Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English
Persian
attended operation
فرآیندی که در صورت وقوع مشکل یک عملگر آماده دارد
Other Matches
ocr
فرآیندی که امکان تشخیص حروف چاپ شده یا نوشته شده را به صورت نوری و تبدل آن به کد قابل خواندن توسط ماشین که ورودی کامپیوتر ست دارد با استفاده از حرف خان نوری
ScanDisk
که دیسک سخت را برای وجود مشکل بررسی میکند وسعی در رفع مشکل ای دارد که یافته است
faulted
خودکار فرآیندی که به طور منط قی یا ریاضی وقوع خطا درمدار را تشخیص میدهد
faults
خودکار فرآیندی که به طور منط قی یا ریاضی وقوع خطا درمدار را تشخیص میدهد
fault
خودکار فرآیندی که به طور منط قی یا ریاضی وقوع خطا درمدار را تشخیص میدهد
faults
فرآیندی که خطا در آن قرار دارد
faulted
فرآیندی که خطا در آن قرار دارد
fault
فرآیندی که خطا در آن قرار دارد
conditional
فرآیندی که بستگی به نتیجه دیگری دارد
geometry processing
فرآیندی که نیاز به محاسبه سه مختصات z,y,x دارد از یک شی سه بعدی تا روی صفحه نمایش داده شود
postfix
عملیات ریاضی که به صورت منط قی نوشته شده اند به طوری که عملگر پس از عملوند می آید
notations
عملیات ریاضی به صورت منط قی که عملگر قبل از عملوند می آید و دیگر نیاز به کروشه نیست
notation
عملیات ریاضی به صورت منط قی که عملگر قبل از عملوند می آید و دیگر نیاز به کروشه نیست
flag
بیت ای در کلمه که در صورت وقوع سر زیر ریاضی یک میشود
flags
بیت ای در کلمه که در صورت وقوع سر زیر ریاضی یک میشود
prefix notation
عملیات ریاضی به صورت منط ق به طوری که عملگر پیش از عملوندها فاهر میشود و نیازی به کروشه نیست
auxiliaries
پشتیبان یا وسیله جانبی در صورت بروز مشکل
auxiliary
پشتیبان یا وسیله جانبی در صورت بروز مشکل
standby
که در صورت خرابی آماده استفاده است
standbys
که در صورت خرابی آماده استفاده است
omr
فرآیندی که علامتای خاص یا خط وط خاص به صورت خاصی
alternates
مسیر پبشتیبان در سیستم ارتباطی که در صورت مشکل استفاده میشود
alternated
مسیر پبشتیبان در سیستم ارتباطی که در صورت مشکل استفاده میشود
alternate
مسیر پبشتیبان در سیستم ارتباطی که در صورت مشکل استفاده میشود
watt
واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
watts
واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
edited
فرآیندی که بررسی میکند آیا داده جدید نیازهای لازم را دارد پیش از اینکه کل داده و محتوای اطلاعی آن بررسی شود
edit
فرآیندی که بررسی میکند آیا داده جدید نیازهای لازم را دارد پیش از اینکه کل داده و محتوای اطلاعی آن بررسی شود
cascaded star
روش گره ها در شبکه با توپولوژی ستاره با بیش از یک hub که در صورت مشکل پشتیبانی از آن ایجاد میکند
expanded memory system
ابزاری که حافظه اضافی در IBM PC قرار دارد را مدیریت میکند و برای برنامه ها آماده استفاده می سازد
dat
سیستم ضبط صورت به صورت اطلاعات دیجیتال روی نوار مغناطیسی که تولید مجدد با کیفیت بالا دارد ونیز نوار با فرفیت بالا برای سیستم پشتیبانی
optical
فرآیندی که اجازه میدهد حروف چاپی یا نوشته شده به صورت نوری تشخیص داده شوند و به کد قابل خواندن توسط ماشین تبدیل شوند که وارد کامپیوتر می شوند به کمک حرف خوان نوری
standards
خصوصیات خاص که به صورت طبیعی در سیستم کامپیوتری وجود دارد
cartesian structure
ساختار دادهای که اندازه ثابتی دارد و عناصر به صورت خط ی مرتبند
standard
خصوصیات خاص که به صورت طبیعی در سیستم کامپیوتری وجود دارد
straw that breaks the camel's back
<idiom>
مشکل پشت مشکل کمر انسان را خم میکند
hereford
نوعی گوساله گوشت قرمز ازنژاد انگلیسی که صورت سفیدی دارد
sequences
بررسی اینکه داده ذخیره شده به صورت مناسب قرار دارد
sequence
بررسی اینکه داده ذخیره شده به صورت مناسب قرار دارد
basics
بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند
basic
بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند
polarized
اتصال لبه که یک سوراخ یا کلید دارد که مانع از نصب آن به صورت برعکس میشود
sequence
تعداد موضوعات یا داده هایی که به صورت لیست مرتب منط قی قرار دارد
sequences
تعداد موضوعات یا داده هایی که به صورت لیست مرتب منط قی قرار دارد
companding
دو فرآیندی که داده را پیش از ارسال یا ذخیره فشرده می کنند و سپس داده فشرده را به صورت اولیه ذخیره می کنند
maintenance
قرارداد با شرکت تعمیری که بررسیهای مرتب و تعمیر با قیمت مخصوص در صورت خرابی دارد
orthoferrite
یک ماده که به صورت طبیعی وجود دارد و از نواحی متناوب مارپیچ با پلاریته مغناطیسی متضاد تشکیل یافته است
winchester disk
دیسک سخت با فرفیت بالا و فشرده که به صورت توکار در سیستم کامپیوتری وجود دارد و قابل حذف شدن نیست
inventory
از چیزی صورت برداشتن صورت ریز مواد اولیه موجودی انبار صورت تحریرترکه متوفی
pre-treatment
عملیات مقدماتی و آماده سازی
[مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
flying head
نوک خواندن / نوشتن دیسک سخت که به صورت حلقهای است و بالای سطح دیسک چرخان قرار دارد
safflower
گل رنگ
[این گیاه صورت وحشی در کشورهای مختلف رشد می کند. در ایران در خراسان و تبریز وجود دارد. از گلبرگ ها رنگینه زرد استخراج می کنند.]
maintenance of membership
هرکس حق اشتغال به کار دارد لیکن اگر عضو اتحادیهای باشدباید در صورت عضویت ان تازمان تعیین شده باقی بماندوالا شغلش را از دست خواهدداد
scalar
متغیری که یک مقدارمجزا منتسب به خود دارد. یک مقدارمجزا پایه دارد. بردار دویا چند مقدارجهت دار دارد
direct objects
امکانی در windows.x که امکان تبدیل داده از برنامهای که OLE را پشتیبانی نمیکند دارد به طوری که به صورت شی OLE در برنامه دیگری به کار می رود
indirect objects
امکانی در windows.x که امکان تبدیل داده از برنامهای که OLE را پشتیبانی نمیکند دارد به طوری که به صورت شی OLE در برنامه دیگری به کار می رود
objecting
امکانی در windows.x که امکان تبدیل داده از برنامهای که OLE را پشتیبانی نمیکند دارد به طوری که به صورت شی OLE در برنامه دیگری به کار می رود
objects
امکانی در windows.x که امکان تبدیل داده از برنامهای که OLE را پشتیبانی نمیکند دارد به طوری که به صورت شی OLE در برنامه دیگری به کار می رود
object
امکانی در windows.x که امکان تبدیل داده از برنامهای که OLE را پشتیبانی نمیکند دارد به طوری که به صورت شی OLE در برنامه دیگری به کار می رود
objected
امکانی در windows.x که امکان تبدیل داده از برنامهای که OLE را پشتیبانی نمیکند دارد به طوری که به صورت شی OLE در برنامه دیگری به کار می رود
fails
سیستمی که وضعیتی از پیش تعریف شده دارد که در صورت خرابی برنامه اصلی یا وسیله آن را دنبال میکند برای جلوگیری ازفاجعهای که ناشی از خاموش کردن کابل میباشد
failed
سیستمی که وضعیتی از پیش تعریف شده دارد که در صورت خرابی برنامه اصلی یا وسیله آن را دنبال میکند برای جلوگیری ازفاجعهای که ناشی از خاموش کردن کابل میباشد
fail
سیستمی که وضعیتی از پیش تعریف شده دارد که در صورت خرابی برنامه اصلی یا وسیله آن را دنبال میکند برای جلوگیری ازفاجعهای که ناشی از خاموش کردن کابل میباشد
jukeboxes
درایو Rom-CD که میتواند چندین دیسک Rom-CD را نگه دارد و در صورت لزوم دیسک صحیح را انتخاب کند
jukebox
درایو Rom-CD که میتواند چندین دیسک Rom-CD را نگه دارد و در صورت لزوم دیسک صحیح را انتخاب کند
international standards organization
طرح شبکه استاندارد ISO که به صورت لایهای است و هر لایه کار مخصوصی دارد و به سیستمهای مختلف امکان ارتباط میدهد البته در صورتی که مط ابق با استاندارد باشند
real time
با همان سرعتی که در جهان واقعی حرکت می کنند.نقاشی متحرک بلا درنگ نیاز به سخت افزار نمایش قادر به نمایش یک ترتیب به صورت ده تصویر مختلف در ثانیه دارد
printed circuit
ماده سطح که شیارهای هادی از جنس آهن دارد به صورت چاپ شده یا حکاکی روی سطح آن که وقتی قط عات روی آن نصب می شوند مدار را کامل میکند
printed circuit board
ماده سطح که شیارهای هادی از جنس آهن دارد به صورت چاپ شده یا حکاکی روی سطح آن که وقتی قط عات روی آن نصب می شوند مدار را کامل میکند
operators
عملگر
operator
عملگر
actuator
عملگر مکانیکی
binary operator
عملگر دوتایی
monadic operator
عملگر تکین
boolean operator
عملگر بولی
boolean operator
عملگر بول
logical operator
عملگر منطقی
laplace operator
عملگر لاپلاس
n ary operator
عملگر N تایی
nand operator
عملگر نقیض و
binary operator
عملگر دودوئی
operator
عملگر
[ریاضی]
aggregate operator
عملگر جمعی
annihilation operator
عملگر نابودی
assignment operator
عملگر جایگزینی
relational operator
عملگر رابطهای
dyadic operator
عملگر دوتایی
conditional operator
عملگر شرطی
unary operator
عملگر یگانی
comparison operator
عملگر مقایسه
concatenation operator
عملگر الحاقی
boolean operator
عملگر جبر بول
differential operator
عملگر دیفرانسیلی
[ریاضی]
redirection operator
عملگر تعیین جهت
boolean operation
عملگر منط قی مثل " و" و " یا " و...
operators
شخصی که یک ماشین یا فرآیندی را اجرا میکند
iterative process
فرآیندی که تکرار میشود تا به شرطی برسد
operator
شخصی که یک ماشین یا فرآیندی را اجرا میکند
optical
فرآیندی که اجازه میدهد علامتها یا خط وط خاص
arithmetic operator
نشان حسابی عملگر ریاضی
Laplace operator
عملگر لاپلاس
[ریاضی]
[فیزیک]
notation
که عملگر پس از عملوند فاهر میشود
Laplacian
عملگر لاپلاس
[ریاضی]
[فیزیک]
notations
که عملگر پس از عملوند فاهر میشود
background processing
فرآیندی که از تواناییهای -on line سیستم استفاده نمیکند
knob
که قابل چرخش است تا فرآیندی را کنترل کند
communication
فرآیندی که در آن ارسال و دریافت داده با استفاده از تلفن
operation
فرآیندی که روی بلاکی از داده انجام میشود
knobs
که قابل چرخش است تا فرآیندی را کنترل کند
expansion
فرآیندی که در آن فراخوان ماکرو با دستورات درون آن جانشین میشود
background
فرآیندی که در هر زمانی و بدون توجه به کاربر اجرا میشود
backgrounds
فرآیندی که در هر زمانی و بدون توجه به کاربر اجرا میشود
macro
فرآیندی که فراخوان ماکرو با دستورات درون آن جایگزین میشود
arguments
متغیری که یک عملگر یا تابع روی آن اعمال میشود
argument
متغیری که یک عملگر یا تابع روی آن اعمال میشود
The real problem is not whether machines think but whether men do.
مشکل واقعی این نیست که آیا ماشین ها فکر می کنند یا خیر مشکل واقعی این است که آیا انسان فکر می کند یا خیر.
tacit collusion
حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
natural rate hypothesis
فرضیهای که بر اساس ان یک حداقل نرخ بیکاری وجود دارد که چنانچه میزان بیکاری از این حد کمتر شود در این صورت تورم با شتاب بیشتری افزایش می یابد . در این نرخ طبیعی بیکاری
nor
عملگر بولی که یک جدول صحت تولید میکند نایا
documenting
فرآیندی که طی آن متنی که تصادفاگ پاک شده است دوباره برمی گردد
document
فرآیندی که طی آن متنی که تصادفاگ پاک شده است دوباره برمی گردد
illegal
دستور یا فرآیندی که پروتکل سیستم کامپیوتری یا قواعد زبان را دنبال نمیکند
documented
فرآیندی که طی آن متنی که تصادفاگ پاک شده است دوباره برمی گردد
locals
چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
local
چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
logical
تابعی که از چندین عملگر منط قی مثل AND و OR تشکیل شده است
machined
تعداد قط عات متحرک جدا یا بخشها که با هم کار می کنند تا فرآیندی را انجام دهند
allocations
فرآیندی که در آن سیستم عامل برای برنامه کاربردی حافظه لازم را فراهم میکند
allocation
فرآیندی که در آن سیستم عامل برای برنامه کاربردی حافظه لازم را فراهم میکند
machines
تعداد قط عات متحرک جدا یا بخشها که با هم کار می کنند تا فرآیندی را انجام دهند
machine
تعداد قط عات متحرک جدا یا بخشها که با هم کار می کنند تا فرآیندی را انجام دهند
formats
فرآیندی که الگوی فیزیکی و ترتیب شیارها و سکتورهای روی دیسک را مشخص میکند
format
فرآیندی که الگوی فیزیکی و ترتیب شیارها و سکتورهای روی دیسک را مشخص میکند
printer
وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
printers
وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
fixes
1-فرآیندی که در آن هر عمل در یک زمان مشخص انجام میشود. 2-عملیاتی در یک فرآیند که همان با ساعت هستند
fix
1-فرآیندی که در آن هر عمل در یک زمان مشخص انجام میشود. 2-عملیاتی در یک فرآیند که همان با ساعت هستند
arithmetic
دستورالعمل برنامه که در آن عملگر عمل مورد نظر را برای اجرا مشخص میکند
occurrence
وقوع
occurrences
وقوع
occurance
وقوع
incidence
وقوع
occurence
وقوع
far between
کم وقوع
outbreak
وقوع
outbreaks
وقوع
plastic bubble keyboard
صفحه کلید که کلیدهای آن به صورت حبابهای کوچک روی ورقه پلاستیکی هستند که در صورت انتخاب مدار را کامل می کنند
packet
روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
packets
روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
frequency
کثرت وقوع
interjacency
وقوع در میان
frequencies
کثرت وقوع
infrequency
ندرت وقوع
under way
درشرف وقوع
the scene is laid in paris
جای وقوع
localities
محل وقوع
bring to pass
به وقوع رساندن
locality
محل وقوع
imminence
قرابت وقوع
rede
وقوع مصلحت
contingency
احتمال وقوع
scene
جای وقوع
done
وقوع یافته
contingencies
احتمال وقوع
recurrenge
وقوع مکرر
frequentness
کثرت وقوع
presence
وقوع وتکرار
incidence
تصادف وقوع
externality
وقوع درخارج
scenes
جای وقوع
come through
وقوع یافتن
come off
وقوع یافتن
chronological
بترتیب وقوع
centricity
وقوع درمرکز
numeric
که در بسیاری صفحه کلیدهای کامپیوتر به صورت گروه جداگانه برای واد کردن حجم زیادی از داده به صورت اعداد به کار می رود
. The car is gathering momentum.
اتوموبیل دارد دور بر می دارد
carrying
نشانه وقوع وام
carries
نشانه وقوع وام
failure logcing
ثبت وقوع خرابی
carried
نشانه وقوع وام
carry
نشانه وقوع وام
trichromatism
وقوع درسه حالت
imminency
وقوع خطر نزدیک
alpha radiation
وقوع طبیعی پرتو
prejudgment
قضاوت قبل از وقوع
red handed
حین وقوع جنایت
imminence
وقوع خطر نزدیک
accident proof
علت وقوع حادثه
allopatric
بتنهایی وقوع یافته
chronological
ترتیب زمانی وقوع
venue
محل وقوع جرم یا دعوی
hunched
فن احساس وقوع امری در اینده
hunching
فن احساس وقوع امری در اینده
early event time
زودترین زمان وقوع یک واقعه
hunch
فن احساس وقوع امری در اینده
mark time
<idiom>
منتظر وقوع چیزی بودن
rhyme scheme
ترتیب وقوع قوافی در بندشعری
bring about
سبب وقوع امری شدن
latest event time
دیرترین زمان وقوع یک واقعه
venues
محل وقوع جرم یا دعوی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com