English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
English Persian
counter-lath تخته سقف
counter-lath توفال
Other Matches
electronic counter counter measures اقدامات ضد ضد الکترونیکی
lath توفال کوبی
lath پردو
lath توفال کوبی کردن
lath توفال
lath آهن نبشی
asthin as lath <idiom> ترکه ای
lath work تخته کوبی
metal lath شبکه فلزی
potter lath چرخ کوزه گری
as thin as lath <idiom> لاغر
lath work توفال کوبی
expanded metal lath مادهتوفالیمنبسطشده
plain gypsum lath [توفان سنگ و گچ مسطح]
counter ثبات در CPU که محل دستور بعدی پردازش را دارد
counter برگرداندن جهت مخالف به طبیعی
counter دو مسیر سیگنال که در دو جهت مخالف ارسال میشوداطراف شبکه حلقهای
counter 1-وسیلهای که می شمرد 2-ثبات یا متغیری که محتوای آن با اعمالی که رخ میدهد افزایش یاکاهش مییابد
counter شمارگر
counter کنتور
counter ضربت متقابله معامله به مثل
counter چرخش از جلو بعقب وبعکس یا ساختن سه دایره مماس
up/down counter شمارنده الکترونیکی که با هر پاس ورودی یک شمارنده کم یا زیاد میکند
under the counter داروی بدون نسخه وغیر مجاز
under the counter قاچاقی
over the counter خارج از بورس فروخته شده
under the counter <idiom> مخفیانه فروخته شدن
over-the-counter <adj.> خارج از بورس [فروخته شده ]
outside counter روریهمعکوس
counter مقابله کردن تلافی کردن
counter باجه تلاقی کردن
counter حمله
counter متقابل
counter بالعکس
counter معکوس
counter درروبرو
counter شمارنده
counter- پیشوندی به معنای مخالف یاضد
counter درجهت مخالف
counter ضربت متقابل
counter پیشخوان باجه
counter بساط
counter جواب دادن معامله بمثل کردن با
counter شمارشگر
counter گیشه
counter ضد
counter باجه
counter پیشخوان
counter پیشخان
counter عقربه شمارش
counter مقابل دستگاه شمارنده
counter ضربت زدن ضد
counter مقابله کردن
ring counter شمارنده حلقهای
repeat counter شمارنده تکرار
pulse counter ضربه شمار
pulse counter پالس شمار
program counter شمارشگربرنامه
program counter شمارنده برنامه
counter espionage ضد جاسوسی
speed counter شمارشگر عده دور
counter-measure چارهجویی
counter-measure اقدام متقابل
counter-attacks حمله متقابله
counter-attacks پاتک
turns counter دور شمار
to nails to counter رسوا کردن
step counter گام شمار
speed counter کنتورسرعت
photon counter شمارگر فوتونی
counter espionage عملیات ضدجاسوسی
modulo n counter شمارنده به پیمانه
detotalizing counter شمارندهای که کل مقدارباقیمانده ماده مورد سنجش را نشان میدهد
counter weight وزنه مقابل
counter weight پاسنگ
counter weight وزنه تعادل
counter transference انتقال متقابل
counter trade داد و ستدمتقابل
counter trade تجارت متقابل
counter surveillance عملیات ضدمراقبت و تجسس دشمن
frequency counter شمارنده فرکانس
impluse counter شمارشگر ضربه جریان کنتور ایمپولز
counter-espionage ضد جاسوسی
magnetic counter کنتور مغناطیسی
loop counter شمارنده حلقه
location counter مکان شمار
line counter شمارنده سطر
counter-espionage عملیات ضدجاسوسی
instruction counter شمارنده دستورالعمل شمارشگر دستورالعمل
counter surveillance ضد مراقبت
sequence counter ترتیب شمار
counter-fort [شمع پشتیبان دیوار]
counter-change نقش شطرنجی
counter-brace تیر تقویت عرضی
counter-arch [قوسی مخالف قوس دیگر]
counter-apse [محرابی مخالف محراب دیگر]
counter shed پودکشی [عمل رد کردن پود بین تارها که در آن با ضربی کردن تارها، فضای خالی ایجاد می شود.]
counter-revolutionary ضدرژیم
counter attack پاتک
counter attack حمله متقابله
counter-mure موج شکن
over-the-counter market بازرگانی اوراق بهادار در خارج از بورس
Geiger counter شمارگر گایگر- مولر
Geiger counter شمارشگر مولر
counter-vault قوس کفبند
counter-scrap دیوار
counter-poise پل متحرک باسکولی
ticket counter جایگاهبلیط
tape counter شمارشگرنوار
row counter رجشمار
counter-productive زیانبخش
counter-measures پیشگیری
counter-measures پادکار
counter-measures اقدام جبران کننده
counter-measures چارهجویی
counter-measures اقدام متقابل
counter-measure پیشگیری
counter-measure پادکار
counter-productive گزندآور
counter-productive آسیبآور
counter-productive پادفرآور
counter-attack حمله متقابله
counter offensive پدافند متقابل
information counter جایگاهاطلاعات
counter-attack پاتک
counter-revolutions جنبش برای سرکوبی انقلاب
counter-revolutions ضد انقلاب
counter-revolution جنبش برای سرکوبی انقلاب
counter-revolution ضد انقلاب
counter-measure اقدام جبران کننده
counter subversion ضد براندازی
counter ion یون مخالف
counter disengagement حرکت شمشیر به دور شمشیرحریف برای مواجهه درمسیر قبلی
counter current جریان متقابل
counter current جریان مخالف دریایی جریان متضاد اب
counter credit اعتبار متقابل
counter clockwise حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت
counter claim دعوی متقابل
counter circuit کنتور رادار
counter check چکی که فقط کشنده چک میتواند ان را از بانک بگیرد
counter charge دعوی متقابل در امر جزایی
counter e.m.f. cell پیلهای برق وارانی
counter fert دیوار یا تیری که برای محافظت و استحکام در پشت دیوار ساخته میشود
counter intelligence ضداطلاعات
counter insurgency ضد شورش
counter guerilla ضد گریلایی
counter guerilla ضد چریکی
counter gambit گامبی متقابل
counter force نیروی مقابله با وسایل استراتژیکی دشمن استفاده ازنیروی هوایی و موشکهای استراتژیکی برای تخریب نیروی دشمن
counter flood اب گیری ضد انحراف ناو متعادل کردن ناو با پر کردن مخازن ان
counter fire اتش ضد اتشباربر علیه دشمن
counter fire اتش متقابل
counter ceiling خوانچه پوش
counter ceiling کمرپوش
counter agent عامل خنثی کننده
counter revolution عملیاتی و تدابیری که بعد از وقوع انقلاب برای خنثی کردن ان انجام و اتخاذ میشود
counter revolution ضد انقلاب
counter propaganda پاداوازه گری
counter propaganda تبلیغ متقابل
control counter شماره کنترلی
counter parry دفاع با حرکت چرخشی شمشیر
binary counter شمارنده دودویی
counter air ضد هواپیمایی
counter air عملیات ضدهواپیمایی عملیات ضد فعالیت هوایی دشمن
counter ceiling سقفواره
counter berm سکوی پایه خارجی خاکریز
counter battery عملیات ضد اتشبار
counter battery ضد اتشبار
counter balance وزنه تعادلی
counter attraction جاذبه متقابله
counter attraction کشش متقابل
address counter نشانی شمار
counter approach استحکامات متقابله
B line counter ثبات آدرس که به آدرس مرجع اضافه شده تا محل مورد نظر را مشخص کند
counter rotate چرخش بالاتنه در پیچ
counter preparation تیر ضد تهیه
counter purchase خرید متقابل
counter purchase تهاتر
counter sign اسم عبور
counter purchase داد وستد متقابل
counter recoil برگشتن لوله پس از عقب نشینی
counter subversion ضد خرابکاری
counter sign اسم شب
counter recoil عمل عاید عمل عودت لوله
counter preparation ضد تهیه
counter recoil دستگاه عاید
counter sign نشانی
counter sabotage ضد خرابکاری
counter reconnaisance ضد شناسایی
counter riposte حمله شمشیرباز پس از دفع حمله متقابل حریف
counter offer عرضه متقابل
counter offer پیشنهاد متقابل
counter memorial یادداشت متقابل اخطار متقابل
counter memorial جواب یادداشت
counter mechanism طرزکارشمارشگر
counter mechanism مکانیسم شمارشگر
counter march تغییر جهت نیروی نظامی عقب گرد عقب گرد کردن تغییر رویه دادن
counter charge تهمت متقابله
counter jumper شاگرد دکان
counter jumper فروشنده دکان
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com