English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
counter preparation ضد تهیه
counter preparation تیر ضد تهیه
Other Matches
electronic counter counter measures اقدامات ضد ضد الکترونیکی
preparation امایش
preparation تدارک دیدن
preparation اماده کردن
preparation پیش بینی کردن
preparation امادگی اماده سازی
preparation تهیه و ارایش
preparation تبدیل داده به حالت قابل خواندن ماشین بیش از وارد کردن داده
preparation آماده کردن چیزی
it is in preparation در دست تهیه است
preparation پیش بینی
preparation تیرتهیه اجراکردن
preparation تهیه
preparation تدارک
preparation پستایش امادش
preparation تمهید
preparation تهیه مقدمات
preparation اقدام مقدماتی
preparation اماده سازی
preparation امادگی
preparation اتش تهیه
preparation تیرتهیه
preparation تهیه کردن اتش
data preparation امایش داده ها اماده سازی داده مهیاسازی داده ها
data preparation امایش داده ها
data preparation داده امایی
attack on preparation شمشیرباز اماده برای حمله
artillery preparation اتش تهیه توپخانه
artillery preparation تیر تهیه توپخانه
acute preparation حیوان کشی از روی ترحم
preparation fire اتش تهیه
preparation of attack شمشیرباز اماده حمله
preparation of food تهیه خوراک
preparation fire تیر تهیه
preparation for the eclipse کسوف
the preparation day روز تهیه
preparation time زمان تهیه
preparation for the eclipse آمادگیبرایخسوف
frost protection preparation ضدیخ
data preparation device دستگاه اماده سازی داده
molding sand preparation plant واحد تهیه ماسه قالب گیری
central food preparation facility کارخانجات مرکزی تهیه موادغذایی
counter باجه تلاقی کردن
counter 1-وسیلهای که می شمرد 2-ثبات یا متغیری که محتوای آن با اعمالی که رخ میدهد افزایش یاکاهش مییابد
counter برگرداندن جهت مخالف به طبیعی
counter ثبات در CPU که محل دستور بعدی پردازش را دارد
counter شمارگر
over-the-counter <adj.> خارج از بورس [فروخته شده ]
under the counter <idiom> مخفیانه فروخته شدن
outside counter روریهمعکوس
under the counter داروی بدون نسخه وغیر مجاز
under the counter قاچاقی
over the counter خارج از بورس فروخته شده
up/down counter شمارنده الکترونیکی که با هر پاس ورودی یک شمارنده کم یا زیاد میکند
counter کنتور
counter ضربت زدن ضد
counter مقابله کردن تلافی کردن
counter بالعکس
counter معکوس
counter درروبرو
counter مقابل دستگاه شمارنده
counter درجهت مخالف
counter ضربت متقابل
counter شمارنده
counter پیشخوان باجه
counter بساط
counter شمارشگر
counter مقابله کردن
counter دو مسیر سیگنال که در دو جهت مخالف ارسال میشوداطراف شبکه حلقهای
counter جواب دادن معامله بمثل کردن با
counter ضد
counter چرخش از جلو بعقب وبعکس یا ساختن سه دایره مماس
counter حمله
counter متقابل
counter گیشه
counter ضربت متقابله معامله به مثل
counter باجه
counter- پیشوندی به معنای مخالف یاضد
counter عقربه شمارش
counter پیشخان
counter پیشخوان
program counter شمارنده برنامه
pulse counter ضربه شمار
pulse counter پالس شمار
program counter شمارشگربرنامه
repeat counter شمارنده تکرار
ring counter شمارنده حلقهای
turns counter دور شمار
to nails to counter رسوا کردن
counter-attacks پاتک
step counter گام شمار
speed counter کنتورسرعت
speed counter شمارشگر عده دور
sequence counter ترتیب شمار
counter espionage ضد جاسوسی
detotalizing counter شمارندهای که کل مقدارباقیمانده ماده مورد سنجش را نشان میدهد
frequency counter شمارنده فرکانس
counter weight وزنه مقابل
impluse counter شمارشگر ضربه جریان کنتور ایمپولز
instruction counter شمارنده دستورالعمل شمارشگر دستورالعمل
line counter شمارنده سطر
loop counter شمارنده حلقه
magnetic counter کنتور مغناطیسی
modulo n counter شمارنده به پیمانه
counter weight وزنه تعادل
location counter مکان شمار
photon counter شمارگر فوتونی
counter-espionage عملیات ضدجاسوسی
counter-espionage ضد جاسوسی
counter espionage عملیات ضدجاسوسی
counter weight پاسنگ
counter-revolutions جنبش برای سرکوبی انقلاب
counter-change نقش شطرنجی
counter-brace تیر تقویت عرضی
counter-arch [قوسی مخالف قوس دیگر]
counter-apse [محرابی مخالف محراب دیگر]
counter shed پودکشی [عمل رد کردن پود بین تارها که در آن با ضربی کردن تارها، فضای خالی ایجاد می شود.]
counter attack حمله متقابله
counter-revolutionary ضدرژیم
ticket counter جایگاهبلیط
tape counter شمارشگرنوار
counter-fort [شمع پشتیبان دیوار]
counter-lath تخته سقف
counter-lath توفال
over-the-counter market بازرگانی اوراق بهادار در خارج از بورس
Geiger counter شمارگر گایگر- مولر
Geiger counter شمارشگر مولر
counter-vault قوس کفبند
counter-scrap دیوار
counter-poise پل متحرک باسکولی
counter-mure موج شکن
row counter رجشمار
counter attack پاتک
counter-measures پادکار
counter-measures اقدام جبران کننده
counter-measures چارهجویی
counter-measures اقدام متقابل
counter-measure پیشگیری
counter-measure پادکار
counter-measure اقدام جبران کننده
counter-measure چارهجویی
counter-measure اقدام متقابل
counter-measures پیشگیری
counter-productive زیانبخش
counter-productive گزندآور
counter-attack حمله متقابله
information counter جایگاهاطلاعات
counter memorial جواب یادداشت
counter-revolutions ضد انقلاب
counter-revolution جنبش برای سرکوبی انقلاب
counter-revolution ضد انقلاب
counter-productive پادفرآور
counter-productive آسیبآور
counter-attack پاتک
counter transference انتقال متقابل
counter jump پرش با نیم چرخش وبازگشت روی لبه همان اسکیت
counter disengagement حرکت شمشیر به دور شمشیرحریف برای مواجهه درمسیر قبلی
counter current جریان متقابل
counter current جریان مخالف دریایی جریان متضاد اب
counter credit اعتبار متقابل
counter clockwise حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت
counter claim دعوی متقابل
counter circuit کنتور رادار
counter check چکی که فقط کشنده چک میتواند ان را از بانک بگیرد
counter charge دعوی متقابل در امر جزایی
counter e.m.f. cell پیلهای برق وارانی
counter fert دیوار یا تیری که برای محافظت و استحکام در پشت دیوار ساخته میشود
counter fire اتش متقابل
counter ion یون مخالف
counter intelligence ضداطلاعات
counter insurgency ضد شورش
counter guerilla ضد گریلایی
counter guerilla ضد چریکی
counter gambit گامبی متقابل
counter force نیروی مقابله با وسایل استراتژیکی دشمن استفاده ازنیروی هوایی و موشکهای استراتژیکی برای تخریب نیروی دشمن
counter flood اب گیری ضد انحراف ناو متعادل کردن ناو با پر کردن مخازن ان
counter fire اتش ضد اتشباربر علیه دشمن
counter charge تهمت متقابله
counter ceiling خوانچه پوش
counter revolution عملیاتی و تدابیری که بعد از وقوع انقلاب برای خنثی کردن ان انجام و اتخاذ میشود
counter revolution ضد انقلاب
counter propaganda پاداوازه گری
counter propaganda تبلیغ متقابل
control counter شماره کنترلی
counter parry دفاع با حرکت چرخشی شمشیر
binary counter شمارنده دودویی
B line counter ثبات آدرس که به آدرس مرجع اضافه شده تا محل مورد نظر را مشخص کند
counter agent عامل خنثی کننده
counter air ضد هواپیمایی
counter air عملیات ضدهواپیمایی عملیات ضد فعالیت هوایی دشمن
counter ceiling کمرپوش
counter ceiling سقفواره
counter berm سکوی پایه خارجی خاکریز
counter battery عملیات ضد اتشبار
counter battery ضد اتشبار
counter balance وزنه تعادلی
counter attraction جاذبه متقابله
counter attraction کشش متقابل
counter approach استحکامات متقابله
address counter نشانی شمار
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com