Total search result: 242 (24 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
variate |
مختلف کردن |
|
|
Search result with all words |
|
utility |
برنامه مفید که همراه با توابعی از قبیل جستجوی فایل , کپی کردن , دایرکتوری فایل , مرتب کردن و رفع اشکال و توابع ریاضی مختلف میباشد |
multiple |
حاوی قط عات زیاد بودن یا عمل کردن به روشهای مختلف |
paint |
پر کردن شکل گرافیکی با رنگ . با روشهای مختلف و جلوههای ویژه |
paints |
پر کردن شکل گرافیکی با رنگ . با روشهای مختلف و جلوههای ویژه |
compact |
کاهش فضای ذخیره سازی داده با کد کردن آن به روشهای مختلف |
compacted |
کاهش فضای ذخیره سازی داده با کد کردن آن به روشهای مختلف |
compacting |
کاهش فضای ذخیره سازی داده با کد کردن آن به روشهای مختلف |
compacts |
کاهش فضای ذخیره سازی داده با کد کردن آن به روشهای مختلف |
kernel |
تعداد دستورات ابتدایی لازم برای روشن کردن پیکسهای صفحه به رنگهای مختلف و با سایه . |
kernels |
تعداد دستورات ابتدایی لازم برای روشن کردن پیکسهای صفحه به رنگهای مختلف و با سایه . |
log |
وارد کردن داده مشخصات مختلف مثل کلمه رمز |
logs |
وارد کردن داده مشخصات مختلف مثل کلمه رمز |
permutation |
تعداد روشهای مختلف برای مرتب کردن چیزی |
permutations |
تعداد روشهای مختلف برای مرتب کردن چیزی |
adaptation |
توانایی یک وسیله برای تنظیم کردن محدوده حساسیت خود در موقعیتهای مختلف |
adaptations |
توانایی یک وسیله برای تنظیم کردن محدوده حساسیت خود در موقعیتهای مختلف |
intermarried |
ازدواج کردن با افراد ملل یانژادهای مختلف |
intermarries |
ازدواج کردن با افراد ملل یانژادهای مختلف |
intermarry |
ازدواج کردن با افراد ملل یانژادهای مختلف |
intermarrying |
ازدواج کردن با افراد ملل یانژادهای مختلف |
graph |
اشکال مختلف یک حرف با گرافیک و طرح خطی ثبت کردن |
graphs |
اشکال مختلف یک حرف با گرافیک و طرح خطی ثبت کردن |
segment |
قطعه قطعه کردن به بخشهای مختلف تقسیم کردن |
segments |
قطعه قطعه کردن به بخشهای مختلف تقسیم کردن |
baud |
وسیلهای که سیگنالهای زمانی متفاوت برای یکسان کردن دادههای با نرخ مختلف را تولید میکند |
baud rate |
وسیلهای که سیگنالهای زمانی متفاوت برای یکسان کردن دادههای با نرخ مختلف را تولید میکند |
cifax |
رمز کردن سیگنالهای متفرقه سیگنالهای رمز شده مختلف |
collect transfer |
بار کردن یک ثبات با بیتها ازمحلهای مختلف |
color code |
روشی برای مشخص کردن یک جسم یا خواص ان با استفاده از ترکیبات مختلف رنگها |
decollate |
جدا کردن موضوعات مختلف به ورقههای مجزا. جدا کردن دو یا سه موضوع مختلف به حالت مجزا و برداشتن کاغذ کاربنی |
decollator |
ماشینی که موضوعات مختلف را به ورقههای مجزا تبدیل میکند و یا جدا کردن موضوعات تکه تکه به قط عات جدا |
eurybathic |
قادر به زندگی کردن در اعماق مختلف اب |
interbreed |
نژادهای مختلف را با هم پیوند کردن |
networking |
در یک شهر یا شهرهای مختلف که به آنها امکان ردو بدل کردن اطلاعات میدهد |
opalite |
ترکیبی که دارای رنگهای مختلف بوده و برای براق کردن نمای اجری بکار میرود |
outbreed |
جفت گیری کردن انواع مختلف جانوران |
outcross |
امیزش کردن دو جنس مختلف با هم |
redliner |
خصوصیتی در گروه کاری یا نرم افزای کلمه پرداز که امکان رنگی کردن نوشتار متن در جاهای مختلف میدهد |
scatter load |
بار کردن داده ترتیبی در محلهای مختلف |
filling out |
[پر کردن زمینه فرش با گل ها و یا اشکال مختلف جهت تزئین بیشتر متن] |
hue |
[نقطه جدا کردن رنگ های مختلف از یکدیگر] |
Other Matches |
|
charting |
شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد |
target discrimination |
قدرت رادار برای درگیری باهدفهای مختلف یا تشخیص هدفهای مختلف |
charts |
شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد |
charted |
شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد |
chart |
شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد |
systems analysis |
ترکیب محصولات مختلف از تولید کننده مختلف برای یک سیستم |
fractional |
اختصاص بخشهای مختلف پهنای باند به سیگنالها یا مشتریان مختلف |
selectable |
مدار یا وسیلهای که انتخابهای مختلف آن با قرار دادن اتصالات سیم مختلف انتخاب می شوند |
blocage |
[بنایی با مواد مختلف و در اندازه های مختلف که در ساخت دیوارهای رومی بکار می رفت.] |
symbiosis |
همزیستی وتجانس دوموجود مختلف یا دوگروه مختلف باهم |
fdm |
انتساب عددی با سیگنال مختلف به فرکانسهای مختلف تا سیگنالهای زیادی روی کانال فرستاده شوند |
heterogeneous network |
سیستم ارتباطی تقسیم شده که با کانالهای با نرخ ارسال مختلف و پروتکلهای مختلف کار میکند |
vortex separation |
جداکردن ذرات مختلف از یک سیال توسط نیروهای گریز ازمرکزی مختلف در حرکت حلقوی یا گردابی |
paint program |
نرم افزاری که به کاربر امکان رسم تصاویر روی صفحه نمایش با رنگهای مختلف با روشهای مختلف و جلوههای ویژه را میدهد |
allocate |
به روشهای مختلف و اختصاص آن به کاربرهای مختلف |
allocates |
به روشهای مختلف و اختصاص آن به کاربرهای مختلف |
allocating |
به روشهای مختلف و اختصاص آن به کاربرهای مختلف |
function |
سیستم برنامه نویسی که در آن توابع مختلف نام یکسان دارند ولی متفاوتند چون روی نوع دادههای مختلف اجرا می شوند |
functioned |
سیستم برنامه نویسی که در آن توابع مختلف نام یکسان دارند ولی متفاوتند چون روی نوع دادههای مختلف اجرا می شوند |
functions |
سیستم برنامه نویسی که در آن توابع مختلف نام یکسان دارند ولی متفاوتند چون روی نوع دادههای مختلف اجرا می شوند |
estate in common |
درCL حالتی را گویند که دو یاچند نفر در زمینی با عناوین مختلف و یا با عنوان واحدولی در ازمنه مختلف اشتراک منافع داشته باشند ملک مشاع |
busses |
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود |
bussed |
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود |
busing |
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود |
bussing |
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود |
buses |
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود |
bused |
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود |
bus |
خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود |
frequencies |
انتساب یک عدد از سیگنالهای مختلف به فرکانسهای مختلف یا سیگنالهای زیادی روی یک کانال ارسال شوند |
frequency |
انتساب یک عدد از سیگنالهای مختلف به فرکانسهای مختلف یا سیگنالهای زیادی روی یک کانال ارسال شوند |
allogamous |
مختلف الجنس و مختلف النوع |
profile |
امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC |
profiling |
امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC |
profiles |
امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC |
profiled |
امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC |
tree of life |
درخت زندگی [این نگاره بگونه های مختلف در فرش های مناطق مختلف بکار رفته و جلوه ای از حیات انسان را تداعی می کند.] |
highways |
خط ارتباطی تشکیل شده از چندین سیم که بخشهای مختلف سیستم سخت افزاری کامپیوتر را بهم وصل میکند و روی آن ارسال و دریافت داده با مدارهای مختلف درون سیستم انجام میشود |
highway |
خط ارتباطی تشکیل شده از چندین سیم که بخشهای مختلف سیستم سخت افزاری کامپیوتر را بهم وصل میکند و روی آن ارسال و دریافت داده با مدارهای مختلف درون سیستم انجام میشود |
hunting design |
طرح شکارگاهی [این طرح از زمان صفویه رواج یافته و در آن صحنه های مختلف شکار توسط انسان و یا نزاع حیوانات مختلف نشان داده می شود. منشاء اولیه آن کاشان ذکر شده است.] |
star design |
طرح ستاره ای شکل [این طرح به گونه های مختلف در فرش های مناطق مختلف مورد استفاده قرار می گیرد. گاه بصورت ترنج و گاه بصورت تزئین در متن.] |
dissimilar |
مختلف |
varying |
مختلف |
various |
مختلف |
variegated |
مختلف |
divergent |
مختلف |
diverse |
مختلف |
discrepant |
مختلف |
off |
مختلف |
miscellaneous |
مختلف |
sundry |
مختلف |
disparate |
مختلف |
polyphyletic |
مختلف الاجداد |
polyphyletic |
از نژادهای مختلف |
diverse |
مختلف مخالف |
half breed |
از نژاد مختلف |
several |
جدا مختلف |
half caste |
ازنژاد مختلف |
variant |
گوناگون مختلف |
heterochromatic |
مختلف اللون |
variously |
بطور مختلف |
diversely |
به اشکال مختلف |
asynchronous |
مختلف الزمان |
two discrepant stories |
دو حکایت مختلف |
miscellaneous works |
کارهای مختلف |
stages |
مراحل مختلف یک موشک |
plugs |
ورودی که به وسایل مختلف |
stage |
مراحل مختلف یک موشک |
plugging |
ورودی که به وسایل مختلف |
The various strata of society. |
طبقات مختلف اجتماع |
internationals |
مربوط به کشورهای مختلف |
plug |
ورودی که به وسایل مختلف |
rank and file |
شئون مختلف نظامی |
international |
مربوط به کشورهای مختلف |
heterochromatic |
دارای رنگهای مختلف |
holdall |
جعبه اسبابهای مختلف |
holdalls |
جعبه اسبابهای مختلف |
multifarious |
دارای انواع مختلف |
commodity loading |
بارگیری کالاهای مختلف |
eccentric |
مختلف المرکز بودن |
process |
مراحل مختلف چیزی |
variform |
گوناگون مختلف الشکل |
eccentrics |
مختلف المرکز بودن |
processes |
مراحل مختلف چیزی |
miscellanist |
نویسنده مطالب مختلف |
disjunctive |
دارای دو شق مختلف فصلی |
play off <idiom> |
رفتار مختلف با اشخاص |
intercollegiate |
بین کالجهای مختلف |
run around <idiom> |
گردش درمناطق مختلف |
team tennis |
بازیهای مختلف تنیس |
syntax |
هم اهنگی قسمتهای مختلف |
interracial |
بین نژادهای مختلف |
stock markets |
بورس کالاهای مختلف |
multi tone horn |
بوق با اصوات مختلف |
various books |
کتابهای گوناگون یا مختلف |
varisized |
دارای اندازههای مختلف |
interrace |
بین نژادهای مختلف |
diversiform |
دارای اشکال مختلف |
stock market |
بورس کالاهای مختلف |
bytes |
کامپیوتر با طول کلمه مختلف |
gathered |
دریافت داده از منابع مختلف |
interstate |
بین ایالتها وکشورهای مختلف |
gather |
دریافت داده از منابع مختلف |
FTAM |
بین سیستمهای کامپیوتری مختلف |
adapter |
دوشاخهای که به وسایل با ورودیهای مختلف |
polytechnic |
وابسته به علوم عملی مختلف |
walleyed |
انواع مختلف اردک ماهی |
stochastic |
دارای تغییردر مواقع مختلف |
homonymous |
دارای دویاچند معنی مختلف |
polytechnics |
وابسته به علوم عملی مختلف |
interstates |
بین ایالتها وکشورهای مختلف |
walleye |
انواع مختلف اردک ماهی |
byte |
کامپیوتر با طول کلمه مختلف |
middling |
اجناس مختلف از درجه متوسط |
bipolar |
تراترسیتور با سه لایه مختلف به صورت -p -n p یا -n -p n |
allomorph |
تصاریف مختلف کلمه یا فعل |
cat's cradle |
ساختن طرحهای مختلف با نخ و انگشتان |
figure skate |
اسکیت با انجام حرکات مختلف |
blocky |
پرشده یا مشخص با قطعات مختلف |
castes |
طبقات مختلف مردم هند |
polytechnical |
وابسته به علوم عملی مختلف |
caste |
طبقات مختلف مردم هند |
fun house |
محل سرگرمی وتفریحات مختلف |
catamarans |
قایق با دو بدنه در دو سطح مختلف |
catamaran |
قایق با دو بدنه در دو سطح مختلف |
polygenesis |
پیدایش انسان ازنژادهاومبادی مختلف |
interdisciplinary |
مربوط به رشتههای مختلف علمی |
general purpose machine |
دستگاه برای اهداف مختلف |
multi rate meter |
کنتور با چند نرخ مختلف |
scatter around <idiom> |
غیرمحتاطانه درجاهای مختلف گذاشتن |
syncretic |
تلفیق کننده عقاید مختلف |
topology |
روش اتصال عناصر مختلف شبکه |
country file |
را برای کشورهای مختلف تعریف میکند |
variations of temperature |
اختلافات گرما درجات مختلف گرماوسرما |
packaged |
گروهی از موضوعات مختلف که با هم ترکیب می شوند |
package |
گروهی از موضوعات مختلف که با هم ترکیب می شوند |
polytechnical |
وابسته بتدریس هنرهای فنی مختلف |
point |
سب زدن به دایرههای مختلف هدف از 01 به پایین |
pantheon |
معبد تمام خدایان و ادیان مختلف |
beef cuts |
قطعات مختلف گوشت لاشهء گاو |
page |
با قالب و حاشیه و نمایش گرافیکی مختلف |
pantheons |
معبد تمام خدایان و ادیان مختلف |
pages |
با قالب و حاشیه و نمایش گرافیکی مختلف |
paged |
با قالب و حاشیه و نمایش گرافیکی مختلف |
teratoma |
تومور متشکله از انساج مختلف جنینی |
packages |
گروهی از موضوعات مختلف که با هم ترکیب می شوند |
multiplex |
داده و سیگنال کنترل در رزمانهای مختلف |
collection |
عمل دریافت داده از منابع مختلف |
masking |
عمل انتخاب بیتهای مختلف در کلمه |
whistle stop |
در نقاط مختلف از مردم دیدارکوتاهی نمودن |
families |
محدوده طرحهای مختلف یک حالت نوع |
proteus |
خدای دریا که اشکال مختلف بخودمیگرفته |
halftones |
عکس یا تصویری که حالتهای مختلف دارد |
halftone |
عکس یا تصویری که حالتهای مختلف دارد |
collections |
عمل دریافت داده از منابع مختلف |
inequilateral |
دارای پهلوهای نابربر مختلف الاضلاع |
family |
محدوده طرحهای مختلف یک حالت نوع |
all purpose machine |
دستگاه برای اهداف مختلف انیورسال |
circuit training |
انجام تمرینهای مختلف ورنه برداری |
intermarriage |
ازدواج افراد ملل یا نژادهای مختلف |
variance |
اختلاف و نتاقض در ارکان مختلف دعوی |
polytechnic |
وابسته بتدریس هنرهای فنی مختلف |
integration |
یکپارچگی اتحاد عناصر مختلف اجتماع |
playback rate scale factor |
صوتی که با نرخ مختلف اجرا میشود |
whistle-stop |
در نقاط مختلف از مردم دیدارکوتاهی نمودن |
polytechnics |
وابسته بتدریس هنرهای فنی مختلف |
sprint relay |
مسابقه امدادی 4 نفره درمسافتهای مختلف |
separate opinion |
رایی که نافربه مسائل مختلف باشد |
time chart |
جدول تطبیق ساعات نصف النهارات مختلف |
bussing |
رسانگر ناقل هواپیما بافزفیتهای ترابری مختلف |
collage |
اختلاط رنگهای مختلف درسطح پرده نقاشی |
interfaith |
شامل اشخاصی دارای عقاید وادیان مختلف |
adhesion |
آمیزش و بهم آمیختگی طبیعی قسمتهای مختلف |
hereford round |
مسابقه تیراندازی مخصوص زنان در مسافتهای مختلف |
storage |
مواد مختلف که قادر به ذخیره داده هستند |
multi disk |
وسیلهای که از اندازههای مختلف و قالبهای دیسک می خواند |
portable |
که روی کامپیوترهای مختلف قابل استفاده اند |
transistor |
ترانزیستور سه لایهای از انواع مختلف نیمه هادی |
transistors |
ترانزیستور سه لایهای از انواع مختلف نیمه هادی |
multi platform |
که روی سخت افزارهای مختلف اجرا میشود |
pleomorphic |
چند شکلی دارای اشکال وصور مختلف |
parquetry |
منبت کاری فرش کف اطاق با چوبهای مختلف |
bus |
رسانگر ناقل هواپیما بافزفیتهای ترابری مختلف |
gutta percha |
هیدرو کربن صمغ گیاهی درختان مختلف |
bussed |
رسانگر ناقل هواپیما بافزفیتهای ترابری مختلف |
collages |
اختلاط رنگهای مختلف درسطح پرده نقاشی |
cankerworm |
نوزاد مختلف حشراتی که افت گیاهان اند |
busing |
رسانگر ناقل هواپیما بافزفیتهای ترابری مختلف |
record |
سازمان دهی وطول فیلدها ی مختلف در رکورد |
buses |
رسانگر ناقل هواپیما بافزفیتهای ترابری مختلف |
olympic trench shooting |
مسابقه تیراندازی المپیک با 5تیر از 5 موضع مختلف |
bused |
رسانگر ناقل هواپیما بافزفیتهای ترابری مختلف |
busses |
رسانگر ناقل هواپیما بافزفیتهای ترابری مختلف |
self supporting country |
کشوری که از جهات مختلف به خودمتکی و از خارج بی نیازباشد |
life cycle |
مدارج ومراحل مختلف حیاتی انسان وجانوران |
glottochronology |
مبحث مطالعه سیر تکامل زبانهای مختلف |
feeds |
وسیلهای که ایستگاههای مختلف را وارد کامپیوتر میکند |
assembly |
قرار دادن یک موضوع از بخشهای مختلف در کنار هم |
feed |
وسیلهای که ایستگاههای مختلف را وارد کامپیوتر میکند |
roving gun |
توپی که مداوما از مواضع مختلف تیراندازی میکند |
varriform |
دارای چندین شکل گوناگون مختلف الشکل |