English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
English Persian
flag semaphore سیستم مخابره با پرچم سیستم علایم پرچم
Other Matches
ground signals سیستم علایم بصری زمینی سیستم مخابره علایم زمینی مستقر در فرودگاه
flag hoist مخابره با پرچم
flags پرچم مخابره
flag پرچم مخابره
semaphore مخابره با پرچم دستی
semaphore مخابره بوسیله پرچم
semaphore بوسیله پرچم مخابره کردن
wigwag ارتباط یا مخابره بوسیله پرچم
crash conversion تبدیل یک سیستم به سیستم دیگر به وسیله به پایان بردن عملیات سیستم قدیمی به هنگام اجرا شدن سیستم جدید
flags پرچم دار کردن پرچم زدن به
flag پرچم دار کردن پرچم زدن به
color salute سلام پرچم احترام به پرچم
halyard ریسمان پرچم طناب پرچم
field colors پرچم رزمی پرچم یکانی
semaphore دستگاه مخابره به وسیله پرچم دستگاه علامت ده
market socialism سوسیالیسم مبتنی بر بازار سیستم اقتصادی که در ان وسایل تولید در مالکیت عمومی بوده اما نیروهای بازار در این سیستم مکانیسم هماهنگ کننده را بوجود می اورند . سیستم اقتصادی یوگسلاوی مثال مشخصی ازاین نوع سیستم میباشد
runs اجرای سیستم کامپیوتری قدیمی وجدید با هم برای بررسی سیستم جدید پیش از اینکه تنها سیستم مورد استفاده شود
run اجرای سیستم کامپیوتری قدیمی وجدید با هم برای بررسی سیستم جدید پیش از اینکه تنها سیستم مورد استفاده شود
blessed folder در یک سیستم Apple Maciontosh پرونده سیستم که حاوی فایل هایی است که به طور خودکار در هنگام روشن شدن سیستم بار شدند
sysgen فرایند تغییر سیستم عامل عمومی دریافت شده ازفروشنده به سیستم مناسبی که نیازهای یکپارچه استفاده کننده را براورده می سازدتولید سیستم
peripheral که به سیستم کامپیوتری اصلی متصل است . 2-هر وسیلهای که امکان ارتباط بین سیستم و خودش را فراهم کند ولی توسط سیستم اجرا نمیشود
open code سیستم رمزی که به صورت کشف مخابره میشود
nancy سیستم چراغ نانسی مخصوص مخابره بصری
meaconing گرفتن و رله علایم رادیویی برای گیج کردن سیستم ناوبری دشمن
integrated نرم افزار مثل سیستم عامل و پردازشگر کلمه که در سیستم کامپیوتری ذخیره شده است و طبق نیازهای سیستم است
guiden پرچم یکان پرچم نماینده یکان
standby سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
standbys سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
policonic projection سیستم تصویر چند مخروطی سیستم تهیه نقشه چندمخروطی
bifuel propulsion سیستم خروج گاز با فشارحاصله از دو نوع سوخت سیستم جت دو سوختی
desk accessory در یک سیستم Apple Macitosh امکان افزوده که سیستم را بهبود میبخشد
coupling نوعی رابطه متقابل بین سیستم هایا خصوصیات یک سیستم
chcp در سیستم عاملهای OS \ MS DOS دستور سیستم که صفحه کد مورد استفاده را بیان میکند
native کامپایلری که کد تولید میکند که روی سیستم مشابه سیستم جاری اجرا میشود.
download فرایند انتقال اطلاعات از یک سیستم کامیپوتر مرکزی بزرگ به سیستم کامپیوترکوچک و دور
design phase فرایند توسعه یک سیستم اطلاعاتی براساس نیازمندیهای سیستم از قبل تاسیس شده
natives کامپایلری که کد تولید میکند که روی سیستم مشابه سیستم جاری اجرا میشود.
demands نرم افزار سیستم که صفحات را از سیستم حافظه مجازی بازیابی میکند در صورت نیاز
ES IS سیستم نهایی به سیستم میانی استاندار پروتکل OIS برای اینکه به کامپیوترهای میزبان
tar سیستم فشرده سازی فایل روی کامپیوتر که سیستم عامل Unix را اجرا میکند
diabatic process پوسهای در یک سیستم ترمودینامیک که در ان انتقال انرژی بین داخل و خارج سیستم صورت میگیرد
demanded نرم افزار سیستم که صفحات را از سیستم حافظه مجازی بازیابی میکند در صورت نیاز
demand نرم افزار سیستم که صفحات را از سیستم حافظه مجازی بازیابی میکند در صورت نیاز
building block principle طراحی سیستم برای ساختن سیستم بزرگتر modularity
automatic levelling سیستم متعادل کننده خودکارهواپیما سیستم ترازکننده خودکار
standby سیستم پشتیبان که در صورت خرابی سیستم فعال میشود
three phase four wire system سیستم سه فازه باسیم نقطه ستاره سیستم چهارسیمه
system diagnostics امکانات عیب شناسی سیستم تشخیص خرابی سیستم
standbys سیستم پشتیبان که در صورت خرابی سیستم فعال میشود
bridge سخت افزار یا نرم افزاری که به اجزای یک سیستم قدیمی اجازه استفاده در سیستم جدید میدهد
bridges سخت افزار یا نرم افزاری که به اجزای یک سیستم قدیمی اجازه استفاده در سیستم جدید میدهد
bridged سخت افزار یا نرم افزاری که به اجزای یک سیستم قدیمی اجازه استفاده در سیستم جدید میدهد
mttf متوسط مدت زمانی که در ان سیستم یا مولفه سیستم بدون خطا کار کندFailure To Time ean
off load انتقال کارها از یک سیستم کامپیوتری به سیستم دیگری که براحتی بار میشود قراردادن داده ها در یکدستگاه جانبی
desktop در یک سیستم Apple Macitoshفایل سیستم برای ذخیره سازی اطلاعات در باره فایلهای روی دیسک یا حجم
failures بخشی از سیستم عامل که خودکار که موقعیت فعلی سیستم و دادههای مربوطه را حفظ میکند پس از تشخیص خطا
failure بخشی از سیستم عامل که خودکار که موقعیت فعلی سیستم و دادههای مربوطه را حفظ میکند پس از تشخیص خطا
lambert projection سیستم لامبر یا سیستم نقشه برداری مخروطی
expansion card کارتی که به منظور نصب تراشه یا مدار اضافی به یک سیستم افزوده میشود تا این که قابلیت سیستم توسعه یابد
warm boot شروع مجدد سیستم که معمولاگ سیستم عامل را هرباره بارمیکند ولی دیگر سخت افزار را بررسی نمیکند
link encryption خودکار کردن سیستم رمز اتصال سیستم رمز به یک سیستم مخابراتی خودکار
slice مدت زمانی که به کاربر یا برنامه یاکا در یک سیستم چندکاره اختصاص داده شود. مدت زمانی که به یک کار در سیستم اشتراک زمانی داده شود یا در سیستم چند برنامهای
slices مدت زمانی که به کاربر یا برنامه یاکا در یک سیستم چندکاره اختصاص داده شود. مدت زمانی که به یک کار در سیستم اشتراک زمانی داده شود یا در سیستم چند برنامهای
opens 1-سیستم غیراختصاصی که تحت کنترل شرکتی نیست . 2-سیستمی که به صورت ساخته شده که سیستم عاملهای مختلف می توانند با هم کار کنند
opened 1-سیستم غیراختصاصی که تحت کنترل شرکتی نیست . 2-سیستمی که به صورت ساخته شده که سیستم عاملهای مختلف می توانند با هم کار کنند
teleran system نوعی سیستم ناوبری که بااستفاده از رادارهای زمینی و سیستم تلویزیونی هواپیماهای سرگردان دراطراف محوطه فرودگاه را به باند هدایت میکند
open 1-سیستم غیراختصاصی که تحت کنترل شرکتی نیست . 2-سیستمی که به صورت ساخته شده که سیستم عاملهای مختلف می توانند با هم کار کنند
designation system سیستم تعیین وسایل سیستم انتخاب
system flowchart نمودار گردش سیستم روندنمای سیستم
masters ترمینالی در شبکه که نسبت به سایرین تقدم دارد و توسط مدیر سیستم برای تنظیم سیستم یا انجام دستورات مقدم به کار می رود
mastered ترمینالی در شبکه که نسبت به سایرین تقدم دارد و توسط مدیر سیستم برای تنظیم سیستم یا انجام دستورات مقدم به کار می رود
master ترمینالی در شبکه که نسبت به سایرین تقدم دارد و توسط مدیر سیستم برای تنظیم سیستم یا انجام دستورات مقدم به کار می رود
compatibility پنجره یا بخشی در سیستم عامل که برنامه هایی را که برای سیستم عاملهای متفاورت ولی مربوط به هم نوشته شده اند را میتواند اجرا کند
flags پرچم
flag bridge پل پرچم
color پرچم
stamen پرچم
stamens پرچم
vexillum پرچم
banner پرچم
stamina پرچم
emblazonry پرچم
banners پرچم
blazon پرچم
ensigns پرچم
whiff پرچم
anandrous بی پرچم
ensign پرچم
flag پرچم
oriflamme پرچم
environment متغیر تنظیم شده توسط سیستم یا کاربر در دستورات سیستم که توسط هر برنامهای قابل استفاده است
environments متغیر تنظیم شده توسط سیستم یا کاربر در دستورات سیستم که توسط هر برنامهای قابل استفاده است
upload انتقال یک کپی از یک برنامه انتقال داده از یک سیستم استفاده کننده به یک سیستم کامپیوتری راه دور
shells نرم افزار واسط بین کاربر و سیستم عامل , معمولاگ برای اینکه سیستم عامل دوستانه تر وساده تر شود
shelling نرم افزار واسط بین کاربر و سیستم عامل , معمولاگ برای اینکه سیستم عامل دوستانه تر وساده تر شود
shell نرم افزار واسط بین کاربر و سیستم عامل , معمولاگ برای اینکه سیستم عامل دوستانه تر وساده تر شود
power system سیستم قدرت سیستم انرژی
conversion تغییر از یک سیستم به سیستم دیگر
system's design مدل سیستم طرزساخت سیستم
crossover تغییر از یک سیستم به سیستم دیگر
drainage system سیستم ابیاری سیستم تخلیه اب
conversions تغییر از یک سیستم به سیستم دیگر
colour bearer پرچم دار
carry روپوش پرچم
device flag پرچم دستگاه
color guard گارد پرچم
field colors پرچم نظامی
Union Jacks پرچم سینه
carrying روپوش پرچم
dressing line طناب پرچم
flagpole تیر پرچم
closer پرچم افراشته
repeater پرچم جانشین
sister hooks قلاب پرچم
staminate پرچم دار
sister hooks شکل پرچم
signal flag پرچم مخابراتی
sign flag پرچم علامت
standard bearers پرچم دار
mast high پرچم افراشته
standard bearer پرچم دار
bunting نوار پرچم
field colours پرچم کوچک
corner flag پرچم کرنر
close پرچم افراشته
color bearer پرچم دار
royal flag پرچم سلطنتی
field colours پرچم نظامی
post flag پرچم پادگانی
color guard پاسدار پرچم
control flag پرچم کنترل
numeral flag پرچم شمارهای
flagstaffs چوب پرچم
flagstaffs میله پرچم
standard نشان پرچم
commission pennant پرچم سینه
closes پرچم افراشته
flag waving اهتزاز پرچم
standards نشان پرچم
flag-waving اهتزاز پرچم
escort of the standard گارد پرچم
commissioning pennant پرچم شعله
closest پرچم افراشته
pole میله پرچم
flagstaff میله پرچم
flagstaff چوب پرچم
color salute سلام به پرچم
flagpole میله پرچم
dressing ship افراشتن پرچم
flagpoles تیر پرچم
poles میله پرچم
escort of the color گارد پرچم
fanion پرچم هنگ
penon پرچم دم چلچلهای
national flag پرچم ملی
white f. پرچم سفید
f. of truce پرچم سفید
flagpoles میله پرچم
carries روپوش پرچم
carried روپوش پرچم
so strike one's flag پرچم خودراخواباندن
flag bag کیف پرچم
camp color پرچم اردویی
halyard طناب پرچم
Stars and Stripes پرچم امریکا
halliard طناب پرچم
flag wagging پرچم جنبانی
case غلاف پرچم
flag day روز پرچم
zero flag پرچم صفر
alphabetical flag پرچم الفبا
flag officer افسر پرچم
flag pole میله پرچم
burgee پرچم سه گوش
answer pennant پرچم جواب
cases غلاف پرچم
flagman پرچم دار
colors پرچم ملی
house flag پرچم شرکت
banneret پرچم کوچک
guiden پرچم کوچک
guide flag پرچم هادی
guide flag پرچم راهنما
fly طول پرچم
gonfalonier برنده پرچم
flagtruce پرچم سفید
garrison flag پرچم پادگانی
guidon پرچم دار
tricolour پرچم سه رنگ
ensigns پرچم دار
ensign پرچم دار
tricolours پرچم سه رنگ
incomplete flower جام پرچم
white flag پرچم سفید
pennant پرچم دم چلچلهای
sleeves پرچم بادنما
sleeve پرچم بادنما
flag of convenience پرچم اسایش
guidon پرچم کوچک
pennant پرچم باریک
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com