Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
English
Persian
format
قواعد دستورات زمان اسمبلی
formats
قواعد دستورات زمان اسمبلی
Other Matches
disassemble
ارسال دستورات کد ماشین به قواعد اسمبلی
assembly
تعدادی دستورات کد اسمبلی که یک کار را تشکیل می دهند
format
قواعد دقیق دستورات و آرگومان ها
formats
قواعد دقیق دستورات و آرگومان ها
assembly
نشانه هایی که برای نمایش دستورات کد ماشین در برنامه اسمبلی به کار می روند
grammatical error
استفاده نادرست از قواعد زمان برنامه نویسی کامپیوتر
execution
1-زمان لازم برای اجرای یک برنامه یا مجموعه دستورات . 2-زمان لازم برای یک سیکل اجرا
assembler
برنامه اسمبلی یا برنامهای که برنامه به زبان اسمبلی را به کد ماشین تبدیل میکند
microcycle
برای دادن زمان اجرای دستورات
compiles
زمان اجرای برنامه که دستورات کامپایل می شوند
compile
زمان اجرای برنامه که دستورات کامپایل می شوند
compiling
زمان اجرای برنامه که دستورات کامپایل می شوند
compiled
زمان اجرای برنامه که دستورات کامپایل می شوند
assembler
اسمبلی که برنامه به زبان اسمبلی را در دو مرحله به کد ماشین تبدیل میکند. ابتدا آدرسهای ابتدایی ذخیره می شوند و در مرحله دوم آن را به آدرس مطلق تبدیل می کنند
reaction time
زمان اماده شدن یکان برای عکس العمل به دستورات
cycles
تعداد زمان هایی که یک مجموعه دستورات تکرار شده یا می شوند
cycle
تعداد زمان هایی که یک مجموعه دستورات تکرار شده یا می شوند
cycled
تعداد زمان هایی که یک مجموعه دستورات تکرار شده یا می شوند
assembly
1-زمانی که طول می کشد تا برنامه اسمبلی یک برنامه را ترجمه کند. 2-زمانی که اسمبلر برنامه را از زبان اسمبلی به کد ماشین تبدیل میکند
processes
برنامهای که زمان اجرای دستورات آن در CPU بیشتر از عملیات ورودی و خروجی است
process
برنامهای که زمان اجرای دستورات آن در CPU بیشتر از عملیات ورودی و خروجی است
jobs
زمان برنامه نویسی کامپیوتری که حاوی دستورات خاص مربط به امور کنترل کارها و پردازش است
job
زمان برنامه نویسی کامپیوتری که حاوی دستورات خاص مربط به امور کنترل کارها و پردازش است
cisc
مجموعه دستورات پیچیده کامپیوتری طرحی از CPU که مجموعه دستورات آن شامل تعدادی دستورات طولانی و پیچیده است که نوشتن برنامه را ساده تر ولی سرعت اجرا را کندتر میکند
link
تعداد دستورات کامپیوتری در برنامه که در هر زمان قابل فراخوانی هستند و کنترل به دستور بعدی به برنامه اصلی برمی گردد
opened
دستورات اضافی لازم در برنامه که از ماکرو دستورات استفاده می کنند
cycled
تکرار یک عمل یا مجموعهای دستورات تا وقتی که دستورات خاتمه یابند
cycle
تکرار یک عمل یا مجموعهای دستورات تا وقتی که دستورات خاتمه یابند
open
دستورات اضافی لازم در برنامه که از ماکرو دستورات استفاده می کنند
cycles
تکرار یک عمل یا مجموعهای دستورات تا وقتی که دستورات خاتمه یابند
opens
دستورات اضافی لازم در برنامه که از ماکرو دستورات استفاده می کنند
AT command set
حالتی در مودم که آماده پذیرش دستورات با استفاده از مجموعه دستورات Hayes AT است
macro
نوشتن برنامه با استفاده از دستورات ماکرو با بیان دستورات آن
dot
روش نوشتن دستورات و توقف پس از یک دستور که در دستورات توکار سیستمهای کلمه پرداز وجود دارد
dotting
روش نوشتن دستورات و توقف پس از یک دستور که در دستورات توکار سیستمهای کلمه پرداز وجود دارد
plotter
نرم افزار مخصوص که دستورات ساده را به دستورات پیچیده کنترلی تبدیل میکند تا رسام را هدایت کند
plotters
نرم افزار مخصوص که دستورات ساده را به دستورات پیچیده کنترلی تبدیل میکند تا رسام را هدایت کند
RISC
طراحی CPU که مجموعه دستورات آن حاوی دستورات سریع الاجرا وساده است که نوشتن برنامه را مشکلتر ولی سریعتر میکند
writable instruction set computer
طرح CPU که به برنامه نویس امکان میدهد دستورات که ماشین جانبی را به آن بیفزاید با استفاده از میکروکد. تا مجموعه دستورات به دلخواه او درآیند
WISC
طرح CPU که به برنامه نویس امکان میدهد دستورات که ماشین جانبی را به آن بیفزاید با استفاده از میکروکد. تا مجموعه دستورات به دلخواه او درآیند
dot commands
نوعی شکل دهی که در ان یک کلمه پرداز دستورات شکل دهی را در متن ثبت میکنداما تا زمان چاپ انها را به متن اعمال نمینماید
subroutine
تعداد دستورات کامپیوتر در برنامه که در زمان فراخوانی می شوند و تا خاتمه کنترل می شوند و پس از فراخوانی کنترل به دستور بعدی می رود
menu
برنامهای که دستورات آن از منو انتخاب می شوند توسط اپراتور و نه به صورت دستورات تایپی توسط کاربر
menus
برنامهای که دستورات آن از منو انتخاب می شوند توسط اپراتور و نه به صورت دستورات تایپی توسط کاربر
pre-
دستورات خوانده شده و ذخیره شده در یک صف کوتاه موقت در CPU که حاوی دستورات بعدی برای پردازش است و سرعت اجرا را افزایش میدهد
pre
دستورات خوانده شده و ذخیره شده در یک صف کوتاه موقت در CPU که حاوی دستورات بعدی برای پردازش است و سرعت اجرا را افزایش میدهد
assembly language
زبان اسمبلی
assembly program
برنامه اسمبلی
assembly
اسمبلی گردهمایی
assembly language instruction
دستورالعمل زبان اسمبلی
assembles
ترجمه کد اسمبلی به زبان ماشین
assembled
ترجمه کد اسمبلی به زبان ماشین
assemble
ترجمه کد اسمبلی به زبان ماشین
to to
ترجمه کد اسمبلی به زبان ماشین
assembly listing
صورت برداری همگذاری لیست اسمبلی
reentrant code
برنامههای اسمبلی تولیدشده توسط ماشین
structuring
روش منط قی یا مرتب برنامههای اسمبلی
structure
روش منط قی یا مرتب برنامههای اسمبلی
structures
روش منط قی یا مرتب برنامههای اسمبلی
command.com
در -MS DOS فایل برنامهای که حاوی مفسر دستورات سیستم عامل است این برنامه همیشه در حافظه مقیم است و دستورات سیستم را تشخیص میدهد و به عمل تبدیل میکند
line haul
زمان لازم برای حمل بار به وسیله ستون زمان حمل باریا زمان حرکت ستون موتوری
commutation rules
قواعد جابجایی
rules
قواعد بازی
physically
با قواعد طبیعی
regvlarity
مطابقه با قواعد
hund rules
قواعد هوند
selection rules
قواعد گزینش
fleming's rules
قواعد فلمینگ
precendence rules
قواعد تقدم
microprogram
هر دستور زبان اسمبلی کامپیوتر که با زیربرنامه اجرا شود
disassembler
نرم افزاری که برنامه کد ماشین را به حالت اسمبلی بر می گرداند
assembler
کد شی ای که در یک اجرای اسمبلی از برنامه اصلی ایجاد شده است
implied addressing
دستور اسمبلی که فقط روی یک ثبات کار میکند.
dialectically
مطابق قواعد منطق
rules of football
قوانین یا قواعد فوتبال
inference rule
قواعد استنتاج
[منطق]
rules for forming plurals
قواعد جمع بندی
phonetically
از روی قواعد صدا
operation
بخشی از دستور زبان اسمبلی که حاوی نشانههای کد اجرا باشد
cache
مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
caches
مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
cache memory
مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
rule of inference,
قواعد استنتاج
[منطق]
[ریاضی]
geometrize
با قواعد هندسی درست کردن
geometrize
از روی قواعد هندسی کارکردن
transformation rule
قواعد استنتاج
[منطق]
[ریاضی]
assembler
پیام برنامه اسمبلی برای اعلام اینکه خطا در کد اصلی یافت شد
assembly
نمایش یک برنامه اسمبلی که به ترتیب مکانهای حافظه مرتب شده است
syntactical
طبق قواعد صرف ونحوی ترکیبی
grammatical
صرف و نحوی مطابق قواعد دستور
lawmerchant
قواعد واصول قدیم معاملات بازرگانی
syntactic
طبق قواعد صرف ونحوی ترکیبی
illegal
دستور برنامهای که در قواعد زیان نباشد
pedantry or pedantism
پیروی ازعلم کتابی یا قواعد نظری
Pay attention to the house rules
[hazard statements]
.
توجه بکنید به قواعد جایگاه
[اظهارات خطر]
.
realtime
زمان حقیقی یا زمان خالص ارسال و دریافت پیامها
extends
روش انعط اف پذیر تر برای بیان قواعد زبان
IMA
سازمان تخصصی که حاوی موضوعاتی مثل قواعد زبان
extend
روش انعط اف پذیر تر برای بیان قواعد زبان
double standard
قواعد تبعیض امیز وسخت گیرمخصوصا نسبت بجنس زن
extending
روش انعط اف پذیر تر برای بیان قواعد زبان
circuits
روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
circuit
روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
road time
یا زمان تخلیه جاده زمان عبور ستون
propriety
قواعد متداول ومرسوم رفتارواداب سخن مراعات اداب نزاکت
It will be some time before the new factory comes online, and until then we can't fulfill demand.
آغاز به کار کردن کارخانه جدید مدتی زمان می برد و تا آن زمان قادر به تامین تقاضا نخواهیم بود.
macro
استفاده از برچسب در زبان برنامه نویسی اسمبلی برای بیان به اسمبلر که تابع ماکرو در آن نقط ه وارد میشود
illegal
دستور یا فرآیندی که پروتکل سیستم کامپیوتری یا قواعد زبان را دنبال نمیکند
inference
مجموعه قواعد در سیستم خبره برای کاهش اهداف یا نتایج داده
inferences
مجموعه قواعد در سیستم خبره برای کاهش اهداف یا نتایج داده
machine address
نوعی برنامه زبان اسمبلی که برای تولید کد که فقط از آدرس و مقدار مطلق استفاده میکند تشکیل شده باشد
infix notation
روش قواعد برنامه نویسی کامپیوتر که عملگرها درون عملوندها هستند مثل D-C یا x+y
formatter
سخت تافزار یا نرم افزاری که متن را طبق قواعد مشخصی مرتب میکند
assembler
اسمبلی که کد ماشین را از یک کامپیوتر در حین اجرای کامپیوتر دیگر تولید ی کند
biotechnology
ان قسمت از مباحث فنی که مربوط به اعمال قواعد زیست شناسی درانسان وماشین الات است
access time
کل زمان لازم برای رسانه ذخیره سازی از وقتی که تقاضای داده میشود تا زمان بازگشت داده
protocol
ارتباطی بین واحدهادرایستگاههای کاری مختلف که قواعد و فرمت هایی را برای مبادله پیام ها تعریف میکند
protocols
ارتباطی بین واحدهادرایستگاههای کاری مختلف که قواعد و فرمت هایی را برای مبادله پیام ها تعریف میکند
IAM
فضای حافظه که زمان دستیابی بین زمان حافظه اصلی و سیستم بر پایه دیسک دارد
reference
نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
references
نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
seek time
زمان جستجو زمان طلب
presents
زمان حاضر زمان حال
response time
زمان جواب زمان پاسخگویی
presenting
زمان حاضر زمان حال
arrival
زمان حضور زمان رسیدن
arrivals
زمان حضور زمان رسیدن
present
زمان حاضر زمان حال
presented
زمان حاضر زمان حال
read time
زمان اماده شدن اطلاعات زمان در دسترس قرار گرفتن اطلاعات کامپیوتری
bal
زبان ساده شده زبان اسمبلی
military testament
وصیتنامه فرد نظامی در جبهه جنگ که مشمول قواعد وصیتنامههای عادی نمیباشد و بدون رعایت تشریفات قانونی معتبراست
tour of duty
زمان گردش ماموریت زمان توقف پرسنل در مناطق مختلف ماموریت
information
داده پردازش شده و مرتب شده برای تامین قواعد با معنی
phrenologically
ازروی علم براهین جمجمه موافق قواعد این علم
restatement of the law
مجموعه قواعد حقوقی مجموعه اخرین تفسیرهای ارائه شده برای قوانین
times
مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
timed
مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
time
مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
dive schedule
جدول حداکثر زمان و عمق استخر برای شیرجه جدول نشاندهنده عمق و زمان ماندن زیر اب غواص
imprescriptible
وابسته به اموال حقوقی که مشمول مرور زمان نیست غیر مشمول مرور زمان تجویز نشده
unemployment compensation
پرداختی در زمان بیکاری پرداخت کمکی در زمان بیکاری
equation of time
خطای قرائت زمان نجومی پس ماند زمان نجومی
loom time
مدت زمان بافت
[از زمان چله کشی تا جدا کردن فرش بافته شده از دار و مبنای تعیین ساعات کار مفید، وقت حقیقی لازم جهت اتمام فرش و قیمت نسبی فرش می باشد.]
technocracy
حکومت دارندگان حکومت تکنوکراسی سیستمی که زمامداران در ان از میان کارشناسان و دانشمندان انتخاب می شوند و امورجاریه را از طریق فنی و برمبنای قواعد فیزیکی لایتغیراداره می کنند
technocracies
حکومت دارندگان حکومت تکنوکراسی سیستمی که زمامداران در ان از میان کارشناسان و دانشمندان انتخاب می شوند و امورجاریه را از طریق فنی و برمبنای قواعد فیزیکی لایتغیراداره می کنند
production cycle
زمان یا دوره بافت یک فرش
[این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
interlook dormant period
زمان توقف دستگاه رادار مدت زمان توقف کار تجسس رادار
frequency
زمان تناوب زمان تکرار تناوب عمل
frequencies
زمان تناوب زمان تکرار تناوب عمل
morning orders
دستورات روزانه
forwarding instruction
دستورات حمل
shipping instructions
دستورات حمل
offerings
راهنماییهاو دستورات
night order
دستورات شبانه
runs
دستورات یک برنامه
standard specification
دستورات استاندارد
run
دستورات یک برنامه
splits
زمان ثبت شده برای فواصل معین یک مسابقه زمان ثبت شده برای قهرمان دو 004متر
operate
دستورات اجرای کامپیوتر
microsequence
مجموعهای از ریز دستورات
operated
دستورات اجرای کامپیوتر
transferring
تغییر دستورات یا کنترل
microprogram
مجموعه زیر دستورات
operates
دستورات اجرای کامپیوتر
input output instructions
دستورات ورودی و خروجی
communication standing instructions
دستورات ثابت مخابراتی
standing signal instructions
دستورات ثابت مخابراتی
policy file
پرونده خط مشیها و دستورات
transfer
تغییر دستورات یا کنترل
transfers
تغییر دستورات یا کنترل
assembly instrudactions
مقررات یا دستورات نصب
reduced instruction set computer
طرح CPU که مجموعه دستورات
control flag
پرچم نشان دهنده دستورات
bell book
دفتر ثبت دستورات موتور
registers
ذخیره موقت دستورات اجرایی
register
ذخیره موقت دستورات اجرایی
illiterate
که دستورات و عملیات کامپیوتری را نمیفهمد
logic seeking
دستورات تنظیم و... را تشخیص میدهد
registering
ذخیره موقت دستورات اجرایی
electronically
مراجعه به دستورات بااستفاده از روشهای الکترونیکی
list
لیست توابع یا دستورات و حل آنها در برنامه
skips
نادیده گرفتن دستوری در بین دستورات
automatically
که بدون دستورات مشخصی کار میکند
job
فایلی که حاوی دستورات در gcl است
jobs
فایلی که حاوی دستورات در gcl است
code
تبدیل دستورات یا داده به فرم دیگر
NetBIOS
استاندارد دستورات که غالبا استفاده میشود.
skipped
نادیده گرفتن دستوری در بین دستورات
backtell
رله کردن دستورات تکرار فرامین
backtell
ابلاغ دستورات رسیده از رده بالا
skip
نادیده گرفتن دستوری در بین دستورات
quasi-
که نشان دهنده تعداد دستورات است
contiguous zone
منطقهای ازابهای متصل به ابهای ساحلی کشور را گویند که هرچند قواعد مربوط به ابهای ساحلی در مورد انها رعایت نمیشود ولی برای کشورمجاور در محدوده ان حقوق استیلایی خاص و محدودی وجود دارد
cryptoperiod
زمان ارسال یا دریافت رمز مدت زمان دریافت رمز
short cycle annealing
سخت گردانی در زمان کم سخت گردانی در مدت زمان کوتاه
early time
زمان حداقل انفجار اتمی زمان اولیه انفجار اتمی
reference
لیست توابع یا دستورات و محل آنها در برنامه
registering
ثباتی درCPU که محل دستورات را ذخیره میکند
register
ثباتی درCPU که محل دستورات را ذخیره میکند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com