Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
counter recoil cylinder
استوانه هادی پیستون مواج استوانه عاید
Other Matches
recoil cylinder
استوانه دافع
counter recoil
برگشتن لوله پس از عقب نشینی
counter recoil
عمل عاید عمل عودت لوله
counter recoil
دستگاه عاید
electronic counter counter measures
اقدامات ضد ضد الکترونیکی
recoil
لگد زدن تفنگ
recoil
واکنش داشتن بر
recoil
فنری بودن
recoil
پس زدن عود کردن
recoil
بحال نخستین برگشتن
recoil
بحال خود برگشتن
recoil
پس زدن
recoil
عقب نشینی
recoil
عقب نشینی کردن توپ
recoil
پس نشستن
recoil
پی نشینی
recoil
دفع ضربت تیراندازی
recoil
پس زنی
recoil
برگشت
long recoil
طول عقب نشینی زیاد
recoil mechanism
مکانیسم عقب نشینی
short recoil
عقب نشینی کوتاه
variable recoil
سیستم عقب نشینی متغیر دستگاه عقب نشینی متغیر
electron recoil
بازگشت الکترون
long recoil
عقب نشینی طولانی
recoil operated
مسلح شونده به وسیله عقب نشینی الات متحرک
recoil mechanism
دستگاه عقب نشینی
recoil sleigh
درشکهسورتمهاسبی
recoil system
سیستم عقب نشینی توپ
recoil operated
مجهز به دستگاه عقب نشینی
recoil pit
چاله تیر قائم
recoil pit
چاله عقب نشینی لوله
recoil system
سیستم دافع
recoil system
دستگاه دافع توپ
cylinder
غلطک
cylinder
لوله
cylinder
بطری گاز
cylinder
استوانه
cylinder
فشنگ خور استوانهای هفت تیر
cylinder
1-گروه شیارها روی دیسک . 2-شیارها روی یک وسیله چند دیسکه که بدون حرکت نوک خواندن / نوشتن قابل دستیابی است
cylinder
سیلندر
oxygen cylinder
سیلندر اکسیژن
oxygen cylinder
سیلندراکسیژن
oxygen cylinder
مخزن اکسیژن
induction cylinder
استوانه القائی
induction cylinder
اهنربای استوانهای
guide cylinder
استوانه راهنما
actuating cylinder
سیلندر پیستون عمل کننده سیلندر محرک
pump cylinder
سیلندر پمپ
graduated cylinder
استوانه مدرج
cylinder head
سرسیلندر
cylinder gas
گاز داخل سیلندر
cylinder flange
فلانج یا لبه سیلندر
cylinder fins
تیغههای سیلندر
cylinder capacity
فضای سیلندر
cylinder capacity
حجم سیلندر
cylinder block
بلوک سیلندر
cylinder block
بلوک واحدی که سیلندرهای یک موتور پیستونی خطی که با مایع خنک مشوند رادربرمیگیرد
cylinder jacket
استری داخل سیلندر
cylinder liner
رگکش سخت و مقاوم در برابرسایش در جدار داخلی سیلندراز جنس الیاژهای سبک یامواد نرم دیگر
gas from cylinder
گاز کپسول
gas from cylinder
گاز سیلندر
gas cylinder
بطری گاز
gas cylinder
سیلندر گاز
eight cylinder engine
موتور هشت سیلندر
cylinder skirt
حاشیه یا دامنه سیلندر
cylinder pad
پایه سیلندر
cylinder lock
قفل میلهای
cylinder liner
بوش سیلندر
cylinder baffles
صفحات نازک قلزی برای هدایت هوا از میان تیغههای خنک کننده و جذب حداکثر گرمای ممکن از جدارسیلندر
boom cylinder
سیلندرهیدرولیک
recuperator cylinder
سیلندرتجدیدنیرو
bucket cylinder
زبانهسیلندر
pickup cylinder
سیلندرلندشو
wehnelt cylinder
استوانه ونلت
acetylene cylinder
لوله استیلن
arm cylinder
دستهاستوانه
hydraulic cylinder
سیلندرهیدرولیکی
bottom cylinder
نقطهسیلندر
revolving cylinder
سیلندردورانی
ripper cylinder
سیلندرچاکدهنده
ruffini cylinder
استوانه روفینی
cylinder case
جعبهسیلندر
wheel cylinder
سیلندرچرخدنده
six cylinder engine
موتور شش سیلندر
elevating cylinder
استوانهبالارونده
top cylinder
سرسلیندر
steering cylinder
سیلندرفرمان
two cylinder engine
موتور دو سیلندر
critical infinte cylinder
قطر بحرانی استوانه
cylinder pressure gauge
فشارسنجسیلندر
disposable gas cylinder
سیلندرگازمصرفی
propane gas cylinder
سلندرگازپروپان
cylinder head gasket
واشر سرسیلندر
lift-arm cylinder
سیلندردستهیبالابر
double acting cylinder
سیلندر دوطرفه
single cylinder engine
موتور یک سیلندر
thin walled cylinder
استوانه جدار نازک
cylinder vacuum cleaner
سیلندرجاروبرقی
high pressure cylinder
کپسول فشار قوی
compressed gas cylinder
سیلندر محتوی گاز متراکم
single acting cylinder
سیلندر یک طرفه
compressed-air cylinder
سیلندرکمپراسهوا
backward bucket cylinder
سیلندرسطلوارونه
gas cylinder valve
شیر سیلندر گاز
blade lift cylinder
سیلندربالابرندهتیغه
cylinder roller thrust bearing
یاطاقان غلطکی محوری
cylinder block boring machine
دستگاه سوراخ کننده بدنه سیلندر ماشین مته بلوک سیلندر
diesel engine cylinder head
سرسیلندر موتور دیزلی
recuperator cylinder front head
سرجلوییسیلندرتجدیدنیرو
over-the-counter
<adj.>
خارج از بورس
[فروخته شده ]
over the counter
خارج از بورس فروخته شده
under the counter
قاچاقی
under the counter
داروی بدون نسخه وغیر مجاز
up/down counter
شمارنده الکترونیکی که با هر پاس ورودی یک شمارنده کم یا زیاد میکند
outside counter
روریهمعکوس
under the counter
<idiom>
مخفیانه فروخته شدن
counter
معکوس
counter
جواب دادن معامله بمثل کردن با
counter
ضد
counter
شمارشگر
counter
مقابله کردن
counter
متقابل
counter
حمله
counter
چرخش از جلو بعقب وبعکس یا ساختن سه دایره مماس
counter
ضربت متقابله معامله به مثل
counter
مقابله کردن تلافی کردن
counter
گیشه
counter
درروبرو
counter
درجهت مخالف
counter
ضربت متقابل
counter
شمارنده
counter
بساط
counter
پیشخان
counter
بالعکس
counter
پیشخوان
counter
باجه
counter
پیشخوان باجه
counter
ضربت زدن ضد
counter-
پیشوندی به معنای مخالف یاضد
counter
باجه تلاقی کردن
counter
برگرداندن جهت مخالف به طبیعی
counter
1-وسیلهای که می شمرد 2-ثبات یا متغیری که محتوای آن با اعمالی که رخ میدهد افزایش یاکاهش مییابد
counter
ثبات در CPU که محل دستور بعدی پردازش را دارد
counter
مقابل دستگاه شمارنده
counter
دو مسیر سیگنال که در دو جهت مخالف ارسال میشوداطراف شبکه حلقهای
counter
شمارگر
counter
عقربه شمارش
counter
کنتور
counter-measure
اقدام متقابل
counter-measures
اقدام جبران کننده
counter-measures
چارهجویی
counter-measures
اقدام متقابل
counter-measure
پادکار
counter-measure
اقدام جبران کننده
counter-measure
چارهجویی
counter-measure
پیشگیری
sequence counter
ترتیب شمار
program counter
شمارنده برنامه
program counter
شمارشگربرنامه
pulse counter
پالس شمار
pulse counter
ضربه شمار
address counter
نشانی شمار
B line counter
ثبات آدرس که به آدرس مرجع اضافه شده تا محل مورد نظر را مشخص کند
counter-fort
[شمع پشتیبان دیوار]
repeat counter
شمارنده تکرار
ring counter
شمارنده حلقهای
speed counter
کنتورسرعت
step counter
گام شمار
to nails to counter
رسوا کردن
turns counter
دور شمار
photon counter
شمارگر فوتونی
speed counter
شمارشگر عده دور
counter-brace
تیر تقویت عرضی
counter-arch
[قوسی مخالف قوس دیگر]
counter-apse
[محرابی مخالف محراب دیگر]
counter shed
پودکشی
[عمل رد کردن پود بین تارها که در آن با ضربی کردن تارها، فضای خالی ایجاد می شود.]
counter attack
حمله متقابله
counter-revolutionary
ضدرژیم
counter attack
پاتک
ticket counter
جایگاهبلیط
counter-change
نقش شطرنجی
counter-lath
تخته سقف
counter-lath
توفال
over-the-counter market
بازرگانی اوراق بهادار در خارج از بورس
Geiger counter
شمارگر گایگر- مولر
Geiger counter
شمارشگر مولر
counter-vault
قوس کفبند
counter-scrap
دیوار
counter-poise
پل متحرک باسکولی
counter-mure
موج شکن
tape counter
شمارشگرنوار
counter-attack
حمله متقابله
counter-revolutions
جنبش برای سرکوبی انقلاب
counter-revolutions
ضد انقلاب
counter-revolution
جنبش برای سرکوبی انقلاب
counter-revolution
ضد انقلاب
counter-productive
پادفرآور
counter-productive
آسیبآور
counter-productive
گزندآور
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com