Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7 milliseconds)
English
Persian
to serve a subpoena on
با خواست برگ فراخواندن احضاریه برای
Other Matches
call for tender
برای مزایده یا مناقصه فراخواندن
to invite somebody to do something
کسی را برای انجام کاری فراخواندن
signaled
پاس ولتاژ رسانه جانبی ارسالی به pcu برای در خواست توجه
signal
پاس ولتاژ رسانه جانبی ارسالی به pcu برای در خواست توجه
signalled
پاس ولتاژ رسانه جانبی ارسالی به pcu برای در خواست توجه
best fit
1-آنچه که تط ابق بیشتری با یک نیاز دارد 2-تابعی که کوچکترین تصادفی موجود در حافظه اصلی را انتخاب میکند برای یک صفحه مجازی در خواست شده
summonsing
احضاریه
subpoena
احضاریه
subpoenaed
احضاریه
writ of subpoena
احضاریه
summons
احضاریه
subpoenaing
احضاریه
summonses
احضاریه
summonsed
احضاریه
subpoenas
احضاریه
subpoena
احضاریه حکم احضار
subpoenas
احضاریه حکم احضار
subpoenaing
احضاریه حکم احضار
subpoenaed
احضاریه حکم احضار
elicited
فراخواندن
elicits
فراخواندن
eliciting
فراخواندن
elicit
فراخواندن
preconize
بنام فراخواندن
evoking
فراخواندن برگرداندن
to bring somebody back
کسی را فراخواندن
evocate
فراخواندن برگرداندن
evoke
فراخواندن برگرداندن
to call somebody back
کسی را فراخواندن
evokes
فراخواندن برگرداندن
drafts
به خدمت فراخواندن
to summon somebody back
کسی را فراخواندن
to ring up
با زنگ فراخواندن
draft
به خدمت فراخواندن
to order somebody back
کسی را فراخواندن
to recall somebody
کسی را فراخواندن
drafted
به خدمت فراخواندن
recalled
فراخواندن معزول کردن
recalls
فراخواندن معزول کردن
recall
فراخواندن معزول کردن
mustered
لیست اسامی فراخواندن
musters
لیست اسامی فراخواندن
mustering
لیست اسامی فراخواندن
muster
لیست اسامی فراخواندن
reenlistment
دوباره به خدمت فراخواندن
summoned
فراخواندن احضار قانونی کردن
summon
فراخواندن احضار قانونی کردن
subpoenaed
کتبا" کسی را به دادگاه یا به حضور مامورتحقیق فراخواندن
subpoenaing
کتبا" کسی را به دادگاه یا به حضور مامورتحقیق فراخواندن
subpoenas
کتبا" کسی را به دادگاه یا به حضور مامورتحقیق فراخواندن
subpoena
کتبا" کسی را به دادگاه یا به حضور مامورتحقیق فراخواندن
volition
خواست
wished
خواست
wish
خواست
demand
خواست
demands
خواست
demanded
خواست
wishes
خواست
will
خواست
wills
خواست
desideratum
خواست
willed
خواست
disposition
خواست
want
خواست
wanted
خواست
traverse of an indictment
رد کفیر خواست
impetration
در خواست التماس
subpoena
خواست برگ
to makes suit
در خواست کردن
tantalizing
خواست انگیز
subpoenas
خواست برگ
bill of indictment
کیفر خواست
interpellation
باز خواست
tantalizingly
خواست انگیز
subpoenaing
خواست برگ
bill of indicment
کیفر خواست
subpoenaed
خواست برگ
voluntary
داوطلبانه به خواست
summons
خواست برگ احضارنامه
He asked permission to come in.
اجازه خواست بیاید تو
summonses
خواست برگ احضارنامه
in an a to escape he
چون خواست بگریزد
summonsed
خواست برگ احضارنامه
of one's own volition
از روی خواست خود
to pray permission
در خواست اجازه کردن
he wished to be private
می خواست در خلوت باشد
summonsing
خواست برگ احضارنامه
to serve with a summons
با خواست برگ خواندن
on demand
به در خواست به مجرد تقاضا
the precatory form
صیغه تمنی یا در خواست
suits
خواست دادن تعقیب کردن
his appeal met no response
پاسخی پدر خواست که اوترسید
demand
[of]
درخواست
[خواست]
[طلب]
[تقاضا]
[از]
Sara always wanted a puppy.
سارا همیشه یک سگ پاپی می خواست.
suit
خواست دادن تعقیب کردن
suited
خواست دادن تعقیب کردن
backgrounds
اختلال موجود در سیگنال در خواست شده
background
اختلال موجود در سیگنال در خواست شده
arraign
با تنظیم کیفر خواست متهمی را بمحاکمه خواندن
This is the very thing I wanted.
این همان چیزی است که دلم می خواست
peine for et dure
مجازات عدم پاسخ در مقابل کیفر خواست جنایی
She had the never to ask for cash .
اینها همه هیچ تازه پول نقد هم می خواست
address for service of a summons
[address where a summons may be served]
آدرس کسی که با خواست برگ قابل خواندن باشد
[حقوق]
constructive trust
منظور مسئولیتی است که از حکم قانون ناشی میشود و ارتباطی به خواست شخص ندارد
kiosk
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosks
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
plebiscites
مردم خواست رای قاطبه مردم
plebiscite
مردم خواست رای قاطبه مردم
badminton
بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code
زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری
plug compatible
دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
microsoft
بزرگترین طراحی و ناشر نرم افزار برای PC و Macintosh. ماکروسافت سیستم عامل را برای IBM PC سافت و پس برای ماکروسافت با مجموعهای از نرم افزارهای کاربردی
drive
چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
drives
چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
strategy
طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
strategies
طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
IrDA
روش استاندارد برای انتقال اطلاعات از طریق اشعه نوری . برای انتقال اطلاعات در کامپیوترهای قابل حمل یا PDA به یک چاپگر یا صفحه تصویر. برای این منظور کامپیوتر و چاپگر باید پورت IrDA داشته باشند
infra red link
روش استاندارد برای ارسال اطلاعات از اشعه نوری . که اغلب برای انتقال اطلاعات از کامپیوتر متحرک یا چاپگر یا صفحه نمایش به کار می رود. برای استفاده از ین خصوصیت کامپیوتر یا چاپگر باید پورت IrDA داشته باشد
recalled
برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
recall
برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
Ackerman's function
تابع بازگشتی برای بررسی توانایی کامپیوتر برای اجرای بازگشت
narrative
یادداشتها یا دستورات اضافی برای کمک به کاربر برای اجرای سیستم
c
استفاده از کامپیوتر برای کمک به دانش آموزان برای یادگیری یک موضوع
recalls
برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
narratives
یادداشتها یا دستورات اضافی برای کمک به کاربر برای اجرای سیستم
permanent
آنچه برای مدت طولانی یا برای همیشه باقی بماند
no show
مسافری که جا برای خودمحفوظ کرده ولی برای سفرحاضر نمیشود
bin
محلی برای کاغذهایی که باید آماده برای چاپ شوند
revenue tax
مالیاتی که برای افزایش درامد کشور است نه برای تاثیردربازرگانی
iil
دستگاه کنترل برای برای تولیدات صنعتی و سیستمهای کامپیوتر
bins
محلی برای کاغذهایی که باید آماده برای چاپ شوند
teacloths
رومیزی برای میز چای دستمال برای خشکاندن فنجانها
teacloth
رومیزی برای میز چای دستمال برای خشکاندن فنجانها
opened
سیستمی که چندین ایستگاه کاری آماده برای هر کس برای استفاده داشته باشد
grammars
امکان نرم افزاری برای بررسی متن یا حرف برای صحت گزاری آن
opens
سیستمی که چندین ایستگاه کاری آماده برای هر کس برای استفاده داشته باشد
auto
توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
cat
استفاده از کامپیوتر برای بررسی یک ابزار یا برنامه برای یافتن خطاهای موجود
feedback
اطلاعاتی از یک منبع که برای تغییر دادن چیزی یا تامین پیشنهادی برای آن میباشد
autos
توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
scratching
حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
grammar
امکان نرم افزاری برای بررسی متن یا حرف برای صحت گزاری آن
intubation
فرو کردن لوله در حنجرهای برای برای نگاه داشتن .....دیفتری و مانندان
cats
استفاده از کامپیوتر برای بررسی یک ابزار یا برنامه برای یافتن خطاهای موجود
personal
متصل یا وصل در سیستم برای مشخص کردن یا تامین اجازه برای کاربر
scratch
حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
doubled up
استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
scratched
حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
scratches
حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
doubled
استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
double
استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
open
سیستمی که چندین ایستگاه کاری آماده برای هر کس برای استفاده داشته باشد
potatoes and point
سیب زمینی یا نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
cold thrust
ازمایشی برای تعیین حداقل دمای لازم برای عبور ازادانه سیال
bread and point
سیب زمینی و نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
FDDI
اختصاری برای استاندارد FDD1 برای ارسال داده آنالوگ به صورت دیجیتال
HTTP
دستوری که جستجوگر برای درخواست وب سرور اینترنت برای اطلاعات صفحه وب میدهد
redundancies
بررسی داده دریافتی برای کدهای افزوده صحیح برای تشخیص خطا
gather shot
ضربه برای نزدیک اوردن 2گوی برای کسب امتیازهای پی درپی باکارامبول
cold test
ازمایشی برای تعیین حداقل دمای لازم برای عبور ازادانه سیال
liberal education
اموزش و پرورشی که برای روشن کردن فکر باشد نه برای مقاصد پیشهای
redundancy
بررسی داده دریافتی برای کدهای افزوده صحیح برای تشخیص خطا
invitations
عمل پردازنده برای اتصال وسیله دیگر و امکان دادن به آن برای ارسال پیام
VidCap
برنامه کاربردی در ویدیوی ماکروسافت برای سیستم ویندوز برای نگهداری یک رشته ویدیویی
turnaround time
زمان لازم برای فعال کردن برنامه برای تولید که کاربر خواسته است
straight line coding
برنامه نوشته شده برای جلوگیری از استفاده حلقه و انشعاب برای اجرای سریع تر
Kaleida Labs
شرکت فروش واسط بین Apple و IBM برای تولید از برای نوشتاری چندرسانهای
invitation
عمل پردازنده برای اتصال وسیله دیگر و امکان دادن به آن برای ارسال پیام
precision
استفاده از بیش از یک بایت داده برای ذخیره سازی عدد برای افزایش دقت
beta range
حدود تغییر گام ملخ در موتورتوربوپراپ برای تولید نیروی برای صفر یا منفی
wiring
ساختار فلزی برای پشتیبانی کابلهای ورودی و ایجاد اتصال برای وصل کابل ها
pork barrel
برنامه دولتی دارای منافع مادی برای اشخاص تصویب کننده ان یا برای دولت
haze
تاثیر گرافیکی برای شبیه سازی مه طبیعی برای ایجاد فضای سه بعدی حقیقی تر
diagnostics
اطلاع و پیام سیستم پس از تشخیص خطا برای کمک به کاربر برای تصحیح کردن آن
executive information system
نرم افزار ساده برای استفاده حاوی اطلاعاتی برای مدیر یا خصوصیاتی از شرکت
people who live in glass houses should not throw stones
<idiom>
هرچه را برای خود میپسندی برای دیگران هم ب"سند
labor of love
<idiom>
انجام کار برای خشنودی شخص نه برای پول
phoneme
برای بررسی صدای ورودی برای تشخیص کلمات یا تولید صحبت با تکرار چندین صدا
hybrid circuit
ترکیب کامپیوترهای آنالوگ و دیجیتال و قط عات برای تامین سیستم بهینه برای کار مشخص
compiler
اسمبلر یا کامپایلری که یک برنامه را برای یک کامپیوتر کامپایل و در همان زمان برای دیگری اجرا میکند
cue
پیام ارسالی روی صفحه نمایش برای یاد آوری به کاربر برای درخواست یک ورودی
cues
پیام ارسالی روی صفحه نمایش برای یاد آوری به کاربر برای درخواست یک ورودی
multiple
استفاده از بیش از یک بایت داده برای ذخیره سازی عدد برای افزایش دقت ممکن
weight belt
کمربند با وزنه هایی برای سنگین کردن بدن غواص برای رفتن به عمق موردنظر
keystroke
برسی هر کلید انتخاب شده برای اطمینان یافتن از اینکه برای عملی مناسب است
writes
حافظه موقت برای نگهداری داده برای وسیله ذخیره سازی و وقتی که نوشته میشود.
write
حافظه موقت برای نگهداری داده برای وسیله ذخیره سازی و وقتی که نوشته میشود.
billiard point
در بازی بیلیارد انگلیسی 2امتیاز برای کارامبول و 3امتیاز برای کیسه انداختن در بازی امریکایی 1 امتیازبرای کارامبول و امتیازهای دیگر برای کیسه انداختن
board
BCP که شامل مسیرهای هدایت برای سیگنالهای کامپیوتری است . برای آدرس و داده و باس کنترل
boarded
BCP که شامل مسیرهای هدایت برای سیگنالهای کامپیوتری است . برای آدرس و داده و باس کنترل
electronic
سیستمی که از ترمینال کامپیوتری برای سایت فروش برای امور الکترونیکی یا کنترل مثل مشخصات محصول و...
literacy
اصط لاحات مربوطه و قادر بودن برای استفاده از کامپیوتر برای برنامه نویسی و برنامههای کاربردی
z buffer
محل از حافظه برای ذخیره اطلاعات بردار Z برای شی گرافیکی نمایش داده شده روی صفحه
conferencing
اتصال چندین کامپیوتر وترمینال به هم برای اجازه دادن به گروهی از کاربران برای ارتباط برقرار کردن
I am here for a language course
من برای برای یک دوره زبان به اینجا آمدم.
monitor
صفحه نمایشی که قنل امنیتی برای فرکانس دید مورد نظر برای هر نوع کارت گرافیکی دارد
monitored
صفحه نمایشی که قنل امنیتی برای فرکانس دید مورد نظر برای هر نوع کارت گرافیکی دارد
skimming
محصولی را با قیمت بالاعرضه کردن برای اطمینان ازمقاومت ان و متعاقبا" تخفیف تدریجی دادن برای توسعه فروش
monitors
صفحه نمایشی که قنل امنیتی برای فرکانس دید مورد نظر برای هر نوع کارت گرافیکی دارد
rule
نرم افزاری که قوانین و دانش خبره را در یک موضوع مشخص برای داده کاربر برای حل مشکل اعمال میکند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com