Total search result: 201 (10 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
rules |
وعملیات روی آنها |
|
|
Other Matches |
|
coincidence function |
پردازش دو یا چند سیگلنال ورودی و خروجی آنها تابع AND آنها باشند |
salami technique |
کلاه برداری کامپیوتری توسط تراکنشهای جدا وکوچک که دنبال کردن آنها وتشخیص آنها مشکل است |
managers |
برنامهای که رکوردها را نگهداری میکند و به آنها دستیابی دارد و آنها را پردازش میکند |
manager |
برنامهای که رکوردها را نگهداری میکند و به آنها دستیابی دارد و آنها را پردازش میکند |
regenerate |
1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها |
regenerated |
1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها |
regenerates |
1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها |
regenerating |
1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها |
lost cluster |
تعداد شیارهای دیسک که بیت شناسایی آنها خراب شده است . سیستم عامل این ناحیه را علامت گذاری کرده تا توسط فایل استفاده شود ولی داده آنها توسط فایل مشخصی قابل شناسایی نیست |
on their part <adv.> |
از طرف آنها |
themselves [for their part] <adv.> |
از طرف آنها |
for their part <adv.> |
از طرف آنها |
channeled |
یچ کردن بین آنها |
Ask each and every one of them . |
ازیک یک آنها بپرسید |
I need them today. |
من آنها را امروز میخواهم. |
I need them urgently. |
من آنها را فوری میخواهم. |
channeling |
یچ کردن بین آنها |
channelled |
یچ کردن بین آنها |
channels |
یچ کردن بین آنها |
I need them tonight. |
من آنها را امشب میخواهم. |
channel |
یچ کردن بین آنها |
in such a way as to enable them |
به طوری که آنها بتوانند |
Send them in two at a time . |
آنها رادو تا دوتابفرست تو |
When will they be ready? |
چه وقت آنها حاضر میشود؟ |
They became estranged . They fell out . |
میانه آنها بهم خورد |
They cannot hold a candle to him . |
سگش می ارزد بهمه آنها |
keep these separate from those. |
اینها را از آنها جدا نگاهدار |
descriptions |
لیست داده ها و خصوصیات آنها |
description |
لیست داده ها و خصوصیات آنها |
BCC |
و لیست آنها را نشان نمیدهد |
I need them before friday. |
من آنها را قبل از جمعه میخواهم. |
They were all alike. |
همه آنها یکی بودند. |
They gave me permission by way of an exception ... |
آنها به من استثنأ اجازه دادند ... |
logical |
مراحل و تصمیمات و ارتباطات آنها |
They held me culpable for the accident. |
آنها من را مقصر آن پیشامد دانستند. |
double vault |
[دو طاق با فضای خالی بین آنها] |
cataloging |
لیستی از مضوعات یا محتواهای آنها به ترتیب |
catalogues |
لیستی از مضوعات یا محتواهای آنها به ترتیب |
catalogued |
لیستی از مضوعات یا محتواهای آنها به ترتیب |
catalogue |
لیستی از مضوعات یا محتواهای آنها به ترتیب |
catalogs |
لیستی از مضوعات یا محتواهای آنها به ترتیب |
cataloged |
لیستی از مضوعات یا محتواهای آنها به ترتیب |
cataloguing |
لیستی از مضوعات یا محتواهای آنها به ترتیب |
They were all either kI'lled ou taken prisoners . |
همگی آنها کشته یا گرفتا رشدند |
downsize |
که در آنها ایستگاههای کاری هوشمند هستند. |
microcomputing |
مربوط به ریز کامپیوتر و استفاده آنها |
Their names are as follows . |
اسامی آنها بقرار زیر است |
list |
لیست توابع یا دستورات و حل آنها در برنامه |
I cant see much difference in them. |
فرق زیادی بین آنها نمی بینم |
hash |
لیست ورودی ها طبق شماره hash آنها |
They were devastated by the news. |
این خبر آنها را بسیار پریشان کرد. |
chronological order |
ترتیب رکوردها و فایل ها با توجه به تاریخ آنها |
schematic |
نمایش قط عات سیستم و نحوه اتصال آنها |
byte |
که کامپیوتر در یک واحد روی آنها کار میکند |
They are openly seeking his being sacked. |
آنها آشکارا به دنبال اخراج شدن او هستند. |
There they were in all their finery. |
آنجا آنها در تمام زر و زیور خود بودند. |
Bantu |
وابسته به مردم بانتو و زبانها و فرهنگهای آنها |
They were all dreesd in black. |
تمام آنها لباس سیاه پوشیده بودند |
Nothing was said between them. |
هیچ کلمه ای بین آنها رد و بدل نشد. |
references |
لیست توابع یا دستورات و محل آنها در برنامه |
reference |
لیست توابع یا دستورات و محل آنها در برنامه |
bytes |
که کامپیوتر در یک واحد روی آنها کار میکند |
signaled |
پردازش سیگنال برای دستیابی به اطلاعات درون آنها |
signal |
پردازش سیگنال برای دستیابی به اطلاعات درون آنها |
not give someone the time of day <idiom> |
تنفر به اندازهای که از دیدن آنها چشم پوشی کنید |
ranged |
مجموعه موضوعاتی که خریدار از بین آنها انتخاب میکند |
reads |
1-نگاه کردن به حروف چاپ شده و فهمیدن آنها. 2- |
range |
مجموعه موضوعاتی که خریدار از بین آنها انتخاب میکند |
ranges |
مجموعه موضوعاتی که خریدار از بین آنها انتخاب میکند |
Theyre twins and it is impossible to know one from the other . |
آنها دو قلو هستند ومعلوم نیست کدوم کدومه |
read |
1-نگاه کردن به حروف چاپ شده و فهمیدن آنها. 2- |
point |
که تقسیم بین واحد کامل و بخش کسری آنها |
passes |
یک اجرا از لیست موضوعات برا ی مرتب کردن آنها |
signalled |
پردازش سیگنال برای دستیابی به اطلاعات درون آنها |
job |
خواندن دستورات کنترل ار از منبع ورودی و اجرای آنها |
jobs |
خواندن دستورات کنترل ار از منبع ورودی و اجرای آنها |
optical |
و آنها را به حالتی تبدل میکند که کامپیوتر پردازش کند |
passed |
یک اجرا از لیست موضوعات برا ی مرتب کردن آنها |
They were dressed all in black. |
همه آنها لباس تمام سیاه پوشیده بودند |
They live abroad for the greater part of the year. |
آنها بخش بیشتری از سال را در خارج زندگی می کنند. |
pass |
یک اجرا از لیست موضوعات برا ی مرتب کردن آنها |
linkages |
ترکیب برنامههای جداگانه با هم و استاندارد کردن فراخوانی ها و ارجاع ها در آنها |
Their eyes met. |
آنها به هم زل زدند. [همینطور به معنی گفتگوی بدون مکالمه یا عشق به هم] |
frauds |
پور درآوردن با کلک زدن به مردم یا دروغ گفتن به آنها |
magnetic |
و امکان ذخیره سازی آنها را در رسانه مغناطیسی فراهم میکند |
They must give not less than 2 weeks' notice. |
آنها باید این را کم کمش دو هفته قبلش آگاهی بدهند. |
signal |
تبدیل یا ترجمه سیگنال برای دستیابی به اطلاعات درون آنها |
signaled |
تبدیل یا ترجمه سیگنال برای دستیابی به اطلاعات درون آنها |
cross reference generator |
متغیر ها و اعداد ثابت با محل آنها در برنامه ایجاد میکند |
FAQ |
الات عمومی و پاسخ آنها درباره یک موضوع مربوطه استphantom |
linkage |
ترکیب برنامههای جداگانه با هم و استاندارد کردن فراخوانی ها و ارجاع ها در آنها |
edited |
ترکیب برنامههای جداگانه و استاندارد کردن فراخوان ها و مراجعه ها در آنها |
signalled |
تبدیل یا ترجمه سیگنال برای دستیابی به اطلاعات درون آنها |
fraud |
پور درآوردن با کلک زدن به مردم یا دروغ گفتن به آنها |
hash |
لیست همه ورودیهای یک فایل با آدرس کلید hash آنها |
edit |
ترکیب برنامههای جداگانه و استاندارد کردن فراخوان ها و مراجعه ها در آنها |
interrupts |
نرم افزاری که سیگنالهای وقفه را می پذیرد و روی آنها کار میکند. |
interrupting |
نرم افزاری که سیگنالهای وقفه را می پذیرد و روی آنها کار میکند. |
c |
استفاده از کامپیوتر برای آموزش به دانش آموزان و برآورد پیشرفت آنها |
paging |
که آدرس به آنها اختصاص داده میشود و در صورت نیاز فراخوانی می شوند |
interrupt |
نرم افزاری که سیگنالهای وقفه را می پذیرد و روی آنها کار میکند. |
doubled |
صفی که دادههای جدید می توانند به آنها اضافه شوند حتی به انتها |
double |
صفی که دادههای جدید می توانند به آنها اضافه شوند حتی به انتها |
It is all over between them . They are thru with each other . |
بین آنها چیزی باقی نمانده ( را بطه یا تماسی وجود ندارد ) |
pinout |
شرح محل سوزن ها در مدار مجتمع به همراه کار و سیگنال آنها |
trap |
نرم افزاری که سیگنال وقفه را می پذیرد و روی آنها کار میکند. |
priority |
لیست وسایل جانبی و اولویت آنها هنگام ارسال سیگنال وقفه . |
changing |
چاپ گرفتن از محل هایی که داده باید در آنها تغییر کند |
changes |
چاپ گرفتن از محل هایی که داده باید در آنها تغییر کند |
changed |
چاپ گرفتن از محل هایی که داده باید در آنها تغییر کند |
change |
چاپ گرفتن از محل هایی که داده باید در آنها تغییر کند |
logic |
ترمیم ریاضی عملیات منط قی مثل AND و OR و... و تبدیل آنها به مدارهای مختلف |
hoppers |
وسیلهای که کارت پانچ ها را نگه می دارد و آنها را به دستگاه خواننده میدهد |
hopper |
وسیلهای که کارت پانچ ها را نگه می دارد و آنها را به دستگاه خواننده میدهد |
peg |
میله چوبی با نوک تیز [برای محکم بستن چیزی به آنها] |
weighting |
مرتب کردن کاربران , برنامه ها یا تاریخ با توجه به اهمیت یا اولویت آنها |
priorities |
لیست وسایل جانبی و اولویت آنها هنگام ارسال سیگنال وقفه . |
doubled up |
صفی که دادههای جدید می توانند به آنها اضافه شوند حتی به انتها |
conversion |
لیست کدهای اصلی یا عبارات و معادل آنها به زبان یا حالت دیگر |
conversions |
لیست کدهای اصلی یا عبارات و معادل آنها به زبان یا حالت دیگر |
binds |
چسباندن صفحات کاغذ بهم برای شکل دادن به آنها به صورت کتاب |
interrupts |
لیستی از وسایل جانبی و خصوصیات آنها وقتی که سیگنال وقفه صادر می کنند. |
lapped |
ترکیب رنگهای چاپ شده به طوری که هیچ فاصلهای بین آنها نباشد |
interrupting |
لیستی از وسایل جانبی و خصوصیات آنها وقتی که سیگنال وقفه صادر می کنند. |
interrupt |
لیستی از وسایل جانبی و خصوصیات آنها وقتی که سیگنال وقفه صادر می کنند. |
computer animation |
تصاویر به سرعت نمایش داده می شوند تا حرکت نرم آنها ایجاد شود |
look ahead |
عمل برخی CPUها برای بازیابی دستورات و بررسی آنها پیش از اجرا |
networking |
در یک شهر یا شهرهای مختلف که به آنها امکان ردو بدل کردن اطلاعات میدهد |
bind |
چسباندن صفحات کاغذ بهم برای شکل دادن به آنها به صورت کتاب |
He bought them expensive presents, out of guilt. |
او [مرد] بخاطر احساس گناهش برای آنها هدیه گران بها خرید. |
lap |
ترکیب رنگهای چاپ شده به طوری که هیچ فاصلهای بین آنها نباشد |
name |
لیست کلمات رزرو و دستورات در یک زبان و آدرس ها در کامپیوتر که به آنها مربوط می شوند |
statement |
عبارتی که متغیرها را تنظیم میکند و فضای ذخیره سازی به آنها اختصاص میدهد |
activities |
تعداد فایل هایی که در حال حاضر در مقایسه با کل آنها استفاده شده اند |
activity |
تعداد فایل هایی که در حال حاضر در مقایسه با کل آنها استفاده شده اند |
packing |
عمل قرار دادن کالاها در جعبه و بسته بندی آنها برای مغازه ها |
names |
لیست کلمات رزرو و دستورات در یک زبان و آدرس ها در کامپیوتر که به آنها مربوط می شوند |
statements |
عبارتی که متغیرها را تنظیم میکند و فضای ذخیره سازی به آنها اختصاص میدهد |
His sculptures blend into nature as if they belonged there. |
مجسمه های او به طبیعت طوری آمیخته میشوند انگاری که آنها به آنجا تعلق دارند. |
perforations |
خط سوراخهای کوچک در یک ورقه کاغذ یا کاغذهای پیاپی برای کمک به پاره کردن آنها |
platonic cycle or year |
مدت گردش اجرام آسمانی درهمه مدارهای خود و برگشت آنها بوضوح نخستین |
They have successfully managed the balancing act between retaining the rustic charm and modern conversion. |
آنها با موفقیت توانستند تعادل بین افسون روستایی و تبدیل مدرن را ایجاد کنند. |
tabled |
لیست تمام نشانه ها که در یک زبان یا کامپایر پذیرفته می شوند به همراه ترجمه کد هدف آنها |
tables |
لیست تمام نشانه ها که در یک زبان یا کامپایر پذیرفته می شوند به همراه ترجمه کد هدف آنها |
What followed was the usual recital of the wife and children he had to support. |
سپس داستان منتج شد به بهانه مرسوم زن و بچه ها که او [مرد] باید از آنها حمایت بکند. |
lengths |
تعداد داده هایی که در بافر ذخیره می شوند تا پردازنده آماده دریافت آنها شود |
length |
تعداد داده هایی که در بافر ذخیره می شوند تا پردازنده آماده دریافت آنها شود |
table |
لیست تمام نشانه ها که در یک زبان یا کامپایر پذیرفته می شوند به همراه ترجمه کد هدف آنها |
vaccines |
امکان نرم افزاری برای بررسی سیستم در مورد وجود ویروس و حذف آنها |
tabling |
لیست تمام نشانه ها که در یک زبان یا کامپایر پذیرفته می شوند به همراه ترجمه کد هدف آنها |
symbol |
لیست بر چسب ها و نام ها در کامپایلر یا اسجلر که مربوط به آدرس آنها در برنامه که ماشین است |
vaccine |
امکان نرم افزاری برای بررسی سیستم در مورد وجود ویروس و حذف آنها |
declaration |
نوشتن و مشخص کردن نوع متغیر و در صورت وجود نام توابع و محل آنها |
declarative statement |
نوشتن و مشخص کردن نوع متغیر و در صورت وجود نام توابع و محل آنها |
dump |
چاپ محل هایی که محتوای آنها در حین اجرای برنامه تغییر کرده است |
declarations |
نوشتن و مشخص کردن نوع متغیر و در صورت وجود نام توابع و محل آنها |
hazard |
طراحی تابع منط قی که تمام اشکالات ممکن و راه حل آنها را در نظر گرفته است |
hazarded |
طراحی تابع منط قی که تمام اشکالات ممکن و راه حل آنها را در نظر گرفته است |
hazarding |
طراحی تابع منط قی که تمام اشکالات ممکن و راه حل آنها را در نظر گرفته است |
hazards |
طراحی تابع منط قی که تمام اشکالات ممکن و راه حل آنها را در نظر گرفته است |
bloop |
عبور دادن مغناطیس از روی نوار برای پاک کردن سیگنالهایی که نیازی به آنها نیست |
Big Brother |
دولت یا هر سازمانی که در امور خصوصی و داخلی مردم دخالت و جاسوسی کند و آنها را سختمهار نماید |
exceptions |
ذخیره سازی لغات و نیازها و خصوصیات مخصوص آنها برای پردازش کلمه و ترکیب تصویر |
handwriting recognition |
نرم افزاری که متنهای دست نویس را تشخیص میدهد و آنها را به حروف ASCII تبدیل میکند |
exception |
ذخیره سازی لغات و نیازها و خصوصیات مخصوص آنها برای پردازش کلمه و ترکیب تصویر |
fields |
مهندسی که در یک شرکت کار نمیکند , و در بین مشتریان است و بهبود کامپیوتر آنها را بررسی میکند |
fielded |
مهندسی که در یک شرکت کار نمیکند , و در بین مشتریان است و بهبود کامپیوتر آنها را بررسی میکند |
field |
مهندسی که در یک شرکت کار نمیکند , و در بین مشتریان است و بهبود کامپیوتر آنها را بررسی میکند |
batch |
این دستورات اجرا می شوند و آنچه کاربر در آنها تغییر میدهد نیز ضبط میشود |
Internet |
می را می سازد که اینترنت و اتصالات فروش را آماده میکند تا کاربران خصوصی به آنها دسترسی داشته باشند |
under weft |
پود زیرین یا ضخیم [جهت نشاندن گره ها در جای خود و محکم و یکنواخت شدن آنها] |
batches |
این دستورات اجرا می شوند و آنچه کاربر در آنها تغییر میدهد نیز ضبط میشود |
scrolls |
که نحوه عملیات کلیدهای کنترل نمایشگر را تغییر میدهد , کار آنها بستگی به برنامه کاربردی دارد |
overlays |
قطعه کاغذ روی کلیدهای صفحه کلید برای بیان کار آنها قرار گرفته است |
overlaying |
قطعه کاغذ روی کلیدهای صفحه کلید برای بیان کار آنها قرار گرفته است |
scroll |
که نحوه عملیات کلیدهای کنترل نمایشگر را تغییر میدهد , کار آنها بستگی به برنامه کاربردی دارد |
groupies |
دختری که به امید آشنایی با هنر پیشگان یا ورزشکاران و غیره آنها را از مکانی به مکان دیگر تعقیب میکند |
groupie |
دختری که به امید آشنایی با هنر پیشگان یا ورزشکاران و غیره آنها را از مکانی به مکان دیگر تعقیب میکند |
flow diagram |
دیاگرامی که محل وقوع تصمیمات منط ق در یک ساختار را نشان میدهد و تاثیر آنها روی اجرای برنامه |
flowchart |
دیاگرامی که محل وقوع تصمیمات منط ق در یک ساختار را نشان میدهد و تاثیر آنها روی اجرای برنامه |
overlay |
قطعه کاغذ روی کلیدهای صفحه کلید برای بیان کار آنها قرار گرفته است |
key |
کاغذی که روی کلیدهای صفحه کلید چسبیده میشود تا تابع خاص آنها را برای عملی بیان کنند |
ping |
امکان نرم افزاری که تمام گرههای شبکه یا اینترنت را بررسی میکند برای اطمینان از صحت کار آنها |
pinged |
امکان نرم افزاری که تمام گرههای شبکه یا اینترنت را بررسی میکند برای اطمینان از صحت کار آنها |
pings |
امکان نرم افزاری که تمام گرههای شبکه یا اینترنت را بررسی میکند برای اطمینان از صحت کار آنها |
priorities |
ترتبی که وسایل جانبی مختلف که سیگنال وقفه فرستاده اند ,سرویس می گیرند , طبق اهمیت ضروریت آنها. |
priority |
ترتبی که وسایل جانبی مختلف که سیگنال وقفه فرستاده اند ,سرویس می گیرند , طبق اهمیت ضروریت آنها. |
pinging |
امکان نرم افزاری که تمام گرههای شبکه یا اینترنت را بررسی میکند برای اطمینان از صحت کار آنها |
playback head |
وسیلهای که سیگنالهای ضبط شده روی رسانه ذخیره سازی را می خواند و آنها را به سیگنال الکترونیکی تبدیل میکند |
rich text format |
روش ذخیره سازی متن که حاوی توضیحات اضافی است و شرحی بر صفحات , نوع و نوشتار و فرمت آنها دارد |
port |
وسیلهای که بین پورت ورودی /خروجی و چندین وسیله جانبی قرار دارد. و به کامپیوتر امکان دستیابی به تمام آنها را میدهد |
programming |
قوانینی که برنامه باید به آنها تبدیل شود تا کد سازگار ایجاد شود |
pnp transistor |
emiher آن از نوع نیمه هادی P هستند و base آنها نوع n است |
averages |
عدد بدست آمده از جمع چندین عدد تقسیم آنها را بر تعداد این اعداد |
devices |
کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله |
average |
عدد بدست آمده از جمع چندین عدد تقسیم آنها را بر تعداد این اعداد |
animations |
این تصاویر به سرعت نمایش داده می شوند تا حرکت ملایم آنها به نمایش درآید |
animation |
این تصاویر به سرعت نمایش داده می شوند تا حرکت ملایم آنها به نمایش درآید |
non destructive cursor |
نشانه گر در صفحه نمایش که حروف نمایش داده شده را با عبور از آنها پاک نمیکند |
device |
کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله |