English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
nasopharynx بخشی از گلو گاه که بابینی راه دارد
Other Matches
carrier وسیلهای که بخشی از میکروفیلم را نگه می دارد
carriers وسیلهای که بخشی از میکروفیلم را نگه می دارد
interlocking رسانه امنیتی که بخشی از ورودی است و به کلمه رمز نیاز دارد تا وسیله کار دیگری انجام دهد تا کار جاری تمام شود
interlock رسانه امنیتی که بخشی از ورودی است و به کلمه رمز نیاز دارد تا وسیله کار دیگری انجام دهد تا کار جاری تمام شود
interlocked رسانه امنیتی که بخشی از ورودی است و به کلمه رمز نیاز دارد تا وسیله کار دیگری انجام دهد تا کار جاری تمام شود
interlocks رسانه امنیتی که بخشی از ورودی است و به کلمه رمز نیاز دارد تا وسیله کار دیگری انجام دهد تا کار جاری تمام شود
scalar متغیری که یک مقدارمجزا منتسب به خود دارد. یک مقدارمجزا پایه دارد. بردار دویا چند مقدارجهت دار دارد
scissoring 1-معرفی بخشی از تصویرو سپس بریدن آن به طوری که قابل چسباندن در تصویر دیگر باشد.2-معرفی بخشی از تصویروحذف هراخلاعی خارج از این ناحیه
basic بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند
basics بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند
. The car is gathering momentum. اتوموبیل دارد دور بر می دارد
Walls have ears <idiom> دیوار موش دارد و موش گوش دارد [اصطلاح]
labor theory of value براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
zero insertion force socket [قطعه ای که ترمینال های اتصال متحرک دارد و امکان درج قطعه بدون اعمال نیرو دارد سپس اهرم کوچکی می چرخد تا با لبه های قطعه برخورد کند]
enclave economices اقتصادهائی که عمدتا درکشورهای در حال توسعه وجود دارد در این اقتصادهاتعداد کمی مناطق پیشرفته ازنظر اقتصادی وجود دارد وبقیه مناطق که وسیعترند ازرشد و پیشرفت بسیار کمی برخوردار میباشند
walls here ears دیوار موش دارد موش گوش دارد
portion بخشی
partial بخشی
Centigrade صد بخشی
parochial بخشی
local <adj.> بخشی
fractions بخشی از
portions بخشی
dichotomous دو بخشی
divisor بخشی
ninefold نه بخشی
hexaploid شش بخشی
as part of بخشی از
sextet شش بخشی
tripartite سه بخشی
triarchy سه بخشی
fraction بخشی از
bisection دو بخشی
sectoral بخشی
sectorial بخشی
sextets شش بخشی
trichotomous سه بخشی
triplet سه بخشی
regional <adj.> بخشی
contribute هم بخشی کردن
part way بخشی از راه
effectiveness اثر بخشی
drill tang بخشی از مته
fraction 1-بخشی از یک واحد
dezincification فرسودگی بخشی
stanzas بخشی از بازی
physical medicine طب توان بخشی
heptamerous هفت بخشی
stanza بخشی از بازی
genbraliztion کلیت بخشی
efficiency اثر بخشی
fytte بخشی ازشعر
effectiveness تاثیر بخشی
haxamerous شش بخشی شش قسمتی
equipartition principle اصل هم بخشی
animation جان بخشی
healthfulness صحت بخشی
animations جان بخشی
fractions 1-بخشی از یک واحد
contributed هم بخشی کردن
satisfactoriness رضایت بخشی
triploid سه قسمتی سه بخشی
trichotomy سه بخشی بودن
sectoral integation یکپارچگی بخشی
contributing هم بخشی کردن
rehabilitation توان بخشی
stanine scale مقیاس نه بخشی
stens مقیاس ده بخشی
slices بخشی از چیزی
contributes هم بخشی کردن
sectoral integation ادغام بخشی
two sector economy اقتصاد دو بخشی
part بخشی از چیزی
personification شخصیت بخشی
stanine score نمره نه بخشی
vivification حیات بخشی
pleasurability لذت بخشی
vitalization حیات بخشی
slice بخشی از چیزی
polychotomy چند بخشی
pleasurableness فرح بخشی
refreshment نیرو بخشی
two sector model الگوی دو بخشی
refreshments نیرو بخشی
partial بخشی قسمتی
nose band بخشی از کلگی اسب
revivification باز جان بخشی
cost effectiveness تاثیر بخشی هزینه
subsegment بخشی کوچک یک سگمنت
fetch دستیابی به بخشی از حافظه
array بخشی از داده در آرایه
fetched دستیابی به بخشی از حافظه
course بخشی از غذا اموزه
vocational rehabilitation توان بخشی شغلی
sectoral planning برنامه ریزی بخشی
fetches دستیابی به بخشی از حافظه
contributions هم بخشی همکاری وکمک
contribution هم بخشی همکاری وکمک
coursed بخشی از غذا اموزه
arrays بخشی از داده در آرایه
charitableness خیرخواهی صدقه بخشی
stanzas بخشی ازبازی هاکی
lobes بخشی از عضله یا مغز
stanza بخشی ازبازی هاکی
lobe بخشی از عضله یا مغز
staves مقیاس پنج بخشی
flush فایل یا بخشی از حافظه
phases بخشی از فرآیند بزرگتر
flushes فایل یا بخشی از حافظه
flushing فایل یا بخشی از حافظه
partial نیمه کاره بخشی از
barge-course [بخشی از سفال بام]
courses بخشی از غذا اموزه
phase بخشی از فرآیند بزرگتر
a rosy future آینده امید بخشی
phased بخشی از فرآیند بزرگتر
tag بخشی از دستور کامپیوتری
tags بخشی از دستور کامپیوتری
overlap پوشاندن بخشی از چیزی با دیگری
the pale بخشی از ایرلند که در قلمردانگلیس است
palm of a glove بخشی از دستگش که کف دست را می پوشاند
reviviscence بهوش اوری نیرو بخشی
physical medicine درمان بدنی و توان بخشی
moto بخشی از مسابقه موتورسیکلت رانی
inter sectoral planning برنامه ریزی بین بخشی
A part of Iranian territory. بخشی از خاک ( سرزمین) ایران
overlaps پوشاندن بخشی از چیزی با دیگری
cost effectiveness analysis تحلیل تاثیر بخشی هزینه ها
box section leg ساق یا پایه بخشی از جعبه
building unit جزء ساختمانی بخشی از یک ساختمان
selective نمایش یا چاپ بخشی از حافظه
overlapped پوشاندن بخشی از چیزی با دیگری
selectively نمایش یا چاپ بخشی از حافظه
file بخشی از داده روی کامپیوتر
filed بخشی از داده روی کامپیوتر
front بخشی از چیزی که از عقب به نظر آید
titillates بطور لذت بخشی تحریک کردن
titillated بطور لذت بخشی تحریک کردن
rehabilitation تجدید قوا کردن توان بخشی
titillate بطور لذت بخشی تحریک کردن
branches جهش از بخشی از برنامه به بخش دیگر
highlights جدا کردن بخشی از متن از سایر آن
branch جهش از بخشی از برنامه به بخش دیگر
satellite کامپیوترکوچک که بخشی ازسیستم بزرگتر است
titillating بطور لذت بخشی تحریک کردن
internal دستوری که بخشی از سیستم عامل است
storage بخشی از حافظه برای ذخیره اطلاعات
fronting بخشی از چیزی که از عقب به نظر آید
to put in a piece of work بخشی از کار دیگران را انجام دادن
selectively مرتب کردن بخشی از داده ها به ترتیب
satellites کامپیوترکوچک که بخشی ازسیستم بزرگتر است
beginnings حرف یا نشانه آغاز بخشی از داده
selective مرتب کردن بخشی از داده ها به ترتیب
usenet بخشی از اینترنت که حاوی مجمعی است
beginning حرف یا نشانه آغاز بخشی از داده
zeros پرکردن بخشی از حافظه با مقادیر صفر
parterre بخشی ازتماشاخانه که پشت سرنوازندگان است
bunged بخشی از طاق کوره گازی وهوایی
bung بخشی از طاق کوره گازی وهوایی
front line 9 بخش اول زمین 81 بخشی گلف
bungs بخشی از طاق کوره گازی وهوایی
bunging بخشی از طاق کوره گازی وهوایی
zeroes پرکردن بخشی از حافظه با مقادیر صفر
zero پرکردن بخشی از حافظه با مقادیر صفر
introsusception دخول بخشی از روده در بخش دیگر
intussusception دخول بخشی از روده در بخش دیگر
metaplasm بخشی ازسفیده که موادیاخته ساز درانست
maiden over بخشی از بازی کریکت بدون امتیاز
municipality شهریا بخشی که دارای شهرداری است
highlighted جدا کردن بخشی از متن از سایر آن
highlight جدا کردن بخشی از متن از سایر آن
municipalities شهریا بخشی که دارای شهرداری است
moto scramble مسابقه چند بخشی درمسیرهای گوناگون
executing بخشی از حلقه اجرا در حین اجرای دستور
drives بخشی ازکامپیوتر که نوار یا دیسک را راه می اندازد
electron gun بخشی از CRT که یک اشعه الکترونی ایجاد میکند
transient بخشی از حافظه موقت که در مدت زمانی رخ میدهد
transients بخشی از حافظه موقت که در مدت زمانی رخ میدهد
drive بخشی ازکامپیوتر که نوار یا دیسک را راه می اندازد
absolute address برنامه ای که بخشی از کد را در حافظه اصلی بار میکند
backplane بخشی از ساختمان کامپیوتر که حاوی تختههای مدار
descender بخشی از حرف چاپ شده که زیر خط است
shirt-tail بخشی از پیراهن مردانه که زیر شلوار میرود
execute بخشی از حلقه اجرا در حین اجرای دستور
margins فضای خالی اطراف بخشی از متن چاپی
margin فضای خالی اطراف بخشی از متن چاپی
nine قسمت اول یادوم زمین 81 بخشی گلف
holdup بازگشت یا نگهداری یک مقدار یا خط ارتباطی یا بخشی از حافظه
nines قسمت اول یادوم زمین 81 بخشی گلف
hexadecimal notation نمایش بخشی از حافظه در مبنای شانزده تایی
hex نمایش بخشی از حافظه در مبنای شانزده تایی
elimination بخشی از داده هنوز استفاده نشده است
operation بخشی از حلقه ماشین در حین اجرای دستور
executes بخشی از حلقه اجرا در حین اجرای دستور
addressing روشی که بخشی از حافظه مکان دهی میشود
scans بخشی از تصویر که توسط اسکنر خوانده میشود
scanned بخشی از تصویر که توسط اسکنر خوانده میشود
scan بخشی از تصویر که توسط اسکنر خوانده میشود
executed بخشی از حلقه اجرا در حین اجرای دستور
machine address برنامه ای که بخشی از کد را در حافظه اصلی بار میکند
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com