Total search result: 201 (25 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
alphameric |
مرتب کردن حروف و اعدادبترتیب تقدم |
|
|
Other Matches |
|
alphasort |
مرتب کردن داده به ترتیب حروف الفبا |
righted |
مرتب کردن متن و حروف خالی به طوری که حاشیه سمت راسب مستقیم قرار گیرد |
right |
مرتب کردن متن و حروف خالی به طوری که حاشیه سمت راسب مستقیم قرار گیرد |
righting |
مرتب کردن متن و حروف خالی به طوری که حاشیه سمت راسب مستقیم قرار گیرد |
cards |
روشی که در آن سطرها و ستون ها طوری مرتب می شوند که نشان دهنده فیلدهای دادهای و حروف در کارت پانچ باشند |
card |
روشی که در آن سطرها و ستون ها طوری مرتب می شوند که نشان دهنده فیلدهای دادهای و حروف در کارت پانچ باشند |
sorts |
روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند تا مرتب شوند |
sorted |
روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند تا مرتب شوند |
sort |
روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند تا مرتب شوند |
background processing |
کار با حق تقدم پایین که وقتی اجرا میشود که دیگر کاری با حق تقدم از آن بیشتر موجود نباشد |
migration |
انتقال داده بین وسیله با تقدم بالا یا line-on با تقدم پایین یا line-off |
foreground program |
برنامهای که تقدم بالایی داشته و بنابر این بر برنامههای فعال جاری در یک سیستم کامپیوتری که ازروش چند برنامهای استفاده میکند تقدم دارد |
filing |
1-مرتب کردن متن ها. 2-متن هایی که باید مرتب شوند |
format |
روش خاص مرتب کردن متن یا داده . روش مرتب کردن داده روی دیسک |
formats |
روش خاص مرتب کردن متن یا داده . روش مرتب کردن داده روی دیسک |
bubble sort |
روش مرتب کردن که در آن مرتب جفت جفت داده ها عوض می شوند تامرتب شوند |
preempt |
حق تقدم پیدا کردن |
sorted |
روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند |
sort |
روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند |
sorts |
روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند |
exchanging |
روش مرتب سازی که داده ها مختلف را تغییر میدهد تا همه مرتب شوند |
exchanges |
روش مرتب سازی که داده ها مختلف را تغییر میدهد تا همه مرتب شوند |
merge sorting algorithm |
الگوریتمی که در ان محتویات دو ارایه مرتب برای ایجادارایه مرتب سوم ترکیب می شوند |
exchanged |
روش مرتب سازی که داده ها مختلف را تغییر میدهد تا همه مرتب شوند |
exchange |
روش مرتب سازی که داده ها مختلف را تغییر میدهد تا همه مرتب شوند |
readout |
وسیله نمایش که با نوشتن حروف جدید حروف قبلی را پاک میکند |
block letter |
حروف درشت وسیاه نوعی حروف بدون زیر وزبر |
self- |
سیستم کد گذاری حروف که میتواند حروف خطا یا نامناسب را تشخیص و ترمیم کند |
Linotype |
ماشین حروف ریزی که سطرسطر حروف را میریزد وسطرسطر برای چاپ اماده میکند |
separated |
حروف نمایش داده شده که تمام متریس حروف را نمیگیرند و فضایی در این بین می ماند |
separate |
حروف نمایش داده شده که تمام متریس حروف را نمیگیرند و فضایی در این بین می ماند |
separates |
حروف نمایش داده شده که تمام متریس حروف را نمیگیرند و فضایی در این بین می ماند |
inferior figures |
حروف یا اعداد کوچکتر که پایین حروف معمولی نوشته می شوند که در فرمولهای ریاضی و شیمی به کار می روند. |
dispatching priority |
شماره کارها برای مشخص کردن تقدم انها |
shift keys |
که تابع دوم کلیدها را ایجاد میکند, مصل مجموعه حروف دیگر , با تغییر دادن خروجی به صورت حروف بزرگ |
shift key |
که تابع دوم کلیدها را ایجاد میکند, مصل مجموعه حروف دیگر , با تغییر دادن خروجی به صورت حروف بزرگ |
to marshal one's creditors |
صورت بستانکاران خود را ازلحاظ تقدم و تاخر منظم کردن |
normalises |
تبدیل حروف به حروف بزرگ یا کوچک |
normalizes |
تبدیل حروف به حروف بزرگ یا کوچک |
normalize |
تبدیل حروف به حروف بزرگ یا کوچک |
normalising |
تبدیل حروف به حروف بزرگ یا کوچک |
monotype |
ماشین حروف ریزی و حروف چینی |
normalised |
تبدیل حروف به حروف بزرگ یا کوچک |
sorted |
برنامهای که امکان مرتب سازی فایلهای جدید وسپس ترکیب آنها به صورت مرتب در فایلهای موجود را فراهم میکند |
sorts |
برنامهای که امکان مرتب سازی فایلهای جدید وسپس ترکیب آنها به صورت مرتب در فایلهای موجود را فراهم میکند |
sort |
برنامهای که امکان مرتب سازی فایلهای جدید وسپس ترکیب آنها به صورت مرتب در فایلهای موجود را فراهم میکند |
graphics |
ترمینال ویدیو متن که حروف نمایش داده شده آن از محدود حروف گرافیکی و نه متن هستند |
users |
حروف ایجاد شده توسط کاربر که به مجموعه حروف استاندارد افزوده شده است |
user |
حروف ایجاد شده توسط کاربر که به مجموعه حروف استاندارد افزوده شده است |
cases |
حروف بزرگ یا حروف معمولی |
case |
حروف بزرگ یا حروف معمولی |
typed |
حروف چاپی حروف چاپ |
types |
حروف چاپی حروف چاپ |
type |
حروف چاپی حروف چاپ |
justifications |
مرتب کردن خط وط با یک پهنای مشخص و قط ع کردن کلمات بزرگ در انتهای خط |
justification |
مرتب کردن خط وط با یک پهنای مشخص و قط ع کردن کلمات بزرگ در انتهای خط |
gathered |
و مرتب کردن و وارد کردن آن به روش درست در پایگاه داده |
gather |
و مرتب کردن و وارد کردن آن به روش درست در پایگاه داده |
non destructive cursor |
صفحه نمایش که حروف پیشین را هنگام نمایش حروف جدید برگرداند |
semi processed data |
داده خام که پردازش شده است مثل مرتب کردن , ضبط کردن , تشخیص خطا.. |
graduate |
مرتب کردن |
clean |
مرتب کردن |
cleaned |
مرتب کردن |
cleanest |
مرتب کردن |
graduating |
مرتب کردن |
cleans |
مرتب کردن |
graduates |
مرتب کردن |
clear up |
مرتب کردن |
collate |
مرتب کردن |
to map out |
مرتب کردن |
straighten up <idiom> |
مرتب کردن |
concerts |
مرتب کردن |
concert |
مرتب کردن |
arrange |
مرتب کردن |
arranged |
مرتب کردن |
arranges |
مرتب کردن |
marshals |
مرتب کردن |
marshalled |
مرتب کردن |
arranging |
مرتب کردن |
marshaling |
مرتب کردن |
marshaled |
مرتب کردن |
marshal |
مرتب کردن |
lineup |
مرتب کردن |
collates |
مرتب کردن |
collocating |
مرتب کردن |
tidiest |
مرتب کردن |
fix up |
مرتب کردن |
draw up |
مرتب کردن |
tidied |
مرتب کردن |
collating |
مرتب کردن |
order |
مرتب کردن |
to cleanvp |
مرتب کردن |
put straight |
مرتب کردن |
tidier |
مرتب کردن |
tidies |
مرتب کردن |
tidy |
مرتب کردن |
regularises |
مرتب کردن |
regularize |
مرتب کردن |
collocates |
مرتب کردن |
regularising |
مرتب کردن |
collocated |
مرتب کردن |
collocate |
مرتب کردن |
regularized |
مرتب کردن |
to put to rights |
مرتب کردن |
regularizes |
مرتب کردن |
regularizing |
مرتب کردن |
tidying |
مرتب کردن |
collated |
مرتب کردن |
set in order |
مرتب کردن |
regularised |
مرتب کردن |
serviced |
برنامه مفید برای فعایتخای روزمره مثل جستجو فایل , کپی کردن , مرتب کردن , رفع خطا و.. |
service |
برنامه مفید برای فعایتخای روزمره مثل جستجو فایل , کپی کردن , مرتب کردن , رفع خطا و.. |
ripple sort |
مرتب کردن موجی |
collating sort |
مرتب کردن داده |
oscillating sort |
مرتب کردن نوسانی |
to fix up |
مرتب کردن جادادن |
squared |
مرتب کردن کلاه |
bubble sort |
مرتب کردن حبابی |
data processing |
مرتب کردن داده ها |
internal sort |
مرتب کردن درونی |
selection sort |
مرتب کردن گزینشی |
set |
نهادن مرتب کردن |
sets |
نهادن مرتب کردن |
distributive sort |
مرتب کردن توزیعی |
shipshape |
مرتب کردن منظم |
squares |
مرتب کردن کلاه |
squaring |
مرتب کردن کلاه |
square |
مرتب کردن کلاه |
pick up <idiom> |
تمیز ،مرتب کردن |
insertion sorting algorithm |
الگوریتم مرتب کردن |
setting up |
نهادن مرتب کردن |
redd |
مرتب کردن رهاساختن |
tree sort |
مرتب کردن درختی |
quicksort |
مرتب کردن سریع |
reorder |
دوباره مرتب کردن |
block sort |
مرتب کردن بلاکی |
dead type |
حروف پخش کردن |
shifted |
تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر |
spoonerism |
اشتباه در تلفظ حروف تعویض حروف در تلفظ برحسب تصادف |
shift |
تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر |
shifts |
تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر |
multireel sorting |
مرتب کردن چند حلقهای |
juxtaposition |
مرتب کردن موضوعات در کنار هم |
clear the decks <idiom> |
همه جارا مرتب کردن |
radix sorting algorithm |
الگوریتم مرتب کردن مبنایی |
collection |
و مرتب کردن در پایگاه داده |
sorting network |
شبکه مرتب کردن داده ها |
polyphase sort |
مرتب کردن چند فازی |
sequence |
به ترتیب مرتب کردن دنباله |
collections |
و مرتب کردن در پایگاه داده |
sequences |
به ترتیب مرتب کردن دنباله |
multifile sorting |
مرتب کردن چند فایلی |
multipass sort |
مرتب کردن چند گذری |
exchange sorting algorithm |
مرتب کردن به روش حبابی |
To do up the room. |
اتاق را درست کردن ( مرتب کردن ) |
velarize |
حروف را از کام تلفظ کردن |
sort |
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند |
sorted |
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند |
sorts |
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند |
make room for someone or something <idiom> |
برای چیزی اوضاع را مرتب کردن |
scheduling |
مرتب کردن ترتیب پردازش کارها |
organizing |
مرتب کردن ارایش دادن موضع |
organizes |
مرتب کردن ارایش دادن موضع |
organize |
مرتب کردن ارایش دادن موضع |
selective |
مرتب کردن بخشی از داده ها به ترتیب |
selectively |
مرتب کردن بخشی از داده ها به ترتیب |
organises |
مرتب کردن ارایش دادن موضع |
organising |
مرتب کردن ارایش دادن موضع |
quicksort |
روش مرتب کردن سریع فایل |
adjusting |
مرتب کردن مهره شطرنج ژادوب |
adjust |
مرتب کردن مهره شطرنج ژادوب |
adjusts |
مرتب کردن مهره شطرنج ژادوب |
to page up type |
حروف چیده را صفخه بندی کردن |
filing system |
روش مرتب کردن متن ها برای مراجعه |
job |
مرتب کردن کارهایی که باید پردازش شوند |
jobs |
مرتب کردن کارهایی که باید پردازش شوند |
drum sorting |
مرتب کردن با حافظه کمکی استوانهای مغناطیسی |
NDR |
سیستم نمایش که حروف قبلی را هنگام نمایش حروف جدید نمایش میدهد |
permutation |
تعداد روشهای مختلف برای مرتب کردن چیزی |
permutations |
تعداد روشهای مختلف برای مرتب کردن چیزی |
chronologize |
بترتیب زمان قراردادن موافق تاریخ مرتب کردن |
clocks |
باسهای مرتب برای زمان بیندی یا همگام کردن |
clock |
باسهای مرتب برای زمان بیندی یا همگام کردن |
passes |
یک اجرا از لیست موضوعات برا ی مرتب کردن آنها |
passed |
یک اجرا از لیست موضوعات برا ی مرتب کردن آنها |
justifies |
دستور جلوگیری از مرتب کردن متن در کلمه پرداز |
organisations |
روش مرتب کردن چیزی تا به خوبی کار کند |
justify |
دستور جلوگیری از مرتب کردن متن در کلمه پرداز |
justifying |
دستور جلوگیری از مرتب کردن متن در کلمه پرداز |
organizations |
روش مرتب کردن چیزی تا به خوبی کار کند |
formats |
تعویض روشن مرتب کردن داده یا متن در یک محل |
pass |
یک اجرا از لیست موضوعات برا ی مرتب کردن آنها |
format |
تعویض روشن مرتب کردن داده یا متن در یک محل |
digital sorting |
روش مرتب کردن شبیه ماشینهای جدول بندی |
organization |
روش مرتب کردن چیزی تا به خوبی کار کند |
fields |
مجموعه حروف برای مشخص کردن یک فیلد یا محل آن |
fielded |
مجموعه حروف برای مشخص کردن یک فیلد یا محل آن |
field |
مجموعه حروف برای مشخص کردن یک فیلد یا محل آن |
reads |
1-نگاه کردن به حروف چاپ شده و فهمیدن آنها. 2- |
read |
1-نگاه کردن به حروف چاپ شده و فهمیدن آنها. 2- |