Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English
Persian
riboflavin
ریبو فلاوین ویتامین B به فرمول 6O4N2H71C که در شیر و تخم مرغ و جگر و غیره یافت میشود
Other Matches
there is
یافت میشود
thein
تئین که درچای یافت میشود
theine
تئین که درچای یافت میشود
jadeite
یشم اعلی که در برمه یافت میشود
it occurs in nature as a gas
در طبیعت بشکل گاز یافت میشود
bois jourdian
نوعی سنگ مرمر که بیشتر درفرانسه یافت میشود
general store
فروشگاهی که همه نوع جنسی در ان یافت میشود ولی قسمت بندی نشده
redundant information
یک پیام بیان شده به روشی که اساس اطلاعات بطرق گوناگون یافت میشود
harmotome
سیلیکات ابدار الومینیوم وباریم که بلورهای ان بصورت جفت وصلیبی برنگهای مختلف یافت میشود
formulism
رعایت کامل فرمول یا قاعده فرمول دوستی
nucleole
جسمی که در درون هسته یاخته ها یافت میشود هسته هسته
arc elasticity of demand
عبارت از کشش تقاضا بین دو نقطه روی منحنی تقاضا که بوسیله فرمول زیر محاسبه میشود :
slush fund
بودجه یا پولیکه برای رشوه دادن یا تطمیع و غیره کنار گذاشته میشود
slush funds
بودجه یا پولیکه برای رشوه دادن یا تطمیع و غیره کنار گذاشته میشود
quantize
با تئوری و فرمول صفات وکیفیت چیزی را تعیین کردن نیرو را با فرمول اندازه گیری کردن
formulization
فرمول بندی فرمول سازی
formulas
الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formula
الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formulae
الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
ascorbic acid
ویتامین C
vitamin
ویتامین
vitamine
ویتامین
vitamins
ویتامین
scurvy
کمبود ویتامین C
scorbutic
ناشی از کمبود ویتامین C
vitaminize
دارای ویتامین کردن
vitaminize
ویتامین به غذا زدن
antivitamin
مادهای که ویتامین ها را خنثی میکند
xerophthalmia
رمد چشم مرضی در اثر کمبود ویتامین A
hypervitaminosis
ناراحتیهای حاصله در اثر ازدیاد ویتامین در بدن
detection
یافت
resumption
باز یافت
opportunity
دست یافت فراغت
opportunities
دست یافت فراغت
on the morrow of the war
چون جنگ پایان یافت
errors slipped in
اشتباهاتی دران راه یافت
top
روش نوشتن برنامه ها که کل سیستم به بلاکها یا کارهای ساده تقسیم میشود. دو واحد بلاک نوشته میشود وپیش از پردازش آزمایش میشود با بعدی
super abound
بوفور یافت شدن بیش از حد بودن
andromeda
از دست غولی نجات یافت وزن او شد
finding
انچه کارگر ازخود بر سر کار می برد یافت
inextricably
چنانکه نتوان از ان بیرون امد یا رهایی یافت
findings
انچه کارگر ازخود بر سر کار می برد یافت
accessibly
چنانکه بتوان بدان راه یافت بطور قابل دسترس
formulae
فرمول
equation
فرمول
frame
فرمول
formula
فرمول
equations
فرمول
isomer
هم فرمول
isomerous
هم فرمول
formulas
فرمول
assembler
پیام برنامه اسمبلی برای اعلام اینکه خطا در کد اصلی یافت شد
sector
دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود
sectors
دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود
universal
آنچه از همه جا اعمال میشود یا در هر جایی استفاده میشود یا برای چندین کار استفاده میشود
taylor formula
فرمول تیلور
structural formula
فرمول گسترده
string formula
فرمول رشتهای
constitutional formula
فرمول ساختاری
projection formula
فرمول تصویری
perspective formula
فرمول تجسمی
dispersion formula
فرمول پاشندگی
emprical formula
فرمول تجربی
electronic formula
فرمول الکترونی
structural formula
فرمول ساختاری
formularization
فرمول سازی
wedge formula
فرمول گوهای
mil formula
فرمول میلیم
formulism
قاعده فرمول)
empirical formula
فرمول خام
empirical formula
فرمول ساده
molecular formula
فرمول مولکولی
formulates
فرمول بندی کردن
formularize
بصورت فرمول دراوردن
reformulation
فرمول بندی تازه
refomulate
از نو فرمول بندی کردن
formulating
فرمول بندی کردن
formulate
فرمول بندی کردن
formulaic
مثل یا وابسته به فرمول
formulize
بصورت فرمول دراوردن
formulated
فرمول بندی کردن
condensed structural formula
فرمول ساختاری فشرده
expression
فرمول یا رابط ه ریاضی
expressions
فرمول یا رابط ه ریاضی
faxes
غیر رسمی روش ارسال و در یافت تصاویر به صورت دیجیتالی روی خط تلفن یا رادیو
faxed
غیر رسمی روش ارسال و در یافت تصاویر به صورت دیجیتالی روی خط تلفن یا رادیو
faxing
غیر رسمی روش ارسال و در یافت تصاویر به صورت دیجیتالی روی خط تلفن یا رادیو
fax
غیر رسمی روش ارسال و در یافت تصاویر به صورت دیجیتالی روی خط تلفن یا رادیو
DDT
حشرهکش نیرومندی به فرمول 3CHCCl
spearman brown prophecy formula
فرمول پیشگویی اسپیرمن-براون
cipher
فرمول تبدیل متن به حالت رمزی
cyphers
فرمول تبدیل متن به حالت رمزی
ciphers
فرمول تبدیل متن به حالت رمزی
compacts
فرمول کاهش حجم لازم برای یک متن
formulation
تهیه جمع اوری فرمول بندی کردن
compacting
فرمول کاهش حجم لازم برای یک متن
scaling law
فرمول محاسله بازده بمب اتمی در هر فاصله
compacted
فرمول کاهش حجم لازم برای یک متن
compact
فرمول کاهش حجم لازم برای یک متن
hidden
فرمول ریاضی که خط وط پنهان را از تصویر دو بعدی شی D پاک میکند
functioned
فرمول ریاضی که یک نتیجه در آن بستگی به اعداد دیگری دارد
functions
فرمول ریاضی که یک نتیجه در آن بستگی به اعداد دیگری دارد
function
فرمول ریاضی که یک نتیجه در آن بستگی به اعداد دیگری دارد
time and tide wait for no man
<proverb>
کوزه بودش آب می نامد به دست آب را چون یافت خود کوزه شکست
Gothick
[استفاده مجدد از فرمول های گوتیک در قرن هجدهم]
[معماری]
curve fitting
روش ریاضی برای پیدا کردن یک فرمول که نمایشگرمجموعهای از نقاط داده میباشد
income elasticity of demand
تغییر مقدار تقاضابرای یک کالا درنتیجه درامدمصرف- کننده . فرمول کشش درامدی تقاضا : q/I *dI / dq = E
echoes
هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
echoing
هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
echo
هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
echoed
هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
form
ابتدای فایل که ذخیره میشود و همزمان با متن چاپ میشود
perfoliate
درباب برگی گفته میشود که ساقه اش فاهرا ازتوی ان رد میشود
formed
ابتدای فایل که ذخیره میشود و همزمان با متن چاپ میشود
forms
ابتدای فایل که ذخیره میشود و همزمان با متن چاپ میشود
average
متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود
averaging
متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود
traces
نقاط قط ع انتخابی که برنامه اجرا درآنجا توقف میشود و ثبات بررسی میشود
averaged
متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود
averages
متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود
traced
نقاط قط ع انتخابی که برنامه اجرا درآنجا توقف میشود و ثبات بررسی میشود
trace
نقاط قط ع انتخابی که برنامه اجرا درآنجا توقف میشود و ثبات بررسی میشود
loads
برنامه کاپیوتری که در حا فظه اصلی باز میشود و سپس به صورت خودکار اجرا میشود
load
برنامه کاپیوتری که در حا فظه اصلی باز میشود و سپس به صورت خودکار اجرا میشود
softest
دیسکی که سکتورها با آدرس شرح داده میشود و کد شروع هنگام فرمت روی آن نوشته میشود
dummy
متغیری که مط ابق با اصول زبان تنظیم میشود. ولی در زمان اجرای برنامه جایگزین میشود
softer
دیسکی که سکتورها با آدرس شرح داده میشود و کد شروع هنگام فرمت روی آن نوشته میشود
dummies
متغیری که مط ابق با اصول زبان تنظیم میشود. ولی در زمان اجرای برنامه جایگزین میشود
soft
دیسکی که سکتورها با آدرس شرح داده میشود و کد شروع هنگام فرمت روی آن نوشته میشود
town fog
نوعی مه یخ مانند که دردرجه حرارت خیلی پایین تولید میشود و معمولا درشهرهای پر جمعیت دیده میشود
suffix notation
عملیات ریاضی که به صورت منط ق نوشته میشود و نشانه پس از عددی که عمل روی آن انجام میشود می آید
throughput
نرخ تولید ماشین یا سیستم که به عنوان کل اطلاعات مفید که در یک زمان پردازش میشود اندازه گیری میشود
master
و وقتی کامپیوتر روشن میشود بار میشود.
mastered
و وقتی کامپیوتر روشن میشود بار میشود.
second
که هنوز استفاده میشود و دوباره فروخته میشود
seconding
که هنوز استفاده میشود و دوباره فروخته میشود
seconds
که هنوز استفاده میشود و دوباره فروخته میشود
seconded
که هنوز استفاده میشود و دوباره فروخته میشود
masters
و وقتی کامپیوتر روشن میشود بار میشود.
faxing
کارت آداپتور که وارد یک حفره بزرگ میشود و باعث میشود کامپیوتر داده فکس را ارسال و دریافت کند
fax
کارت آداپتور که وارد یک حفره بزرگ میشود و باعث میشود کامپیوتر داده فکس را ارسال و دریافت کند
workgroup
خصوصیتی که به بستههای نرم افزاری استاندارد اضافه میشود که باعث کارایی بهتر آن در گروه کاربران شبکه میشود
faxed
کارت آداپتور که وارد یک حفره بزرگ میشود و باعث میشود کامپیوتر داده فکس را ارسال و دریافت کند
faxes
کارت آداپتور که وارد یک حفره بزرگ میشود و باعث میشود کامپیوتر داده فکس را ارسال و دریافت کند
grainer
و غیره
etcetera
و غیره
exoskeleton
مو و غیره
whatnot
غیره
horned scully
مانع افقی زیرابی که برای سوراخ کردن بدنه کشتیهاکار گذاشته میشود و معمولابا بتون و تیراهن ساخته میشود
cross elasticity of demand
درصدتغییر تقاضای یک کالا نسبت به درصد تغییر قیمت کالای دیگر فرمول کشش متقاطع عبارت است از :
auto
کلمه رمز و نام کاربر که پس از تمام شدن صفحه وقتی توسط یک سیستم از راه دور تقاضا میشود ارسال میشود
standards
نامهای که بدون تغییر به متن اصلی فرستاده میشود ولی سپس با درج نام و آدرس افراد مختلف مشخص میشود
standard
نامهای که بدون تغییر به متن اصلی فرستاده میشود ولی سپس با درج نام و آدرس افراد مختلف مشخص میشود
autos
کلمه رمز و نام کاربر که پس از تمام شدن صفحه وقتی توسط یک سیستم از راه دور تقاضا میشود ارسال میشود
queueing
صف اتوبوس و غیره
etc
مخفف و غیره
queued
صف اتوبوس و غیره
queue
صف اتوبوس و غیره
queues
صف اتوبوس و غیره
fallow
غیره مزروع
track and field
دیسک و غیره
collective goods
پارک و غیره
infrastucture
راه اهن و غیره
to draw up
نوشتن
[چک یا نسخه و غیره]
to make out
نوشتن
[چک یا نسخه و غیره]
kymograph
انقباض عضلات و غیره
pitter-patter
چک چک باران و غیره ضربان
odometer
کیلومتر شماراتومبیل و غیره
webby
پر ازتار عنکبوت و غیره
smudgier
پوشیده از کثافت یا گل و غیره
pitter patter
چک چک باران و غیره ضربان
smudgiest
پوشیده از کثافت یا گل و غیره
smudgy
پوشیده از کثافت یا گل و غیره
niece
دختربرادر یا خواهر و غیره
nieces
دختربرادر یا خواهر و غیره
unexpected
غیره مترقبه غیرمنتظره
phototransistor
نیمه هادی حالت جامد که باجذب نور حفره هایی در ان ایجاد میشود و این جریان توسط عمل ترانزیستور تاچندین برابر تشدید میشود
bake
پختن
[نان و کیک غیره]
silo
مخزن زیرزمینی غلات و غیره
dials
گرفتن تلفن یارادیو و غیره
exofficio
از لحاظ تصدی مقام و غیره
inner tubes
لاستیک تویی اتومبیل و غیره
inner tube
لاستیک تویی اتومبیل و غیره
upholsterer
خیاط رومبلی و پرده و غیره
dial
گرفتن تلفن یارادیو و غیره
dialed
گرفتن تلفن یارادیو و غیره
take-home pay
مزد پس از کسر مالیات و غیره
eviscerate
روده یا چشم و غیره رادراوردن
Do not admit any outsiders.
افراد غیره را راه ندهید
clogging
گرفتگی
[سوراخ یا لوله و غیره ]
debacle
سقوط ناگهانی حکومت و غیره
dTbGcles
سقوط ناگهانی حکومت و غیره
debacles
سقوط ناگهانی حکومت و غیره
ushers
راهنمایا کنترل سینماو غیره
venom
زهر مار و عقرب و غیره
needled
سوزن سرنگ وگرامافون و غیره
wheal
ورم جای شلاق و غیره
needle
سوزن سرنگ وگرامافون و غیره
needling
سوزن سرنگ وگرامافون و غیره
usher
راهنمایا کنترل سینماو غیره
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com