Total search result: 201 (8 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
point |
نقط های که تقسیم بین بیتهای عدد کامل و بخش کسری آنرا از عدد دودویی نشان میدهد |
|
|
Other Matches |
|
point |
که تقسیم بین واحد کامل و بخش کسری آنها |
masks |
الگوی ارقام دودویی برای انتخاب بیتهای مختلف از کلمه دودویی |
mask |
الگوی ارقام دودویی برای انتخاب بیتهای مختلف از کلمه دودویی |
decimals |
نقط های که نشان دهنده تقسیم بین تمام اعداد واحد و بخش کوچکتر کسری عددد دهدهی مثل ... است |
decimal |
نقط های که نشان دهنده تقسیم بین تمام اعداد واحد و بخش کوچکتر کسری عددد دهدهی مثل ... است |
radix |
نقط های که تقسیم بین واحد کمی و بخشی اعشاری را نشان میدهد |
adder |
مدار جمع دودویی که جمع دو ورودی را حساب میکند و خروجی وام گرفته را هم نشان میدهد ولی چنین ورودی ای را نمیپذیرد |
adders |
مدار جمع دودویی که جمع دو ورودی را حساب میکند و خروجی وام گرفته را هم نشان میدهد ولی چنین ورودی ای را نمیپذیرد |
alpha channel |
هشت بیت اول که خصوصیات پیکسل را بیان می کنند و بیتهای آخر رنگ آنرا |
versicular division |
تقسیم به بیتهای کوچک |
filter |
الگی اعداد دودویی برای انتخاب بیتهای مختلف از کلمه دو دویی |
filters |
الگی اعداد دودویی برای انتخاب بیتهای مختلف از کلمه دو دویی |
hard sectoring |
می دیسک که هر شیار به سکتورهایی تقسیم میشود و گاهی توسط مجموعهای نقاط پانچ شده اطراف hub مرکزی صورت می گیرد که هر سوراخ شروع سکتور ران نشان میدهد |
supervisory |
1-سیگنالی که نشان میدهد آیا مدار مشغول است یا خیر. 2-سیگنالی که وضعیت وسیله را نشان میدهد |
oddest |
سیستم بررسی خطا که هر مجموعه بیتهای آن باید تعداد فردی کی دودویی داشته باشند. |
odder |
سیستم بررسی خطا که هر مجموعه بیتهای آن باید تعداد فردی کی دودویی داشته باشند. |
odd |
سیستم بررسی خطا که هر مجموعه بیتهای آن باید تعداد فردی کی دودویی داشته باشند. |
parity |
سیسم برسی خطا که هر سری بیتهای ارسالی باید تعداد یکهای دودویی فرد داشته باشند |
parity |
سیستم بررسی خطا که هر مجموعه بیتهای ارسالی باید تعداد یکهای دودویی زوج داشته باشند |
fix |
تعداد بیتهای موجود که یک کلمه کامپیوتری را تشکیل میدهد |
fixes |
تعداد بیتهای موجود که یک کلمه کامپیوتری را تشکیل میدهد |
binary notation |
نشان گذاری دودویی |
vga |
آداپتور نمایش VGA که به وسیله دیگری امکان دستیابی به اطلاعات و سیگنالهای زمانی آنرا میدهد |
rational number |
عددی که به عنوان تقسیم دو عدد کامل نوشته میشود |
reader |
یکی از دو حالت که به کاربر امکان کار کردن با یک برنامه چند رسانهای میدهد ولی آنرا تغییر نمیدهد |
readers |
یکی از دو حالت که به کاربر امکان کار کردن با یک برنامه چند رسانهای میدهد ولی آنرا تغییر نمیدهد |
non return to zero |
سیستم ارسال سیگنال که ولتاژ مثبت نشان دهنده یک عدد دودویی و ولتاژ منفی عدد دیگر باشد. نمایش عدد دودویی که سیگنال در آن وقتی وضعیت داده تغییر میکند تغییر کند و پس از هر بیت داده به ولتاژ صفر برنگردد |
ToolTips |
برنامهای که تحت ویندوز کار میکند و یک خط از متن را زیر یک نشانه نشان میدهد وقتی که کاربر نشانه را روی آن قرار میدهد |
zone bits |
بیتهای مخصوصی که درکنار بیتهای عددی برای نمایش کاراکترهای الفبایی بکار میروند |
loader |
بخش کوچکی از کد برنامه که به برنامههای به صورت دودویی اجازه بار شدن در حافظه میدهد. |
boolean operation |
کلمه دودویی که در آن هر بیت نشان دهنده درست یا نادرست است با استفاده از اعداد 0 و 1 |
optimize |
کامپایلری که کد ماشین را که تولید میکند آنالیز میکند و سرعت و کارایی آنرا افزایش میدهد |
low water mark |
نشان جزر کامل |
lossless compression |
روشهای فشرده سازی تصویر که تعداد بیتهای هر پیکس در تصویر را کاهش میدهد بدون از دست دادن اطلاع یا کیفیت |
hotter |
کلمهای در متن نمایش داده شده که در صورتی که نمایشگر به آن اشاره کند یا آنرا انتخاب کند کاری انجام میدهد |
hottest |
کلمهای در متن نمایش داده شده که در صورتی که نمایشگر به آن اشاره کند یا آنرا انتخاب کند کاری انجام میدهد |
hot |
کلمهای در متن نمایش داده شده که در صورتی که نمایشگر به آن اشاره کند یا آنرا انتخاب کند کاری انجام میدهد |
circuits |
مدار منط قی که روی ورودیهای دودویی برای تولید خروجی طبق مجموعه توابع سخت افزاری عملیات انجام میدهد |
circuit |
مدار منط قی که روی ورودیهای دودویی برای تولید خروجی طبق مجموعه توابع سخت افزاری عملیات انجام میدهد |
multiplex |
روش تقسیم که بخشهای زمان را طبق نیاز به سیگنالهای اختصاص میدهد |
hyphen |
علامت چاپ برای نشان دادن تقسیم کردن کلمه |
hyphens |
علامت چاپ برای نشان دادن تقسیم کردن کلمه |
unipolar |
که پاس ولتاژ مثبت و ولتاژ صفر با اعداد دودویی نشان داده می شوند |
point |
نشان میدهد |
HTML |
مجموعهای از کدهای مخصوص که نحوه و نوعی که برای نمایش متن به کار می رود نشان میدهد و امکان ارتباط از طریق کلمات خاص درون متن به بخشهای دیگر متن یا متنهای دیگر میدهد |
floating |
علامت عددی در عدد کسری که با یک نقط ه پس از اولین رقم و بعد توان نشان داده میشود. تا همه اعداد به حالت استاندارد نمایش داده شوند |
owelty |
سرانه نقدی که شریکی برای برابر شدن کالای تقسیم شده به دیگری میدهد |
what is the thir everning |
امشب چه نشان میدهد |
two's complement |
افزودن یک به متمم یک یک عدد دودویی , برای نمایش اعداد دودویی منفی |
clocks |
ماشینی که زمان را نشان میدهد |
clock |
ماشینی که زمان را نشان میدهد |
differentials |
آنچه اختلاف را نشان میدهد |
business |
نمایشگاهی که محصولات را نشان میدهد. |
businesses |
نمایشگاهی که محصولات را نشان میدهد. |
differential |
آنچه اختلاف را نشان میدهد |
invert |
تغییر تمام یکهای دودویی به صفر و صفرهای دودویی به یک |
inverts |
تغییر تمام یکهای دودویی به صفر و صفرهای دودویی به یک |
inverting |
تغییر تمام یکهای دودویی به صفر و صفرهای دودویی به یک |
texts |
سیستم بازیابی اطلاعات که به کاربر امکان بررسی متنهای کامل و نه فقط یک مرجع میدهد |
text |
سیستم بازیابی اطلاعات که به کاربر امکان بررسی متنهای کامل و نه فقط یک مرجع میدهد |
numerals |
حرف یا نشانه که یک عدد را نشان میدهد |
lock spit |
شیاری که مسیر راه را نشان میدهد |
waterline |
خط روی بدنه قایق که حد اب را نشان میدهد |
rate gyro |
ژایرویی که میزان تغییروضعیت را نشان میدهد |
numeral |
حرف یا نشانه که یک عدد را نشان میدهد |
negatives |
عددی که تعداد تفریق از صفر را نشان میدهد |
winning post |
تیری که پایان مسافت دور را نشان میدهد |
intelligence quotient |
عددی که هوش و زیرکی شخص را نشان میدهد |
negative |
عددی که تعداد تفریق از صفر را نشان میدهد |
isometric view |
رسمی که سه بعد شی را به نسبت متعادل نشان میدهد |
manual |
کتابچهای که نحوه نصب سیستم را نشان میدهد |
transparencies |
مقداری از یک تصویر دیگر در زیر آن نشان میدهد |
forcing |
کد توکار که شروع صفحه جدید را نشان میدهد |
neper |
واحدی که نسبت اسکالر دوجریان را نشان میدهد |
transparency |
مقداری از یک تصویر دیگر در زیر آن نشان میدهد |
setter |
سگی که با خزیدن محل شکار را نشان میدهد |
force |
کد توکار که شروع صفحه جدید را نشان میدهد |
setters |
سگی که با خزیدن محل شکار را نشان میدهد |
forces |
کد توکار که شروع صفحه جدید را نشان میدهد |
service chevron |
علایم بازویی که خدمات جنگی را نشان میدهد |
factorize |
تقسیم یک عدد به دو عدد کامل که در اثر ضرب کردن همان عدد اصلی نتیجه شود |
dyadic operation |
عمل دودویی با استفاده از دو عملوند دودویی |
action |
خط اول صفحه نمایش که نام منوها را نشان میدهد |
press mark |
علامتی که جای کتاب رادرقفسههای کتابخانه نشان میدهد |
porism |
قضیهای که از راه حلهای بیشماربرای یک مسئله نشان میدهد |
actions |
خط اول صفحه نمایش که نام منوها را نشان میدهد |
models |
کپی کوچک از چیزی که وضعیت آن پس از خاتنمه را نشان میدهد |
semicolon |
که انتهای خط برنامه یا عبارت را در برخی زبان ها نشان میدهد. |
diagrams |
نموادری که ترتیب کارهای پردازش شده را نشان میدهد |
gyrostabilizer |
التی که جنبش حرکت وضعی زمین را نشان میدهد |
model |
کپی کوچک از چیزی که وضعیت آن پس از خاتنمه را نشان میدهد |
he is always a little peculiar |
او همیشه اندکی اخلاق عجیب از خود نشان میدهد |
starting post |
تیری که در مسابقه دوجای اغاز و حرکت را نشان میدهد |
MAPI |
که نحوه ارسال و انتقال پست الکترونیکی را نشان میدهد |
colour |
صفحه نمایشی که حروف و گرافیک ها را رنگی نشان میدهد |
positive |
که اشیا را همان گونه که دیده می شوند نشان میدهد |
modeled |
کپی کوچک از چیزی که وضعیت آن پس از خاتنمه را نشان میدهد |
modelled |
کپی کوچک از چیزی که وضعیت آن پس از خاتنمه را نشان میدهد |
diagram |
نموادری که ترتیب کارهای پردازش شده را نشان میدهد |
manual |
کتابچهای که نحوه استفاده از سیستم یا وسیله را نشان میدهد |
accession number |
شماره رکورد که ترتیب ورود رکوردها را نشان میدهد |
colours |
صفحه نمایشی که حروف و گرافیک ها را رنگی نشان میدهد |
terminator |
موضوعی در لیست داده که انتهای فایل را نشان میدهد |
detotalizing counter |
شمارندهای که کل مقدارباقیمانده ماده مورد سنجش را نشان میدهد |
d. of macabre |
تصویری که دسته مردن راازپست و بلند نشان میدهد |
d. of death |
تصویری که دسته مردم راازپست وبلند نشان میدهد |
logic |
قطعه آزمایش که وضعیت منط قی قط عات یا مدارها را نشان میدهد |
ended |
عبارت یا حرفی که آخرین کلمه فایل اصلی را نشان میدهد |
demo |
قطعهای در مغازه که به مشتری نحوه کار آن وسیله را نشان میدهد |
hard |
کدی در متن کلمه پرداز که انتهای پاراگراف را نشان میدهد |
ends |
عبارت یا حرفی که آخرین کلمه فایل اصلی را نشان میدهد |
absolute address |
مختصاتی که فاصله یک نقطه از محل تقاطع بردارها را نشان میدهد |
access control |
بایت اولیه Token که حق دستیابی ایستگاه را به شبکه نشان میدهد |
harder |
کدی در متن کلمه پرداز که انتهای پاراگراف را نشان میدهد |
end |
عبارت یا حرفی که آخرین کلمه فایل اصلی را نشان میدهد |
shifts |
کد حروف ارسالی که نشان میدهد که کد بعدی باید جابجا شود |
shifted |
کد حروف ارسالی که نشان میدهد که کد بعدی باید جابجا شود |
demonstrations |
قطعهای در مغازه که به مشتری نحوه کار آن وسیله را نشان میدهد |
gyrocompass |
نوعی قطب نما که همواره شمال حقیقی را نشان میدهد |
demonstration |
قطعهای در مغازه که به مشتری نحوه کار آن وسیله را نشان میدهد |
breakout box |
وسیلهای وضیعت خط وط بین واسط ه ها یا کابل ها یا اتصالات را نشان میدهد |
hardest |
کدی در متن کلمه پرداز که انتهای پاراگراف را نشان میدهد |
shift |
کد حروف ارسالی که نشان میدهد که کد بعدی باید جابجا شود |
bravo, pattern |
شکلی که حرارت سنج اب درعمق کمتر از 001 فاتوم نشان میدهد |
anthropomorphic software |
نرم افزاری که به آنچه کاربر می گوید عکس العمل نشان میدهد |
maps |
نموداری که طرح داخل حافظه کامپیوتر یا نواحی ارتباطی را نشان میدهد |
dir |
در DOS-MS دستور سیستم که لیستی از فایلهای روی دیسک را نشان میدهد |
process |
نموداری که هر مرحله از توابع کامپیوتری مورد نیاز سیستم را نشان میدهد |
map |
نموداری که طرح داخل حافظه کامپیوتر یا نواحی ارتباطی را نشان میدهد |
processes |
نموداری که هر مرحله از توابع کامپیوتری مورد نیاز سیستم را نشان میدهد |
shot silk |
ابریشمی که چون از چند سوبدان نگاه کنندچند رنگ نشان میدهد |
story board |
مجموعه تصاویر یا رسم ها که پیشبرد نقاشی متحرک یا ویدیویی را نشان میدهد |
cabling |
نموداری که محل کابلها را در یک اداره نشان میدهد از جمله نقاط اتصال را |
check |
نشانهای که انتخاب جعبه بررسی را نشان میدهد واغلب یک ضربدر در آن است |
approval |
متنی که نشان میدهد یک موضوعی به طور رسمی پذیرفته شده است |
approval |
توافقنامهای که نشان میدهد یک موضوعی به طور رسمی پذیرفته شده است |
ems |
سیستمی در PC که بخشی از حافظه که بالای کیلو بایت است نشان میدهد |
look |
زمانی که مدار مین نسبت به عامل انفجار حساسیت نشان میدهد |
looked |
زمانی که مدار مین نسبت به عامل انفجار حساسیت نشان میدهد |
checks |
نشانهای که انتخاب جعبه بررسی را نشان میدهد واغلب یک ضربدر در آن است |
isoseismic line |
خطی که بوسیله ان جاهایی که زورزمین لرزه درانهایکسان است نشان میدهد |
checked |
نشانهای که انتخاب جعبه بررسی را نشان میدهد واغلب یک ضربدر در آن است |
looks |
زمانی که مدار مین نسبت به عامل انفجار حساسیت نشان میدهد |
universal |
مجموعه کامل عناصر که یک مجموعه قوانین تشکیل میدهد |
cursors |
علامتی در صفحه نمایش که محل بعدی فاهر شدن حرف را نشان میدهد |
common |
استانداری برای تصاویر ویدیویی که پیکسلهای تصویر را بزرگ و پهن نشان میدهد |
fracto cumulus |
ابرهای ناهموار کومولوس که در انها تکههای مختلف تغییرات پیوستهای را نشان میدهد |
commoners |
استانداری برای تصاویر ویدیویی که پیکسلهای تصویر را بزرگ و پهن نشان میدهد |
commonest |
استانداری برای تصاویر ویدیویی که پیکسلهای تصویر را بزرگ و پهن نشان میدهد |
cursor |
علامتی در صفحه نمایش که محل بعدی فاهر شدن حرف را نشان میدهد |
graphics |
UDV مصخصو که تصاویر گرافیکی رنگی و با resolution را به خوبی متن نشان میدهد |
bergson criterion |
ضابطهای که نشان میدهد هر تغییری که موجب کاهش مطلوبیت شود نامطلوب است |
bracket |
علامت چاپ که نشان میدهد یک دستوالعمل یا عمل باید جداگانه پردازش شود |
legion ofholour |
نشان افتخارکه دولت فرانسه درازای خدمات برجسته لشکری یاکشوری میدهد |
groups |
نشانهای که پنجرهای را نشان میدهد که حاوی مجموعهای نشانههای فایل یا برنامه هاست |
group |
نشانهای که پنجرهای را نشان میدهد که حاوی مجموعهای نشانههای فایل یا برنامه هاست |
buffer |
وسیلهای که به دستورات یا داده ها اجازه میدهد پیش از کامل شدن قبلی داده جدید وارد کنند |
artificial horizon |
یکی از الات اصلی کابین خلبان که وضعیت هواپیما را نسبت به افق نشان میدهد |
interchange file format |
استانداردی که نحوه ذخیره سازی داده در Amiga و برخی برنامههای گرافیکی را نشان میدهد |
stating |
مدار یا وسیله یا برنامهای که نشان میدهد هیچ عملی رخ نداده ولی ورودی می پذیرد |
decision |
جدولی که رابط ه بین متغیرهای مشخص و اعمالی که در شرایط مختلف رخ میدهند نشان میدهد |
slave |
صفحه نمایش CRT ثانوی متصل به دیگری که دقیقاگ همان اطلاعات را نشان میدهد |
branch |
جدولی که نشان میدهد در برنامه با توجه به نتیجه بررسی به کجا باید جهش کرد |
slaves |
صفحه نمایش CRT ثانوی متصل به دیگری که دقیقاگ همان اطلاعات را نشان میدهد |
branches |
جدولی که نشان میدهد در برنامه با توجه به نتیجه بررسی به کجا باید جهش کرد |
slaving |
صفحه نمایش CRT ثانوی متصل به دیگری که دقیقاگ همان اطلاعات را نشان میدهد |
slaved |
صفحه نمایش CRT ثانوی متصل به دیگری که دقیقاگ همان اطلاعات را نشان میدهد |
tracking symbol |
علامت کوچکی روی صفحه نمایش تصویر که محل مکان نما را نشان میدهد |
decisions |
جدولی که رابط ه بین متغیرهای مشخص و اعمالی که در شرایط مختلف رخ میدهند نشان میدهد |
states |
مدار یا وسیله یا برنامهای که نشان میدهد هیچ عملی رخ نداده ولی ورودی می پذیرد |
stated |
مدار یا وسیله یا برنامهای که نشان میدهد هیچ عملی رخ نداده ولی ورودی می پذیرد |
state- |
مدار یا وسیله یا برنامهای که نشان میدهد هیچ عملی رخ نداده ولی ورودی می پذیرد |
state |
مدار یا وسیله یا برنامهای که نشان میدهد هیچ عملی رخ نداده ولی ورودی می پذیرد |
indicator |
ثبات یا بیت علامت که وضعیت پردازنده و ثباتهایش را نشان میدهد مثل رقم نقلی یا سرریز |
decision |
نمایش گرافیکی جدولی تصمیم گیری که مسیرها و اعمال مناسب در شراطی مختلف را نشان میدهد |
decisions |
نمایش گرافیکی جدولی تصمیم گیری که مسیرها و اعمال مناسب در شراطی مختلف را نشان میدهد |
yin yang |
مرد و زن [نمادی که در فرش های چینی بکار رفته و مفهوم از دو چیز متضاد را نشان میدهد.] |
monochrome |
صفحه نمایش کامپیوتر که متن و گرافیک را سیاه و سفید و سایه دار و نه رنگی نشان میدهد |
epp |
استانداردی که نحوه ارسال داده با سرعت بال روی اتصال پورت موازی را نشان میدهد |
DV I |
سیستمی که نحوه فشرده سازی و نمایش سیگنالهای صوتی و تصویری روی کامپیوتر را نشان میدهد |
matrix |
الگوی نقاط که یک حرف را روی صفحه نمایش یا matrix-dot یا چاپگر لیزری نشان میدهد |
matrixes |
الگوی نقاط که یک حرف را روی صفحه نمایش یا matrix-dot یا چاپگر لیزری نشان میدهد |
liquidity perference |
جدولی که میزان پولهایی را که مردم جهت استفاده از ربح انهاراکد گذاشته اند نشان میدهد |
scrolls |
میله نمایش داده شده در اطراف پنجره با نشانهای که میزان فضای تغییر را نشان میدهد |
scroll |
میله نمایش داده شده در اطراف پنجره با نشانهای که میزان فضای تغییر را نشان میدهد |
hierarchy plus input process output |
یک روش طراحی و مستندسازی برنامه که ساختارعملیاتی و گردش اطلاعات رادر سه نوع نمودار نشان میدهد |
control buoy |
بویه کنترل کننده مینها دستگاهی که محل مینهای شناور زیر دریا را نشان میدهد |
tabling |
ساختاری که نحوه اتصال رکوردها و داده ها را به صورت رابط ه بین سط رها و ستونهای جدول نشان میدهد |
simulation |
عملیاتی که کامپیوتر وضعیت جهان واقع یا ماشین را تقلید میکند و نحوه کار چیزی را نشان میدهد |
elevator |
نشانه دهنده کوچک گرد که در یک Scroll bar که محل شمارا در یک متن یا تصویر بزرگ نشان میدهد |
tabled |
ساختاری که نحوه اتصال رکوردها و داده ها را به صورت رابط ه بین سط رها و ستونهای جدول نشان میدهد |
table |
ساختاری که نحوه اتصال رکوردها و داده ها را به صورت رابط ه بین سط رها و ستونهای جدول نشان میدهد |
reach out with an olive branch |
[انجام دادن کار یا گفتن چیزی که نشان میدهد شما میخواهید به ناسازگاری با دیگری خاتمه دهید.] |
simulations |
عملیاتی که کامپیوتر وضعیت جهان واقع یا ماشین را تقلید میکند و نحوه کار چیزی را نشان میدهد |
phillips curve |
شکلی غیرخطی بوده و در حقیقت نشان میدهد که یک رابطه جانشینی بین تورم و بیکاری وجود دارد |
tables |
ساختاری که نحوه اتصال رکوردها و داده ها را به صورت رابط ه بین سط رها و ستونهای جدول نشان میدهد |
demonstrations |
نرم افزاری که آنچه یک برنامه قادر به انجام است بدون پیاده سازی توابع آن نشان میدهد |
message |
پنجره کوچک که روی صفحه نمایش نشان داده می شوند و از یک رویداد یا وضعیت یا خطا خبر میدهد |
elevators |
نشانه دهنده کوچک گرد که در یک Scroll bar که محل شمارا در یک متن یا تصویر بزرگ نشان میدهد |
reach out with an olive branch <idiom> |
[انجام دادن کار یا گفتن چیزی که نشان میدهد شما میخواهید به ناسازگاری با دیگری خاتمه دهید.] |