Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English
Persian
counter attraction
کشش متقابل
counter attraction
جاذبه متقابله
Other Matches
electronic counter counter measures
اقدامات ضد ضد الکترونیکی
attraction
کشندگی
attraction
ربایش
attraction
جاذبه
attraction
جذب
attraction
کشش
capillary attraction
جاذبه شعریه
gravitational attraction
گرانش
earth's attraction
جاذبه زمین قوه جاذبه زمین
attraction force
نیروی جاذبه
attraction force
نیروی ربایش
attraction of current
جاذبه میدان
coulomb attraction
جاذبه کولنی
electric attraction
جاذبه الکتریکی
She is the center of attraction .
آن زن همه را بسوی خودش می کشد
electromagnetic attraction
جاذبه الکترومغناطیسی
electrostatic attraction
جاذبه الکترواستاتیکی
interionic attraction
جاذبه بین یونی
earth's attraction
ربایش زمین
gravitational attraction
جاذبه گرانشی
magnetic attraction
جاذبه مغناطیسی
intermolecular attraction
جاذبه بین مولکولی
law of electrostatic attraction
قانون جاذبه الکترواستاتیکی
counter
1-وسیلهای که می شمرد 2-ثبات یا متغیری که محتوای آن با اعمالی که رخ میدهد افزایش یاکاهش مییابد
counter
برگرداندن جهت مخالف به طبیعی
counter
دو مسیر سیگنال که در دو جهت مخالف ارسال میشوداطراف شبکه حلقهای
counter
ثبات در CPU که محل دستور بعدی پردازش را دارد
counter
شمارگر
counter
باجه تلاقی کردن
under the counter
قاچاقی
under the counter
داروی بدون نسخه وغیر مجاز
up/down counter
شمارنده الکترونیکی که با هر پاس ورودی یک شمارنده کم یا زیاد میکند
counter-
پیشوندی به معنای مخالف یاضد
under the counter
<idiom>
مخفیانه فروخته شدن
over the counter
خارج از بورس فروخته شده
outside counter
روریهمعکوس
counter
کنتور
over-the-counter
<adj.>
خارج از بورس
[فروخته شده ]
counter
جواب دادن معامله بمثل کردن با
counter
مقابله کردن تلافی کردن
counter
بالعکس
counter
معکوس
counter
درروبرو
counter
درجهت مخالف
counter
ضربت متقابل
counter
شمارنده
counter
بساط
counter
پیشخوان باجه
counter
شمارشگر
counter
مقابله کردن
counter
ضربت زدن ضد
counter
چرخش از جلو بعقب وبعکس یا ساختن سه دایره مماس
counter
ضربت متقابله معامله به مثل
counter
حمله
counter
متقابل
counter
ضد
counter
گیشه
counter
باجه
counter
مقابل دستگاه شمارنده
counter
پیشخوان
counter
پیشخان
counter
عقربه شمارش
instruction counter
شمارنده دستورالعمل شمارشگر دستورالعمل
modulo n counter
شمارنده به پیمانه
program counter
شمارنده برنامه
photon counter
شمارگر فوتونی
counter subversion
ضد براندازی
counter subversion
ضد خرابکاری
counter sign
اسم شب
pulse counter
پالس شمار
pulse counter
ضربه شمار
repeat counter
شمارنده تکرار
ring counter
شمارنده حلقهای
sequence counter
ترتیب شمار
magnetic counter
کنتور مغناطیسی
counter surveillance
ضد مراقبت
frequency counter
شمارنده فرکانس
program counter
شمارشگربرنامه
detotalizing counter
شمارندهای که کل مقدارباقیمانده ماده مورد سنجش را نشان میدهد
impluse counter
شمارشگر ضربه جریان کنتور ایمپولز
counter weight
وزنه مقابل
counter weight
پاسنگ
counter weight
وزنه تعادل
counter transference
انتقال متقابل
line counter
شمارنده سطر
location counter
مکان شمار
loop counter
شمارنده حلقه
counter trade
داد و ستدمتقابل
counter trade
تجارت متقابل
counter surveillance
عملیات ضدمراقبت و تجسس دشمن
counter charge
دعوی متقابل در امر جزایی
counter-arch
[قوسی مخالف قوس دیگر]
counter-apse
[محرابی مخالف محراب دیگر]
counter shed
پودکشی
[عمل رد کردن پود بین تارها که در آن با ضربی کردن تارها، فضای خالی ایجاد می شود.]
counter-revolutionary
ضدرژیم
ticket counter
جایگاهبلیط
tape counter
شمارشگرنوار
row counter
رجشمار
information counter
جایگاهاطلاعات
counter-brace
تیر تقویت عرضی
counter-change
نقش شطرنجی
over-the-counter market
بازرگانی اوراق بهادار در خارج از بورس
counter-vault
قوس کفبند
counter-scrap
دیوار
counter-poise
پل متحرک باسکولی
counter-mure
موج شکن
counter-lath
توفال
counter-lath
تخته سقف
counter-fort
[شمع پشتیبان دیوار]
counter-revolutions
جنبش برای سرکوبی انقلاب
counter-revolutions
ضد انقلاب
counter-measure
پیشگیری
counter-measure
پادکار
counter-measure
اقدام جبران کننده
counter-measure
چارهجویی
counter-measure
اقدام متقابل
turns counter
دور شمار
to nails to counter
رسوا کردن
step counter
گام شمار
speed counter
کنتورسرعت
counter-measures
اقدام متقابل
counter-measures
چارهجویی
counter-revolution
جنبش برای سرکوبی انقلاب
counter-revolution
ضد انقلاب
counter-productive
پادفرآور
counter-productive
آسیبآور
counter-productive
گزندآور
counter-productive
زیانبخش
counter-measures
پیشگیری
counter-measures
پادکار
counter-measures
اقدام جبران کننده
speed counter
شمارشگر عده دور
counter flood
اب گیری ضد انحراف ناو متعادل کردن ناو با پر کردن مخازن ان
counter charge
تهمت متقابله
counter ceiling
خوانچه پوش
counter ceiling
کمرپوش
counter ceiling
سقفواره
counter berm
سکوی پایه خارجی خاکریز
counter battery
عملیات ضد اتشبار
counter battery
ضد اتشبار
counter approach
استحکامات متقابله
counter air
عملیات ضدهواپیمایی عملیات ضد فعالیت هوایی دشمن
counter air
ضد هواپیمایی
counter check
چکی که فقط کشنده چک میتواند ان را از بانک بگیرد
counter circuit
کنتور رادار
counter fire
اتش ضد اتشباربر علیه دشمن
counter fire
اتش متقابل
counter fert
دیوار یا تیری که برای محافظت و استحکام در پشت دیوار ساخته میشود
counter e.m.f. cell
پیلهای برق وارانی
counter disengagement
حرکت شمشیر به دور شمشیرحریف برای مواجهه درمسیر قبلی
counter current
جریان متقابل
counter current
جریان مخالف دریایی جریان متضاد اب
counter credit
اعتبار متقابل
counter clockwise
حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت
counter claim
دعوی متقابل
counter agent
عامل خنثی کننده
counter revolution
عملیاتی و تدابیری که بعد از وقوع انقلاب برای خنثی کردن ان انجام و اتخاذ میشود
counter revolution
ضد انقلاب
counter-attacks
پاتک
counter-attacks
حمله متقابله
counter-attack
پاتک
counter-attack
حمله متقابله
counter attack
پاتک
counter attack
حمله متقابله
Geiger counter
شمارشگر مولر
counter espionage
ضد جاسوسی
counter espionage
عملیات ضدجاسوسی
counter propaganda
پاداوازه گری
counter propaganda
تبلیغ متقابل
control counter
شماره کنترلی
counter parry
دفاع با حرکت چرخشی شمشیر
binary counter
شمارنده دودویی
B line counter
ثبات آدرس که به آدرس مرجع اضافه شده تا محل مورد نظر را مشخص کند
address counter
نشانی شمار
counter-espionage
عملیات ضدجاسوسی
counter-espionage
ضد جاسوسی
Geiger counter
شمارگر گایگر- مولر
counter purchase
خرید متقابل
counter offensive
حمله متقابل
counter offensive
پدافند متقابل
counter riposte
حمله شمشیرباز پس از دفع حمله متقابل حریف
counter mortar
اتش ضد خمپاره انداز
counter rotate
چرخش بالاتنه در پیچ
counter mortar
ضد خمپاره
counter sabotage
ضد خرابکاری
counter military
مقابله باعملیات نظامی
counter reconnaisance
ضد شناسایی
counter purchase
تهاتر
counter preparation
تیر ضد تهیه
counter purchase
داد وستد متقابل
counter recoil
برگشتن لوله پس از عقب نشینی
counter recoil
عمل عاید عمل عودت لوله
counter preparation
ضد تهیه
counter offer
عرضه متقابل
counter recoil
دستگاه عاید
counter offer
پیشنهاد متقابل
counter sign
نشانی
counter jump
پرش با نیم چرخش وبازگشت روی لبه همان اسکیت
counter balance
وزنه تعادلی
counter sign
اسم عبور
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com