English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
counter force نیروی مقابله با وسایل استراتژیکی دشمن استفاده ازنیروی هوایی و موشکهای استراتژیکی برای تخریب نیروی دشمن
Search result with all words
counter electromotive force نیروی برق وارانی
Other Matches
electronic counter counter measures اقدامات ضد ضد الکترونیکی
Force is the answer to force. <proverb> جواب زور را زور مى دهد .
counter حمله
counter پیشخان
counter پیشخوان
counter باجه
counter ضربت متقابله معامله به مثل
counter پیشخوان باجه
counter چرخش از جلو بعقب وبعکس یا ساختن سه دایره مماس
up/down counter شمارنده الکترونیکی که با هر پاس ورودی یک شمارنده کم یا زیاد میکند
under the counter داروی بدون نسخه وغیر مجاز
counter متقابل
counter ضد
counter مقابل دستگاه شمارنده
counter بساط
counter شمارنده
counter ضربت متقابل
counter درجهت مخالف
counter درروبرو
counter معکوس
counter بالعکس
counter عقربه شمارش
counter مقابله کردن تلافی کردن
counter جواب دادن معامله بمثل کردن با
counter شمارشگر
counter مقابله کردن
counter ضربت زدن ضد
under the counter قاچاقی
over the counter خارج از بورس فروخته شده
counter گیشه
under the counter <idiom> مخفیانه فروخته شدن
counter- پیشوندی به معنای مخالف یاضد
over-the-counter <adj.> خارج از بورس [فروخته شده ]
counter باجه تلاقی کردن
outside counter روریهمعکوس
counter ثبات در CPU که محل دستور بعدی پردازش را دارد
counter دو مسیر سیگنال که در دو جهت مخالف ارسال میشوداطراف شبکه حلقهای
counter 1-وسیلهای که می شمرد 2-ثبات یا متغیری که محتوای آن با اعمالی که رخ میدهد افزایش یاکاهش مییابد
counter شمارگر
counter کنتور
counter برگرداندن جهت مخالف به طبیعی
counter reconnaisance ضد شناسایی
counter memorial یادداشت متقابل اخطار متقابل
counter shed پودکشی [عمل رد کردن پود بین تارها که در آن با ضربی کردن تارها، فضای خالی ایجاد می شود.]
counter riposte حمله شمشیرباز پس از دفع حمله متقابل حریف
counter recoil دستگاه عاید
counter rotate چرخش بالاتنه در پیچ
counter sabotage ضد خرابکاری
binary counter شمارنده دودویی
counter recoil عمل عاید عمل عودت لوله
B line counter ثبات آدرس که به آدرس مرجع اضافه شده تا محل مورد نظر را مشخص کند
counter-scrap دیوار
counter-poise پل متحرک باسکولی
counter-mure موج شکن
counter-lath تخته سقف
counter-fort [شمع پشتیبان دیوار]
counter-change نقش شطرنجی
counter-brace تیر تقویت عرضی
counter-arch [قوسی مخالف قوس دیگر]
counter-apse [محرابی مخالف محراب دیگر]
counter sign اسم عبور
counter sign نشانی
counter-lath توفال
counter-vault قوس کفبند
counter recoil برگشتن لوله پس از عقب نشینی
counter jumper فروشنده دکان
counter clockwise حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت
counter claim دعوی متقابل
counter circuit کنتور رادار
counter check چکی که فقط کشنده چک میتواند ان را از بانک بگیرد
counter charge دعوی متقابل در امر جزایی
counter charge تهمت متقابله
counter ceiling خوانچه پوش
counter ceiling کمرپوش
counter ceiling سقفواره
counter berm سکوی پایه خارجی خاکریز
counter battery عملیات ضد اتشبار
counter jumper شاگرد دکان
counter balance وزنه تعادلی
counter attraction جاذبه متقابله
counter credit اعتبار متقابل
counter current جریان مخالف دریایی جریان متضاد اب
counter jump پرش با نیم چرخش وبازگشت روی لبه همان اسکیت
counter ion یون مخالف
counter intelligence ضداطلاعات
counter insurgency ضد شورش
counter guerilla ضد گریلایی
counter guerilla ضد چریکی
counter gambit گامبی متقابل
counter flood اب گیری ضد انحراف ناو متعادل کردن ناو با پر کردن مخازن ان
counter fire اتش ضد اتشباربر علیه دشمن
counter fire اتش متقابل
counter fert دیوار یا تیری که برای محافظت و استحکام در پشت دیوار ساخته میشود
counter e.m.f. cell پیلهای برق وارانی
counter disengagement حرکت شمشیر به دور شمشیرحریف برای مواجهه درمسیر قبلی
counter current جریان متقابل
counter attraction کشش متقابل
counter approach استحکامات متقابله
counter offensive پدافند متقابل
counter offensive حمله متقابل
counter offer پیشنهاد متقابل
information counter جایگاهاطلاعات
row counter رجشمار
tape counter شمارشگرنوار
ticket counter جایگاهبلیط
counter-revolutionary ضدرژیم
counter parry دفاع با حرکت چرخشی شمشیر
counter offer عرضه متقابل
counter preparation ضد تهیه
counter preparation تیر ضد تهیه
counter purchase خرید متقابل
counter purchase تهاتر
counter mortar اتش ضد خمپاره انداز
counter mortar ضد خمپاره
counter air عملیات ضدهواپیمایی عملیات ضد فعالیت هوایی دشمن
counter air ضد هواپیمایی
counter agent عامل خنثی کننده
counter revolution عملیاتی و تدابیری که بعد از وقوع انقلاب برای خنثی کردن ان انجام و اتخاذ میشود
counter revolution ضد انقلاب
counter propaganda پاداوازه گری
counter propaganda تبلیغ متقابل
counter march تغییر جهت نیروی نظامی عقب گرد عقب گرد کردن تغییر رویه دادن
counter mechanism مکانیسم شمارشگر
counter mechanism طرزکارشمارشگر
counter memorial جواب یادداشت
control counter شماره کنترلی
counter military ضد عملیات نظامی
counter military مقابله باعملیات نظامی
counter purchase داد وستد متقابل
Geiger counter شمارشگر مولر
counter-measures پیشگیری
counter-measures پادکار
counter-measures اقدام جبران کننده
counter-measures چارهجویی
counter-measures اقدام متقابل
counter-measure پیشگیری
counter-measure پادکار
counter-measure اقدام جبران کننده
counter-productive زیانبخش
counter battery ضد اتشبار
counter-productive گزندآور
Geiger counter شمارگر گایگر- مولر
detotalizing counter شمارندهای که کل مقدارباقیمانده ماده مورد سنجش را نشان میدهد
counter-revolutions جنبش برای سرکوبی انقلاب
counter-revolutions ضد انقلاب
counter-revolution جنبش برای سرکوبی انقلاب
counter-revolution ضد انقلاب
counter-productive پادفرآور
counter-productive آسیبآور
counter-measure چارهجویی
counter-measure اقدام متقابل
program counter شمارشگربرنامه
program counter شمارنده برنامه
photon counter شمارگر فوتونی
line counter شمارنده سطر
modulo n counter شمارنده به پیمانه
location counter مکان شمار
loop counter شمارنده حلقه
instruction counter شمارنده دستورالعمل شمارشگر دستورالعمل
pulse counter پالس شمار
impluse counter شمارشگر ضربه جریان کنتور ایمپولز
turns counter دور شمار
to nails to counter رسوا کردن
step counter گام شمار
speed counter کنتورسرعت
sequence counter ترتیب شمار
frequency counter شمارنده فرکانس
ring counter شمارنده حلقهای
repeat counter شمارنده تکرار
magnetic counter کنتور مغناطیسی
counter attack حمله متقابله
counter transference انتقال متقابل
counter trade داد و ستدمتقابل
counter trade تجارت متقابل
counter espionage ضد جاسوسی
address counter نشانی شمار
counter sign اسم شب
counter espionage عملیات ضدجاسوسی
counter subversion ضد براندازی
counter-espionage ضد جاسوسی
counter-espionage عملیات ضدجاسوسی
counter subversion ضد خرابکاری
counter surveillance عملیات ضدمراقبت و تجسس دشمن
speed counter شمارشگر عده دور
counter surveillance ضد مراقبت
pulse counter ضربه شمار
counter attack پاتک
over-the-counter market بازرگانی اوراق بهادار در خارج از بورس
counter-attack حمله متقابله
counter weight پاسنگ
counter-attack پاتک
counter-attacks حمله متقابله
counter-attacks پاتک
counter weight وزنه مقابل
counter weight وزنه تعادل
greco counter gambit گامبی متقابل گرکو
greco counter gambit گامبی لاتویایی شطرنج
over-the-counter trading of securities بازرگانی اوراق بهادار در خارج از بورس
over-the-counter interbank transactions داد و ستد بین بانکی در خارج از بورس
counter current principle اصول جریان متقابل
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com