English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (13 milliseconds)
English Persian
carrier برنامه حامل میکرب
carriers برنامه حامل میکرب
Other Matches
antibiosis تضاد بین یک میکرب و فراوردهء میکرب دیگر که باعث از بین رفتن میکرب اولی میشود
the lancet was infected نیشترالوده به میکرب شد نیشتر میکرب گرفت
weapon carrier کامیون حامل جنگ افزار کامیون حامل توپ
api مجموعهای از توابع و دستورات برنامه استاندارد که به برنامه ساز امکان میدهد با برنامه از طریق برنامه کاربردی دیگر واسط شود
germicide میکرب کش
micro or ganism میکرب
microbes میکرب
microbe میکرب
germs میکرب
germ میکرب
bacteriologist میکرب شناس
microzym میکرب ناخوشی
bacilliphobia میکرب هراسی
microbiologist میکرب شناس
microbiology میکرب شناسی
pneumococcus میکرب سینه پهلو
to incubate bacteria کشت میکرب کردن
bacteriology علم میکرب شناسی
bacteriological علم میکرب شناسی
bacteriolysis فساد و تحلیل میکرب
germicidal وابسته به میکرب کشی
to incubate bacteria با وسائل ویژه میکرب پروردن
culturing کشت میکرب در ازمایشگاه برز
anopheles که ناقل میکرب مالاریا میباشد
culture کشت میکرب در ازمایشگاه برز
gonococcus انگل یا میکرب سوزاک گونوکوک
contagium میکرب سرایت دهنده مرض
cultures کشت میکرب در ازمایشگاه برز
gonococcal سوزاکی مربوط به میکرب سوزاک
automatic programming روندی که طی ان کامپیوتر به صورت خودکار برنامه مبدابه زبان برنامه نویسی را به برنامه مقصد به کد ماشین ترجمه میکند برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه سازی خودکار
light ship کشتی حامل فار دریایی کشتی حامل فانوس دریایی
petri dish فرف کوچک مخصوص کشت میکرب
mantoux test ازمایش درجه حساسیت شخص نسبت به میکرب سل
source برنامه پیش از ترجمه نوشته شده در زبان برنامه نویسی توسط برنامه نویس
object oriented روش برنامه نویسی مثل ++C که هر قطعه برنامه به عنوان یک شی که در ارتباط با سایر اشیا است در برنامه به کار می رود
new دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
new- دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
newer دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
newest دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
landing schedule برنامه پیاده شدن به ساحل برنامه عملیات اب خاکی برنامه فرود
swap توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swapped توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swops توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swaps توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swopping توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swopped توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
jobs دستورات کنترل کار یا برنامه کوتاه که پیش از اجرای برنامه باز میشود و سیستم را طبقه نیاز برنامه تنظیم میکند
job دستورات کنترل کار یا برنامه کوتاه که پیش از اجرای برنامه باز میشود و سیستم را طبقه نیاز برنامه تنظیم میکند
dynamic data exchange در ویندوز ماکروسافت و OS/2 روشی که در آن دو برنامه فعال می توانند دادههای خود را رد و بدل کنند یک برنامه از سیستم عامل می خواهد تا بین دو برنامه اتصال برقرار کند
modular بخشهای کوچک نوشته شده در برنامه از کد کامپیوتر که مناسب برنامه سافت یافته است و از برنامه اصلی قابل فراخوانی است
Send To command دستور منو در منوی فایل یک برنامه کاربری ویندوز که به کاربر امکان ارسال فایل یا داده موجود و در برنامه به برنامه دیگر میدهد
preemptive multitasking حالت چندکاره که سیستم عامل یک برنامه را برای مدت زمانی اجرا میکند و پس کنترل را به برنامه بعدی میدهد به طوری که برنامه بعدی وقت پردازنده را نخواهد گرفت
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری
assembly 1-زمانی که طول می کشد تا برنامه اسمبلی یک برنامه را ترجمه کند. 2-زمانی که اسمبلر برنامه را از زبان اسمبلی به کد ماشین تبدیل میکند
applet 1-برنامههای کاربردی کوچک 2-برنامه کوچک برای بهبود کارایی برنامه کاربردی وب که توسط Activex یا برنامه جا وا تامین میشود3-
bacteriologic مربوط به میکرب شناسی وابسته به باکتری شناسی
conveyor حامل
conveyer حامل
gerent حامل
vehicle حامل
vehicles حامل
porter حامل
porters حامل
bearer حامل
bearers حامل
stave حامل
carriers حامل
bearer cheque چک حامل
vector حامل
carrier حامل
vectors حامل
transport ترابری حامل
linkman حامل مشعل
transported ترابری حامل
transports ترابری حامل
linkmen حامل مشعل
linkboy حامل مشعل
transporting ترابری حامل
vectors حامل بردار
vehicles حامل رسانه
tape transport حامل نوار
thurifer حامل مجمر
bearer در وجه حامل
thurifer حامل بخوردان
vehicle حامل رسانه
bearers در وجه حامل
image carrier حامل تصویر
messengers طناب حامل
messenger طناب حامل
vectorial حامل بردار
gestatorial حامل پاپ
vector حامل بردار
messenger wire سیم حامل
bearing زاویه حامل
carrier wave موج حامل
carrier system سیستم حامل
carrier gas گاز حامل
bearing angle زاویه حامل
video carrier حامل ویدئو
carrier frequency فرکانس حامل
carrier frequency بسامد حامل
carrier detect تشخیص حامل
carrier detect کشف حامل
breech block carrier حامل کولاس
payable to the bearer در وجه حامل
radius vector شعاع حامل
color carrier حامل رنگ
data carrier حامل داده
data carrier حامل داده ها
sound carrier حامل صوت
bearer bond سند حامل
osborne shackle قلاب حامل
bearer cheque چک در وجه حامل
metastasis هجوم مرض گسترش میکرب مرض
caddied حامل وسایل بازیگر
pay to the bearer دروجه حامل بپردازید
persi حامل راس الغول
caddying حامل وسایل بازیگر
carriers حامل غلطک حمال
victualler کشتی حامل خواربار
slaver کشتی حامل بردگان
carrier حامل غلطک حمال
warrant to bearer به حواله کرد حامل
perseus حامل راس الغول
caddie حامل وسایل بازیگر
weapon carrier حامل جنگ افزار
caddies حامل وسایل بازیگر
telephone carrier current جریان حامل تلفنی
stretcher-bearer حامل تخت روان
stretcher-bearers حامل تخت روان
platform رسانگر حامل گیرنده
platforms رسانگر حامل گیرنده
current carrying conductor رسانای حامل بار
bearer stock اسناد در وجه حامل
comport دربرداشتن حامل بودن
comported دربرداشتن حامل بودن
comporting دربرداشتن حامل بودن
bearer bond سند در وجه حامل
gestatoraial chair کرسی حامل پاپ
stretcher bearer حامل تخت روان
carrier frequency فرکانس موج حامل
carrier color signal پیام رنگی حامل
armor bearer حامل اسلحه زرهدار
stave روی خط حامل نوشتن
caddy حامل وسایل بازیگر
comports دربرداشتن حامل بودن
signalled هرچیز حامل اطلاعات سیگنال
conversion angle زاویه حامل مسیر ناو
flagships کشتی حامل پرچم امیرالبحری
party boat قایق بزرگ حامل مشتریان
payable to bearer قابل پرداخت در وجه حامل
signal هرچیز حامل اطلاعات سیگنال
color carrier reference فاز مبنای حامل رنگ
Please pay the bearer . دروجه حامل بپردازید ( چک وغیره )
flagship کشتی حامل پرچم امیرالبحری
ignitor محفظه حامل باروت اشتعال
flag ship ناوسرفرماندهی کشتی حامل دریادار
signaled هرچیز حامل اطلاعات سیگنال
carrier wave موج حامل امواج رادار یا بی سیم
charge carrier حامل بار [فیزیک] [شیمی] [مهندسی]
carrier frequency فرکانس حامل امواج بی سیم یا رادار
carabinier سرباز حامل تفنگ کارابین کوتاه
vectorial شعاع حامل بوسیله برداررهبری کردن
carriage paid to هزینه حمل به حامل پرداخت شده
airdrop container جعبه حامل بار دربارریزی هوایی
radar picket cap هواپیمای گشتی هوایی حامل رادار
vectors شعاع حامل بوسیله برداررهبری کردن
vector شعاع حامل بوسیله برداررهبری کردن
bank note چک تضمین شده سند در وجه حامل
signpost تیر حامل اعلان تابلو راهنما
signposts تیر حامل اعلان تابلو راهنما
carabineer سرباز حامل تفنگ کارابین کوتاه
frequency medulation تعدیل تناوب یا بسامد موج حامل
common carrier متصدی حمل ونقل حامل مشترک
iterative routine حلقه یا مجموعه دستورات در برنامه که تکرار می شوند تا برنامه کامل شود
executives برنامه اصلی در سیستم کامپیوتر که اجرای سایر برنامه ها را کنترل میکند
goto دستور برنامه نویسی که جهش به نقط ه یا تابعی دیگر در برنامه دارد
source computer کامپیوتری که برای ترجمه یک برنامه منبع به برنامه مقصود بکار می رود
compiler نرم افزاری که برنامه کد گذاری شده را به برنامه با کد ماشین تبدیل میکند
scheduled wave امواج برنامه ریزی شده حرکات اب خاکی موج طبق برنامه
supervisory برنامه اصلی در سیستم کامپیوتری که اجرای تعبیر برنامه ها را کنترل میکند
sequential حالتی که هر دستور برنامه در برنامه در محلهای پیاپی ذخیره شده اند
executive برنامه اصلی در سیستم کامپیوتر که اجرای سایر برنامه ها را کنترل میکند
parameters استفاده از برنامه برای بررسی پارامترها و تنظیم سیستم یا برنامه به درستی
business مجموعهای از برنامه ها که برای امور تجاری برنامه ریزی شده اند.
businesses مجموعهای از برنامه ها که برای امور تجاری برنامه ریزی شده اند.
parameter استفاده از برنامه برای بررسی پارامترها و تنظیم سیستم یا برنامه به درستی
iterate حلقه یا مجموعه دستورات در برنامه که تکرار می شوند تا برنامه کامل شود
stop دستور برنامه نویسی کامپیوتر که اجرای برنامه را متوقف میکند
diagnostics تابعی در کامپایلر که به برنامه نویس کمک میکندخطاهای کد برنامه را بیابد
synthetic address زبان برنامه نویسی که برنامه اصلی به آن نوشته شده است
developments مجموعه برنامه هایی که به برنامه نویس امکان نوشتن ویرایش
development مجموعه برنامه هایی که به برنامه نویس امکان نوشتن ویرایش
subprogram 1-زیر تابع در یک برنامه . 2-برنامهای که با برنامه اصلی فراخوانی شود
calling مجموعهای از دستورات برنامه برای اجرای مستقیم از زیر برنامه
stopped دستور برنامه نویسی کامپیوتر که اجرای برنامه را متوقف میکند
stops دستور برنامه نویسی کامپیوتر که اجرای برنامه را متوقف میکند
stopping دستور برنامه نویسی کامپیوتر که اجرای برنامه را متوقف میکند
dropping دستور برنامه ازکاربر یا خطایی که با عث توقف برنامه بدون اجازه ترسیم میشود
dropped دستور برنامه ازکاربر یا خطایی که با عث توقف برنامه بدون اجازه ترسیم میشود
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com