلپی در پشت موتور برای کنترل جریان هوا
backwards کانالی از گیرنده به فرستنده برای حمل سیگنالهای کنترل
dials راهی برای نمایش و یا کنترل یک تنظیم که پیوسته میباشد
take over bid پیشنهاد خرید سهام یک شرکت برای اعمال کنترل
communication وسیله کنترل خط برای بررسی سیگنالهای متقاضی داده
dial راهی برای نمایش و یا کنترل یک تنظیم که پیوسته میباشد
dialed راهی برای نمایش و یا کنترل یک تنظیم که پیوسته میباشد
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com