Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
rocker arm
اهرم خود کار برای حرکت سوپاپ ماشین
Other Matches
bell crank
اهرم دوطرفهای در سیستم کنترل برای تغییر جهت حرکت
shifting lever
اهرم دسته دنده اهرم حرکت در سمت
hangers
اسکلت یاچهارچوبهای که از سقف اویتخه ودارای بلبرینگ برای حرکت دادن ماشین باشد
hanger
اسکلت یاچهارچوبهای که از سقف اویتخه ودارای بلبرینگ برای حرکت دادن ماشین باشد
valve lift
کل حرکت خطی سوپاپ لایهای
cybernetics
مط العه روش حرکت ماشین الکترونیکی یا انسانی و نحوه تقلید ماشین الکترونیکی از رفتار و اعمال انسان
axle stub
اکسل کوتاه بدون حرکتی که چرخها و پینهای مفصلی وسیله نقلیه برای راندن ماشین بر روی ان سوار شده و مناسب حرکت زاویهای محدودی است حول پینهای مفصلی
blast valve
سوپاپ ازاد کننده هوای گرم برای صعود بالن
valve seat insert
مدخل نشست سوپاپ نشیمنگاه سوپاپ
deflation port
سوپاپ بزرگ در بالای بالن برای خروج هوا هنگام نشستن
feinted
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feint
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinting
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feints
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
trackball
وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
pry
بادیلم یا اهرم بلند کردن اهرم
towbar
اهرم یدک کش اهرم پیش قطار
pried
بادیلم یا اهرم بلند کردن اهرم
pries
بادیلم یا اهرم بلند کردن اهرم
faxes
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
fax
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
cross compiler
کامپایلری که روی یک ماشین اجرا میشود در حالیکه این ماشین با ماشینی که این کامپایلر برای ان طراحی شده است تا کدهایش را ترجمه کند تفاوت دارد
faxed
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
faxing
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
perpetual motion machine
ماشین با حرکت دائم
snowmobile
ماشین حرکت روی برف
running gear
قسمت حرکت کننده ماشین
warm up
اجازه داده به یک ماشین برای بیکار ماندن برای مدتی پس از روشن شدن تا به وضعیت عملیات مط لوب برسد
operating lever
اهرم عامل اهرم کولاس
drags
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
dragged
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drag
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
valve seat reamer
جدار تراش نشیمنگاه سوپاپ برقوی نشیمنگاه سوپاپ
register
که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
registers
که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
registering
که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
key
استفاده از بافر بین صفحه کلید و کامپیوتر برای تامین ذخیره سازی کلیدها برای ماشین نویس های سریع که چندین کلید را به سرعت انتخاب می کنند
leader
بخشی از نوار مغناطیسی که حاوی سیگنالی نیست و در ابتدای نوار برای شناسایی و کمک به ماشین برای بلند کردن نوار به کار می رود
leaders
بخشی از نوار مغناطیسی که حاوی سیگنالی نیست و در ابتدای نوار برای شناسایی و کمک به ماشین برای بلند کردن نوار به کار می رود
for a car
برای هر ماشین
embedded code
کامپیوتر مخصوص برای کنترل یک ماشین . کامپیوتر مخصوص در یک سیستم بزرگ برای انجام یک تابع خاص
dustcover
پوشش محافظ برای یک ماشین
pinchwheel
چرخ کوچک در ماشین نوار که نوار را در محل نگه می دارد و مانع از حرکت آن میشود
phoning
تلفن یا ماشین برای صحبت با کی در مسافت طولانی
phone
تلفن یا ماشین برای صحبت با کی در مسافت طولانی
phones
تلفن یا ماشین برای صحبت با کی در مسافت طولانی
phoned
تلفن یا ماشین برای صحبت با کی در مسافت طولانی
smoke consumer
اسباب استفاده از دود برای مصرف درونی ماشین
name
کلمه معمولی برای بیان آدرس در زبان ماشین
names
کلمه معمولی برای بیان آدرس در زبان ماشین
component efficiency
میزانی برای اندازه گیری بازده یک قسمت از یک ماشین
carriage
بخش مکانیکی ماشین تایپ یا چاپگر که کاغذی که باید چاپ شود را به درستی حرکت میکند و محلش را تنظیم میکند
carriages
بخش مکانیکی ماشین تایپ یا چاپگر که کاغذی که باید چاپ شود را به درستی حرکت میکند و محلش را تنظیم میکند
telephoned
ماشین برای صحبت کردن با کسی یا اتباط با کامپیوتر دیگر
offices
استفاده از ماشین و کامپیوتر برای انجام کارهای معمولی اداره
telephoning
ماشین برای صحبت کردن با کسی یا اتباط با کامپیوتر دیگر
pilot engine
ماشینی که راه را برای ماشین دیگر صاف و اماده میسازد
windlasses
ماشین هایی که برای کشیدن یا بالا اوردن اب بکار میرود
compilations
ترجمه برنامه کد گذاری شده به کد قابل خواندن برای ماشین
compilation
ترجمه برنامه کد گذاری شده به کد قابل خواندن برای ماشین
office
استفاده از ماشین و کامپیوتر برای انجام کارهای معمولی اداره
windlass
ماشین هایی که برای کشیدن یا بالا اوردن اب بکار میرود
telephones
ماشین برای صحبت کردن با کسی یا اتباط با کامپیوتر دیگر
telephone
ماشین برای صحبت کردن با کسی یا اتباط با کامپیوتر دیگر
marching orders
فرمان حرکت برای جنگ
named airport of departure
فرودگاه معین برای حرکت
named departure point
نقطه مشخص برای حرکت
pace lap
دور پیست را باهم رفتن برای گرم کردن ماشین در اغازمسابقه
winch
پیچ هرنوع ماشین یا دستگاهی که برای کشیدن بکار رود هندل
winched
پیچ هرنوع ماشین یا دستگاهی که برای کشیدن بکار رود هندل
winching
پیچ هرنوع ماشین یا دستگاهی که برای کشیدن بکار رود هندل
winches
پیچ هرنوع ماشین یا دستگاهی که برای کشیدن بکار رود هندل
assembly
نشانه هایی که برای نمایش دستورات کد ماشین در برنامه اسمبلی به کار می روند
ends
نشانهای در ماشین تایپ برای نمایش اینکه کاغذ به انتها رسیده است
end
نشانهای در ماشین تایپ برای نمایش اینکه کاغذ به انتها رسیده است
to jump-start someone's car
کمک برای روشن کردن
[خودروی کسی را با باتری مستقلی یا ماشین دیگری]
ended
نشانهای در ماشین تایپ برای نمایش اینکه کاغذ به انتها رسیده است
Short of replacing the engine, I have tried everything to fix the car.
به غیر از تعویض موتور برای تعمیر ماشین من همه کاری را تلاش کردم .
brush block
سد کردن سبک برای ایجادتاخیر در حرکت رقیب
fin
جلو و عقب بردن بازو در اب برای حرکت
fins
جلو و عقب بردن بازو در اب برای حرکت
transhumant
حرکت کننده بسوی کوهستان برای چرا
monitored
برنامهای مقیم در ROM برای بار کردن سیستم عامل پس ا ز روشن شدن ماشین
monitor
برنامهای مقیم در ROM برای بار کردن سیستم عامل پس ا ز روشن شدن ماشین
monitors
برنامهای مقیم در ROM برای بار کردن سیستم عامل پس ا ز روشن شدن ماشین
water level
سطح کوچکی برای کنتل جهت حرکت روی لب
heading select feature
عرشه کمکی برای انتخاب سمت حرکت هواپیما
go baseline
حرکت کردن در امتداد خط پایانی برای دریافت پاس
enroute personnel
افراد پیوسته به یکان حین حرکت برای عملیات
hydroplaned
نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
stunting
حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم
stunts
حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم
counter disengagement
حرکت شمشیر به دور شمشیرحریف برای مواجهه درمسیر قبلی
low low
حرکت یواشترازمعمول برای عادت کردن به حمل بار سنگین
hydroplaning
نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
flopped
شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی
flopping
شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی
flops
شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی
hydroplanes
نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
hydroplane
نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
golf car
وسیله باطری دار برای حرکت دو بازیگر در زمین گلف
stunt
حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم
flop
شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی
qwerty
صفحه کلید زبان انگلیسی برای ماشین تایپ کامپیوتر که خط اول حروف شامل QWGRTY است
users
نرم افزار یا سخت افزاری که برای این طراحی شده اند که ارتباط با ماشین ساده تر شود
user
نرم افزار یا سخت افزاری که برای این طراحی شده اند که ارتباط با ماشین ساده تر شود
deflector
صفحه تیغه یا وسیله دیگری برای منحرف کردن یک جریان یا حرکت
end stop
[Engineering]
توقف
[برخورد]
[محدودیتی برای حرکت یک سیستم مکانیکی و یا تکه ای]
[مهندسی]
boost rocket
موتور راکت با سوخت جامد یامایع برای به حرکت دراوردن یک رسانگر
gluteus
یکی از سه عضله سرینی که برای حرکت دادن ران بکار میرود
stop
[Engineering]
توقف
[برخورد]
[محدودیتی برای حرکت یک سیستم مکانیکی و یا تکه ای]
[مهندسی]
bracket
رویارویی در مسابقه حذفی حرکت برای ساختن شکلی بصورت پرانتز روی یخ
attitude motor
موتورهای راکت کوچک برای کنترل وضعیت رسانگر فضایی در حال حرکت
hypoid
چرخدنده هایی برای انتقال حرکت و قدرت بین شفت ها یامحورهای متنافر
capturing
کنترل مسیر حرکت برای نگهداشتن الات دقیق روی میزان مطلوب
captures
کنترل مسیر حرکت برای نگهداشتن الات دقیق روی میزان مطلوب
capture
کنترل مسیر حرکت برای نگهداشتن الات دقیق روی میزان مطلوب
skate off
حرکت بطرف حریف و تماس بدنی با او برای دور کردن اواز گوی
pedrail
اسباب خودکار برای اسان کردن حرکت ماشینهای سنگین در جادههای ناهموار
maintenance
1-قرار دادن ماشین در وضعیت کارایی خوب . 2-کارهایی که برای اجرای سیستم انجام می شوند مثل ترمیم خرابی ها
smoke test
بررسی تصادفی برای اینکه ماشین باید در صورتی که هنگام روشن کردن دود ایجاد نشود کار کند
differential ailerons
ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
half area
محل توقف سربازان در حین حرکت برای تجدید سازمان یاگرفتن مهمات یا استراحت
check point
نقطه از پیش تعیین شدهای در سطح زمین برای کنترل حرکت رسانگرها یا پرتابه ها
pass
یک دور حرکت در مسیرمسابقه اسکی روی اب انصراف از پرش برای انتخاب اندازههای بالاتر
CDs
دستور سیستم در UNIX , DOS-MS برای حرکت دادن شما اطراف ساختار دایرکتوری
CD
دستور سیستم در UNIX , DOS-MS برای حرکت دادن شما اطراف ساختار دایرکتوری
passes
یک دور حرکت در مسیرمسابقه اسکی روی اب انصراف از پرش برای انتخاب اندازههای بالاتر
passed
یک دور حرکت در مسیرمسابقه اسکی روی اب انصراف از پرش برای انتخاب اندازههای بالاتر
part
قط عات کوچک ماشین برای جابجایی قطعهای که شکسته شده یا گم شده است
Linotype
ماشین حروف ریزی که سطرسطر حروف را میریزد وسطرسطر برای چاپ اماده میکند
man machine interface
سخت افزار و نرم افزار طراحی شده برای ارتباط ساده تر کاربر با ماشین
technical escort
پرسنل فنی متخصصی که همراه یک وسیله برای نصب یا اموزش یا کار انداختن ان حرکت می کنند
stroboscope
وسیلهای برای بی حرکت کردن فاهری جسم دوار یانوسان دار توسط پرتوافکنی متناوب
arm
1-فراهم کردن وسیله یا ماشین یا تابع برای عمل یا ورودی ها 2-مشخص کردن خط وط وقفه فعال
self binder
ماشین کشاورزی که هم درومیکندوهم بافه می بند د ماشین درووبسته بندی
embedded code
بخش ها یا توابعی که به زبان ماشین نوشته شده اند و در برنامه سطح بالا وارد می شوند برای سرعت بخشیدن یا انجام تابع خاص
solid
چاپگری که از شکل حرف کامل برای چاپ یک حرکت استفاده کند مثل چاپگر -daisy wheel
solids
چاپگری که از شکل حرف کامل برای چاپ یک حرکت استفاده کند مثل چاپگر -daisy wheel
control column
فرمانی برای کنترل حرکت هواپیما حول محور طولی وعرضی که میتواند بصورت میله یا رل باشد
universal
نوشتن برنامه که مخصوص یک ماشین نیست و روی چندین ماشین قابل اجرا است
The letter is well typed .
نامه قشنگ ماشین شده است (با ماشین تحریر )
MMI
سخت افزار و نرم افزار طراحی شده برای اینکه کاربر راحت تر با ماشین ارتباط داشته باشد
reel-to-reel
ماشین ضبط نور مغناطیسی که از دستگاه گیرنده نوار برای یک چرخ استفاده میکند و آنرا به یک نوار دیگر می فرستد
reel to reel
ماشین ضبط نور مغناطیسی که از دستگاه گیرنده نوار برای یک چرخ استفاده میکند و آنرا به یک نوار دیگر می فرستد
valvate
سوپاپ
valves
سوپاپ
valve
سوپاپ
differential spoilers
اسپویلرهای روی بال که بعنوان سطوح کنترل اولیه وثانویه برای حرکت حول محور طولی بکار میروند
gyro
برای نشان دادن یا اندازه گیری حرکت زاویهای پایه خودحول یک یا دو محور عمود برمحور دوران بهره میگیرد
delivery valve
سوپاپ تحویل
regulators
سوپاپ نافم
push rod
راهنمای سوپاپ
blow off valve
سوپاپ قطع دم
globe valve
سوپاپ کروی
valve
لامپ سوپاپ
regulator
سوپاپ نافم
discharge valve
سوپاپ تخلیه
regulating valve
سوپاپ تنظیم
valves
لامپ سوپاپ
solenoid controlled valve
سوپاپ الکترومغناطیسی
lift valve
سوپاپ بالارونده
valviferous
سوپاپ دار
discharge valve
سوپاپ دود
valveless
بدون سوپاپ
exhaust valve
سوپاپ دود
slide valve
سوپاپ متحرک
brake valve
سوپاپ ترمز
discs
بشقاب سوپاپ
camshafts
میل سوپاپ
pilot valve
سوپاپ تنظیم
camshaft
میل سوپاپ
grinding
تراشیدن سوپاپ
poppet valve
سوپاپ مکش
poppet valve
سوپاپ لولهای
valve lag
تاخیر سوپاپ
rockers
اسبک سوپاپ
intake port
سوپاپ ورودی
plate valve
سوپاپ بشقابکی
injector valve
سوپاپ تزریق
rocker
اسبک سوپاپ
inlet port
سوپاپ ورودی
inlet valve
سوپاپ گاز
intake valve
سوپاپ گاز
admission port
سوپاپ ورودی
valve clearance
لقی سوپاپ
air intake
سوپاپ هوا
disc
بشقاب سوپاپ
valve guide
هادی سوپاپ
check valve
سوپاپ یک طرفه
rocker arm
انگشته ی سوپاپ
rocker arm
چکش سوپاپ
valve seat
نشیمنگاه سوپاپ
intake valve
سوپاپ ورودی
solenoid valve
سوپاپ مغناطیسی
valve lead
تقدم سوپاپ
plunge valve
سوپاپ شناور
tulip valve
سوپاپ لولهای
inlet valve
سوپاپ ورودی
positioned
مدت زمان لازم برای دستیابی به داده ذخیره شده روی دیسک درایو یا ماشین نوار. حاوی تمام حرکات ماده از قیبل نوک خواندن و بازو
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com