Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
counter berm
سکوی پایه خارجی خاکریز
Other Matches
berm
سکوی شیب بر
berm
پاگرد
berm
هره خاک ریز
berm
سکو
berm
خاکریزی پله مانندی که در دو طرف کانال به صورت مورب ریخته میشود
berm
هره کانال
berm
باریکه
berm
هره خاکریز
berm
لبه جاده
berm
تراس بندی
berm
داشبورد اتومبیل
electronic counter counter measures
اقدامات ضد ضد الکترونیکی
back berm
سکوی پایه
back berm
سکوی پایه خارجی خاکریز سکوی شیببر پایه خارجی خاکریز
inside berm
سکوی شیببر درونی
counter
برگرداندن جهت مخالف به طبیعی
counter
ثبات در CPU که محل دستور بعدی پردازش را دارد
counter
دو مسیر سیگنال که در دو جهت مخالف ارسال میشوداطراف شبکه حلقهای
counter
شمارگر
counter
کنتور
counter
ضربت متقابله معامله به مثل
counter
1-وسیلهای که می شمرد 2-ثبات یا متغیری که محتوای آن با اعمالی که رخ میدهد افزایش یاکاهش مییابد
under the counter
<idiom>
مخفیانه فروخته شدن
outside counter
روریهمعکوس
counter-
پیشوندی به معنای مخالف یاضد
over the counter
خارج از بورس فروخته شده
up/down counter
شمارنده الکترونیکی که با هر پاس ورودی یک شمارنده کم یا زیاد میکند
under the counter
داروی بدون نسخه وغیر مجاز
under the counter
قاچاقی
counter
باجه تلاقی کردن
counter
چرخش از جلو بعقب وبعکس یا ساختن سه دایره مماس
counter
معکوس
counter
درروبرو
counter
درجهت مخالف
counter
ضربت متقابل
counter
شمارنده
counter
بساط
counter
پیشخوان باجه
counter
مقابله کردن تلافی کردن
over-the-counter
<adj.>
خارج از بورس
[فروخته شده ]
counter
بالعکس
counter
جواب دادن معامله بمثل کردن با
counter
ضربت زدن ضد
counter
گیشه
counter
باجه
counter
پیشخوان
counter
پیشخان
counter
عقربه شمارش
counter
مقابل دستگاه شمارنده
counter
حمله
counter
ضد
counter
متقابل
counter
شمارشگر
counter
مقابله کردن
photon counter
شمارگر فوتونی
program counter
شمارنده برنامه
program counter
شمارشگربرنامه
modulo n counter
شمارنده به پیمانه
pulse counter
پالس شمار
counter sabotage
ضد خرابکاری
pulse counter
ضربه شمار
repeat counter
شمارنده تکرار
ring counter
شمارنده حلقهای
sequence counter
ترتیب شمار
counter rotate
چرخش بالاتنه در پیچ
counter riposte
حمله شمشیرباز پس از دفع حمله متقابل حریف
counter reconnaisance
ضد شناسایی
speed counter
کنتورسرعت
step counter
گام شمار
magnetic counter
کنتور مغناطیسی
loop counter
شمارنده حلقه
location counter
مکان شمار
counter transference
انتقال متقابل
counter weight
وزنه تعادل
counter subversion
ضد براندازی
counter trade
تجارت متقابل
counter surveillance
عملیات ضدمراقبت و تجسس دشمن
counter surveillance
ضد مراقبت
counter subversion
ضد خرابکاری
counter weight
پاسنگ
counter weight
وزنه مقابل
detotalizing counter
شمارندهای که کل مقدارباقیمانده ماده مورد سنجش را نشان میدهد
counter sign
اسم عبور
frequency counter
شمارنده فرکانس
counter sign
نشانی
impluse counter
شمارشگر ضربه جریان کنتور ایمپولز
counter sign
اسم شب
instruction counter
شمارنده دستورالعمل شمارشگر دستورالعمل
line counter
شمارنده سطر
counter trade
داد و ستدمتقابل
speed counter
شمارشگر عده دور
counter-change
نقش شطرنجی
counter-brace
تیر تقویت عرضی
counter-arch
[قوسی مخالف قوس دیگر]
counter-apse
[محرابی مخالف محراب دیگر]
counter shed
پودکشی
[عمل رد کردن پود بین تارها که در آن با ضربی کردن تارها، فضای خالی ایجاد می شود.]
counter-revolutionary
ضدرژیم
ticket counter
جایگاهبلیط
tape counter
شمارشگرنوار
counter-fort
[شمع پشتیبان دیوار]
counter-lath
تخته سقف
over-the-counter market
بازرگانی اوراق بهادار در خارج از بورس
counter-vault
قوس کفبند
counter-scrap
دیوار
counter-poise
پل متحرک باسکولی
counter-mure
موج شکن
counter-lath
توفال
row counter
رجشمار
information counter
جایگاهاطلاعات
counter-revolutions
جنبش برای سرکوبی انقلاب
counter-measures
چارهجویی
counter-measures
اقدام متقابل
counter-measure
پیشگیری
counter-measure
پادکار
counter-measure
اقدام جبران کننده
counter-measure
چارهجویی
counter-measure
اقدام متقابل
turns counter
دور شمار
counter-measures
اقدام جبران کننده
counter-measures
پادکار
counter-revolutions
ضد انقلاب
counter-revolution
جنبش برای سرکوبی انقلاب
counter-revolution
ضد انقلاب
counter-productive
پادفرآور
counter-productive
آسیبآور
counter-productive
گزندآور
counter-productive
زیانبخش
counter-measures
پیشگیری
to nails to counter
رسوا کردن
counter e.m.f. cell
پیلهای برق وارانی
counter ceiling
سقفواره
counter battery
عملیات ضد اتشبار
counter battery
ضد اتشبار
counter balance
وزنه تعادلی
counter attraction
جاذبه متقابله
counter attraction
کشش متقابل
counter approach
استحکامات متقابله
counter air
عملیات ضدهواپیمایی عملیات ضد فعالیت هوایی دشمن
counter air
ضد هواپیمایی
counter ceiling
کمرپوش
counter ceiling
خوانچه پوش
counter charge
تهمت متقابله
counter disengagement
حرکت شمشیر به دور شمشیرحریف برای مواجهه درمسیر قبلی
counter current
جریان متقابل
counter current
جریان مخالف دریایی جریان متضاد اب
counter credit
اعتبار متقابل
counter clockwise
حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت
counter claim
دعوی متقابل
counter circuit
کنتور رادار
counter check
چکی که فقط کشنده چک میتواند ان را از بانک بگیرد
counter charge
دعوی متقابل در امر جزایی
counter agent
عامل خنثی کننده
counter revolution
عملیاتی و تدابیری که بعد از وقوع انقلاب برای خنثی کردن ان انجام و اتخاذ میشود
counter revolution
ضد انقلاب
counter espionage
ضد جاسوسی
counter-attacks
حمله متقابله
counter-attack
پاتک
counter-attack
حمله متقابله
counter attack
پاتک
counter attack
حمله متقابله
counter espionage
عملیات ضدجاسوسی
counter-espionage
ضد جاسوسی
counter-espionage
عملیات ضدجاسوسی
counter propaganda
پاداوازه گری
counter propaganda
تبلیغ متقابل
control counter
شماره کنترلی
counter parry
دفاع با حرکت چرخشی شمشیر
Geiger counter
شمارگر گایگر- مولر
binary counter
شمارنده دودویی
B line counter
ثبات آدرس که به آدرس مرجع اضافه شده تا محل مورد نظر را مشخص کند
address counter
نشانی شمار
Geiger counter
شمارشگر مولر
counter fert
دیوار یا تیری که برای محافظت و استحکام در پشت دیوار ساخته میشود
counter offensive
پدافند متقابل
counter recoil
عمل عاید عمل عودت لوله
counter recoil
برگشتن لوله پس از عقب نشینی
counter memorial
یادداشت متقابل اخطار متقابل
counter purchase
داد وستد متقابل
counter purchase
تهاتر
counter purchase
خرید متقابل
counter preparation
تیر ضد تهیه
counter memorial
جواب یادداشت
counter-attacks
پاتک
counter preparation
ضد تهیه
counter military
ضد عملیات نظامی
counter offer
عرضه متقابل
counter military
مقابله باعملیات نظامی
counter offer
پیشنهاد متقابل
counter mortar
ضد خمپاره
counter offensive
حمله متقابل
counter recoil
دستگاه عاید
counter mechanism
مکانیسم شمارشگر
counter march
تغییر جهت نیروی نظامی عقب گرد عقب گرد کردن تغییر رویه دادن
counter mortar
اتش ضد خمپاره انداز
counter guerilla
ضد گریلایی
counter guerilla
ضد چریکی
counter gambit
گامبی متقابل
counter force
نیروی مقابله با وسایل استراتژیکی دشمن استفاده ازنیروی هوایی و موشکهای استراتژیکی برای تخریب نیروی دشمن
counter flood
اب گیری ضد انحراف ناو متعادل کردن ناو با پر کردن مخازن ان
counter fire
اتش ضد اتشباربر علیه دشمن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com