| Total search result: 228 (39 milliseconds) |
|
|
|
| English |
Persian |
| collating sort |
مرتب کردن داده |
|
|
|
|
| Search result with all words |
|
| gather |
و مرتب کردن و وارد کردن آن به روش درست در پایگاه داده |
| gathered |
و مرتب کردن و وارد کردن آن به روش درست در پایگاه داده |
| list |
1-محاسبه مجموعهای از موضوعات داده مثل جمع و حذف و مرتب کردن و بهنگام سازی ورودی ها. 2LISP- یا زبان سطح بالا برای پردازش لیست دستورات یا داده و در یک محیط هوش مصنوعی |
| collection |
و مرتب کردن در پایگاه داده |
| collections |
و مرتب کردن در پایگاه داده |
| tile |
مرتب کردن گروهی از پنجره ها به طوری که در کنار هم و بدون برخورد روی هم نمایش داده شوند |
| tiles |
مرتب کردن گروهی از پنجره ها به طوری که در کنار هم و بدون برخورد روی هم نمایش داده شوند |
sort |
مرتب کردن داده طبق سیستم روی دستورات کاربر |
| sorted |
مرتب کردن داده طبق سیستم روی دستورات کاربر |
| sorts |
مرتب کردن داده طبق سیستم روی دستورات کاربر |
| data processing |
مرتب کردن داده ها |
| ascend |
مرتب کردن داده ها بر طبق کوچکترین مقدار یا داده در لیست |
| ascended |
مرتب کردن داده ها بر طبق کوچکترین مقدار یا داده در لیست |
| ascends |
مرتب کردن داده ها بر طبق کوچکترین مقدار یا داده در لیست |
| selective |
مرتب کردن بخشی از داده ها به ترتیب |
| selectively |
مرتب کردن بخشی از داده ها به ترتیب |
format |
تعویض روشن مرتب کردن داده یا متن در یک محل |
format |
روش خاص مرتب کردن متن یا داده . روش مرتب کردن داده روی دیسک |
| formats |
تعویض روشن مرتب کردن داده یا متن در یک محل |
| formats |
روش خاص مرتب کردن متن یا داده . روش مرتب کردن داده روی دیسک |
| alphasort |
مرتب کردن داده به ترتیب حروف الفبا |
| bubble sort |
روش مرتب کردن که در آن مرتب جفت جفت داده ها عوض می شوند تامرتب شوند |
| dp |
پردازش روی داده برای تولید اطلاعات مفید یا مرتب کردن و سازماندهی فایلهای داده |
| mercury delay line |
روش مرتب کردن داده ها به صورت پاس ها در طول جیوه |
| raster graphics |
روش مرتب کردن و نمایش داده بصورت سطرهای افقی از یک شبکه یکنواخت یاسلولهای تصویر |
| semi processed data |
داده خام که پردازش شده است مثل مرتب کردن , ضبط کردن , تشخیص خطا.. |
| sorting network |
شبکه مرتب کردن داده ها |
| Other Matches |
|
| sorts |
روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند تا مرتب شوند |
sort |
روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند تا مرتب شوند |
| sorted |
روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند تا مرتب شوند |
| sorted |
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند |
| sorts |
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند |
sort |
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند |
sort |
روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند |
| sorted |
روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند |
| sorts |
روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند |
| exchange |
روش مرتب سازی که داده ها مختلف را تغییر میدهد تا همه مرتب شوند |
| exchanged |
روش مرتب سازی که داده ها مختلف را تغییر میدهد تا همه مرتب شوند |
| exchanging |
روش مرتب سازی که داده ها مختلف را تغییر میدهد تا همه مرتب شوند |
| exchanges |
روش مرتب سازی که داده ها مختلف را تغییر میدهد تا همه مرتب شوند |
| shell sort |
الگوریتم ذخیره داده که داده ها در هر عمل مرتب سازی بیشتر از یک جابجایی می توانند داشته باشند |
| major sort key |
یک فیلد حاوی اطلاعات که توسط ان اکثر اقلام داده هامی توانند تشخیص داده شده و مرتب شوند |
| refreshes |
بهنگام سازی مرتب محتوای RAM پویا با خواندن و نوشتن مجدد داده ذخیره شده برای اطمینان از بازیابی داده |
| refreshed |
بهنگام سازی مرتب محتوای RAM پویا با خواندن و نوشتن مجدد داده ذخیره شده برای اطمینان از بازیابی داده |
| refresh |
بهنگام سازی مرتب محتوای RAM پویا با خواندن و نوشتن مجدد داده ذخیره شده برای اطمینان از بازیابی داده |
| list |
مجموعه موضوعات مرتب شده داده |
| binary look up |
روش جستجوی سریع برای استفاده از لیست مرتب داده |
| filing |
1-مرتب کردن متن ها. 2-متن هایی که باید مرتب شوند |
| minor sort key |
یک فیلد داده که منبع دومی ازتمایزات را که به وسیله انهارکوردها مرتب می شوندفراهم میکند |
| sequence |
تعداد موضوعات یا داده هایی که به صورت لیست مرتب منط قی قرار دارد |
| sequences |
تعداد موضوعات یا داده هایی که به صورت لیست مرتب منط قی قرار دارد |
| information |
داده پردازش شده و مرتب شده برای تامین قواعد با معنی |
| references |
دستوری که دستیابی به داده ذخیره شده یا مرتب شده فراهم میکند |
| reference |
دستوری که دستیابی به داده ذخیره شده یا مرتب شده فراهم میکند |
| listings |
خط وط برنامه چاپ شده یا نمایش داده شده به صورت مرتب |
| listing |
خط وط برنامه چاپ شده یا نمایش داده شده به صورت مرتب |
| merge sorting algorithm |
الگوریتمی که در ان محتویات دو ارایه مرتب برای ایجادارایه مرتب سوم ترکیب می شوند |
| reformat |
فرمت کردن دیسکی که حاوی داده است و پاک کردن داده به این ترتیب |
| degauss |
پاک کردن داده از روی نوارمغناطیسی و جایگزین کردن داده جدید |
| enquiry |
تقاضا برای داده یا اطلاع از وسیله یا پایگاه داده . دستیابی به داده در حافظه کامپیوتر بدون تغییر داده |
| sorted |
برنامهای که امکان مرتب سازی فایلهای جدید وسپس ترکیب آنها به صورت مرتب در فایلهای موجود را فراهم میکند |
sort |
برنامهای که امکان مرتب سازی فایلهای جدید وسپس ترکیب آنها به صورت مرتب در فایلهای موجود را فراهم میکند |
| sorts |
برنامهای که امکان مرتب سازی فایلهای جدید وسپس ترکیب آنها به صورت مرتب در فایلهای موجود را فراهم میکند |
| querying |
زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود |
| queried |
زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود |
| query |
زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود |
| queries |
زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود |
| justifications |
مرتب کردن خط وط با یک پهنای مشخص و قط ع کردن کلمات بزرگ در انتهای خط |
| justification |
مرتب کردن خط وط با یک پهنای مشخص و قط ع کردن کلمات بزرگ در انتهای خط |
| collate |
مرتب کردن |
| collocates |
مرتب کردن |
| arranges |
مرتب کردن |
| collated |
مرتب کردن |
| put straight |
مرتب کردن |
| arranged |
مرتب کردن |
| arrange |
مرتب کردن |
| tidying |
مرتب کردن |
| clear up |
مرتب کردن |
| tidy |
مرتب کردن |
| collocated |
مرتب کردن |
| tidiest |
مرتب کردن |
| tidies |
مرتب کردن |
| tidier |
مرتب کردن |
| lineup |
مرتب کردن |
| tidied |
مرتب کردن |
| collocating |
مرتب کردن |
| regularised |
مرتب کردن |
| arranging |
مرتب کردن |
| regularising |
مرتب کردن |
| regularize |
مرتب کردن |
| regularized |
مرتب کردن |
| regularizing |
مرتب کردن |
| regularizes |
مرتب کردن |
| collocate |
مرتب کردن |
| marshalled |
مرتب کردن |
| marshals |
مرتب کردن |
| graduating |
مرتب کردن |
| draw up |
مرتب کردن |
| marshaling |
مرتب کردن |
| straighten up <idiom> |
مرتب کردن |
| concert |
مرتب کردن |
| concerts |
مرتب کردن |
| marshal |
مرتب کردن |
| marshaled |
مرتب کردن |
| graduates |
مرتب کردن |
| graduate |
مرتب کردن |
| collates |
مرتب کردن |
| collating |
مرتب کردن |
| to put to rights |
مرتب کردن |
| to cleanvp |
مرتب کردن |
| set in order |
مرتب کردن |
| fix up |
مرتب کردن |
| regularises |
مرتب کردن |
| to map out |
مرتب کردن |
| order |
مرتب کردن |
| clean |
مرتب کردن |
| cleanest |
مرتب کردن |
| cleaned |
مرتب کردن |
| cleans |
مرتب کردن |
| preparations |
تبدیل داده به حالت قابل خواندن ماشین بیش از وارد کردن داده |
| preparation |
تبدیل داده به حالت قابل خواندن ماشین بیش از وارد کردن داده |
service |
برنامه مفید برای فعایتخای روزمره مثل جستجو فایل , کپی کردن , مرتب کردن , رفع خطا و.. |
| serviced |
برنامه مفید برای فعایتخای روزمره مثل جستجو فایل , کپی کردن , مرتب کردن , رفع خطا و.. |
| reorder |
دوباره مرتب کردن |
| internal sort |
مرتب کردن درونی |
| bubble sort |
مرتب کردن حبابی |
| insertion sorting algorithm |
الگوریتم مرتب کردن |
| redd |
مرتب کردن رهاساختن |
| to fix up |
مرتب کردن جادادن |
| block sort |
مرتب کردن بلاکی |
| quicksort |
مرتب کردن سریع |
| pick up <idiom> |
تمیز ،مرتب کردن |
| squaring |
مرتب کردن کلاه |
| squares |
مرتب کردن کلاه |
| selection sort |
مرتب کردن گزینشی |
| oscillating sort |
مرتب کردن نوسانی |
| set |
نهادن مرتب کردن |
| ripple sort |
مرتب کردن موجی |
| sets |
نهادن مرتب کردن |
| distributive sort |
مرتب کردن توزیعی |
| squared |
مرتب کردن کلاه |
| tree sort |
مرتب کردن درختی |
| shipshape |
مرتب کردن منظم |
| setting up |
نهادن مرتب کردن |
| square |
مرتب کردن کلاه |
| juxtaposition |
مرتب کردن موضوعات در کنار هم |
| exchange sorting algorithm |
مرتب کردن به روش حبابی |
| sequence |
به ترتیب مرتب کردن دنباله |
| radix sorting algorithm |
الگوریتم مرتب کردن مبنایی |
| clear the decks <idiom> |
همه جارا مرتب کردن |
| sequences |
به ترتیب مرتب کردن دنباله |
| polyphase sort |
مرتب کردن چند فازی |
| multireel sorting |
مرتب کردن چند حلقهای |
| multipass sort |
مرتب کردن چند گذری |
| multifile sorting |
مرتب کردن چند فایلی |
| To do up the room. |
اتاق را درست کردن ( مرتب کردن ) |
| garbage |
سازماندهی مجدد و حذف فایلهای داده و رکوردهای نالازم . پاک کردن بخشی از حافظه برنامه یا داده اش که استفاده نمیشود |
privacy act of |
قانونی که در کنگره آمریکا برای منظم کردن ذخیره داده در پایگاه های داده آژانس فدرالی به تصویب رسید |
adjust |
مرتب کردن مهره شطرنج ژادوب |
| adjusts |
مرتب کردن مهره شطرنج ژادوب |
| make room for someone or something <idiom> |
برای چیزی اوضاع را مرتب کردن |
| organize |
مرتب کردن ارایش دادن موضع |
| organising |
مرتب کردن ارایش دادن موضع |
| organizes |
مرتب کردن ارایش دادن موضع |
| organizing |
مرتب کردن ارایش دادن موضع |
| quicksort |
روش مرتب کردن سریع فایل |
| adjusting |
مرتب کردن مهره شطرنج ژادوب |
| alphameric |
مرتب کردن حروف و اعدادبترتیب تقدم |
| scheduling |
مرتب کردن ترتیب پردازش کارها |
| organises |
مرتب کردن ارایش دادن موضع |
| QBE |
زبان ساده برای بازیابی اطلاعات از سیستم مدیریت پایگاه داده ها توسط وارد کردن درخواست با مقادیر مشخص که سپس با پایگاه داده تط بیق میشود و برای بازیابی داده صحیح استفاده میشود |
| drum sorting |
مرتب کردن با حافظه کمکی استوانهای مغناطیسی |
| filing system |
روش مرتب کردن متن ها برای مراجعه |
| job |
مرتب کردن کارهایی که باید پردازش شوند |
| jobs |
مرتب کردن کارهایی که باید پردازش شوند |
| permutations |
تعداد روشهای مختلف برای مرتب کردن چیزی |
| chronologize |
بترتیب زمان قراردادن موافق تاریخ مرتب کردن |
| digital sorting |
روش مرتب کردن شبیه ماشینهای جدول بندی |
| clocks |
باسهای مرتب برای زمان بیندی یا همگام کردن |
| permutation |
تعداد روشهای مختلف برای مرتب کردن چیزی |
| justify |
دستور جلوگیری از مرتب کردن متن در کلمه پرداز |
| justifying |
دستور جلوگیری از مرتب کردن متن در کلمه پرداز |
| organization |
روش مرتب کردن چیزی تا به خوبی کار کند |
| justifies |
دستور جلوگیری از مرتب کردن متن در کلمه پرداز |
| clock |
باسهای مرتب برای زمان بیندی یا همگام کردن |
| organizations |
روش مرتب کردن چیزی تا به خوبی کار کند |
| passes |
یک اجرا از لیست موضوعات برا ی مرتب کردن آنها |
| passed |
یک اجرا از لیست موضوعات برا ی مرتب کردن آنها |
| pass |
یک اجرا از لیست موضوعات برا ی مرتب کردن آنها |
| organisations |
روش مرتب کردن چیزی تا به خوبی کار کند |
| external |
روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند |
| externals |
روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند |
| serializing |
مرتب کردن سریال کردن |
| straightens |
درست کردن مرتب کردن |
| serialize |
مرتب کردن سریال کردن |
| serializes |
مرتب کردن سریال کردن |
| dispose |
مرتب کردن مستعد کردن |
| serialised |
مرتب کردن سریال کردن |
| serialized |
مرتب کردن سریال کردن |
| serialises |
مرتب کردن سریال کردن |
| serialising |
مرتب کردن سریال کردن |
| ranged |
مرتب کردن میزان کردن |
| straightening |
درست کردن مرتب کردن |
range |
مرتب کردن میزان کردن |
| straightened |
درست کردن مرتب کردن |
| straighten |
درست کردن مرتب کردن |
| ranges |
مرتب کردن میزان کردن |
| internal sort |
مرتب کردن برنامه فقط با استفاده از حافظه اصلی سیستم |
| asynchronous |
ارسال داده با استفاده از سیگنال hadshaking به جای سیگنال ساعت برای یکنواخت کردن باسهای داده |
chain |
متصل کردن فایل و داده ها پشت سر هم به طوری که به هر فایل یا داده بعدی یک اشاره گر وجود دارد |
| chains |
متصل کردن فایل و داده ها پشت سر هم به طوری که به هر فایل یا داده بعدی یک اشاره گر وجود دارد |
| paralleling |
داده ارسالی روی تعدادی خط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان منتقل میکند |
| parallelling |
بازیابی داده از فضای ذخیره سازی که از بخشی از داده و نه آدرس محل داده استفاده میکند |
| parallel |
داده ارسالی روی تعدادی خط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان منتقل میکند |
| parallel |
بازیابی داده از فضای ذخیره سازی که از بخشی از داده و نه آدرس محل داده استفاده میکند |
| parallelled |
داده ارسالی روی تعدادی خط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان منتقل میکند |
| parallelling |
داده ارسالی روی تعدادی خط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان منتقل میکند |
| parallelled |
بازیابی داده از فضای ذخیره سازی که از بخشی از داده و نه آدرس محل داده استفاده میکند |
| parallels |
بازیابی داده از فضای ذخیره سازی که از بخشی از داده و نه آدرس محل داده استفاده میکند |
| paralleled |
داده ارسالی روی تعدادی خط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان منتقل میکند |
| paralleled |
بازیابی داده از فضای ذخیره سازی که از بخشی از داده و نه آدرس محل داده استفاده میکند |
| paralleling |
بازیابی داده از فضای ذخیره سازی که از بخشی از داده و نه آدرس محل داده استفاده میکند |
| parallels |
داده ارسالی روی تعدادی خط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان منتقل میکند |
| source |
حرکت داده بین دو شبکه که داده را با Taken بررسی میکند و داده را به ایستگاه صحیح می فرستد |
| searchingly |
روش بازیابی داده که از بخشی از داده به جای آدرس برای یافتن محل داده استفاده میکند |
| searches |
روش بازیابی داده که از بخشی از داده به جای آدرس برای یافتن محل داده استفاده میکند |
| searched |
روش بازیابی داده که از بخشی از داده به جای آدرس برای یافتن محل داده استفاده میکند |