Total search result: 201 (13 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
carriage forward |
کرایه در مقصدپرداخت میشود |
|
|
Other Matches |
|
hire purchase |
کرایه چیزی به این ترتیب که کرایه کننده با پرداخت یک عده اقساط مالک ان شی بشود |
top |
روش نوشتن برنامه ها که کل سیستم به بلاکها یا کارهای ساده تقسیم میشود. دو واحد بلاک نوشته میشود وپیش از پردازش آزمایش میشود با بعدی |
sector |
دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود |
sectors |
دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود |
universal |
آنچه از همه جا اعمال میشود یا در هر جایی استفاده میشود یا برای چندین کار استفاده میشود |
freight forward |
پس کرایه |
carriage forward |
پس کرایه |
fared |
کرایه |
meed |
کرایه |
backfreight |
پس کرایه |
back freigt |
پس کرایه |
hire |
کرایه |
rent |
کرایه |
hiring |
کرایه |
faring |
کرایه |
hires |
کرایه |
fares |
کرایه |
passage money |
کرایه |
carrige forward |
پس کرایه |
lease |
کرایه |
leases |
کرایه |
fare |
کرایه |
cost of transport |
کرایه |
freight |
کرایه |
transport charges |
کرایه |
freight collect |
پس کرایه |
balance of freight |
پس کرایه |
fraught |
کرایه |
back rent |
پس کرایه |
affreight |
کرایه کردن |
faring |
کرایه مسافر |
hires |
کرایه دادن |
hach |
کرایه دادن |
carrige |
کرایه حمل |
freight |
کرایه کردن |
freight |
کرایه کشتی |
rent |
کرایه کردن |
carfare |
کرایه اتوبوس |
carfare |
کرایه ماشین |
let out on hire |
کرایه دادن |
hire |
کرایه دادن |
hire |
کرایه کردن |
passage money |
کرایه مسافر |
demurrage |
کرایه معطلی |
hacked |
درشکه کرایه |
hacks |
درشکه کرایه |
hires |
کرایه کردن |
passages |
دریا کرایه |
passage |
دریا کرایه |
fared |
کرایه مسافر |
renter |
کرایه نشین |
back freigt |
پرداخت کرایه |
fare |
کرایه مسافر |
hack |
درشکه کرایه |
tenant |
کرایه نشین |
fares |
کرایه مسافر |
tenants |
کرایه نشین |
hiring |
کرایه کردن |
to charter |
کرایه کردن |
hiring |
کرایه دادن |
twon car |
اتومبیل کرایه مسافری |
charters |
دربست کرایه دادن |
to freight out and home |
دوسره کرایه کردن |
cartage |
کرایه گاری مکاری |
railway freight |
کرایه راه اهن |
chartering |
دربست کرایه دادن |
charter |
دربست کرایه دادن |
chartered |
دربست کرایه دادن |
tenant |
کرایه نشین متصرف |
tenants |
کرایه نشین متصرف |
back rent |
کرایه عقب افتاده |
to let something [British E] [Real Estate] |
کرایه دادن چیزی |
How much is the fare to ... ? |
کرایه تا ... چقدر است؟ |
fares |
کرایه حمل و نقل |
hires |
اجرت کرایه کردن |
faring |
کرایه حمل و نقل |
to hire out something |
کرایه دادن چیزی |
hiring |
اجرت کرایه کردن |
to let something on a lease |
کرایه دادن چیزی |
fare |
کرایه حمل و نقل |
fared |
کرایه حمل و نقل |
portage |
کرایه فرفیت کشتی |
hire |
اجرت کرایه کردن |
to rent out something |
کرایه دادن چیزی |
echoing |
هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود |
echo |
هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود |
echoes |
هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود |
echoed |
هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود |
form |
ابتدای فایل که ذخیره میشود و همزمان با متن چاپ میشود |
formed |
ابتدای فایل که ذخیره میشود و همزمان با متن چاپ میشود |
forms |
ابتدای فایل که ذخیره میشود و همزمان با متن چاپ میشود |
perfoliate |
درباب برگی گفته میشود که ساقه اش فاهرا ازتوی ان رد میشود |
averages |
متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود |
traces |
نقاط قط ع انتخابی که برنامه اجرا درآنجا توقف میشود و ثبات بررسی میشود |
trace |
نقاط قط ع انتخابی که برنامه اجرا درآنجا توقف میشود و ثبات بررسی میشود |
averaging |
متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود |
average |
متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود |
averaged |
متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود |
traced |
نقاط قط ع انتخابی که برنامه اجرا درآنجا توقف میشود و ثبات بررسی میشود |
loads |
برنامه کاپیوتری که در حا فظه اصلی باز میشود و سپس به صورت خودکار اجرا میشود |
load |
برنامه کاپیوتری که در حا فظه اصلی باز میشود و سپس به صورت خودکار اجرا میشود |
dummy |
متغیری که مط ابق با اصول زبان تنظیم میشود. ولی در زمان اجرای برنامه جایگزین میشود |
soft |
دیسکی که سکتورها با آدرس شرح داده میشود و کد شروع هنگام فرمت روی آن نوشته میشود |
softest |
دیسکی که سکتورها با آدرس شرح داده میشود و کد شروع هنگام فرمت روی آن نوشته میشود |
softer |
دیسکی که سکتورها با آدرس شرح داده میشود و کد شروع هنگام فرمت روی آن نوشته میشود |
dummies |
متغیری که مط ابق با اصول زبان تنظیم میشود. ولی در زمان اجرای برنامه جایگزین میشود |
rent |
کرایه اجاره کردن یا دادن |
hackney |
درشکه کرایه اسب کرایبه |
fiacre |
کالسکه یا درشکه چهارچرخه کرایه |
time charter |
کرایه کردن موقت کشتی |
freighters |
کرایه کننده کشتی باری |
taximeter |
نشان دهنده کرایه تاکسی |
freighter |
کرایه کننده کشتی باری |
What's the charge per hour? |
کرایه هر ساعت چقدر است؟ |
Rented (rental) car. |
اتومبیل اجاره ای (کرایه شده ) |
What is the charge per day? |
کرایه روزانه چقدر است؟ |
carriage payed |
کرایه حمل پرداخت شده |
carrige forward |
کرایه به عهده گیرنده کالا |
circulating library |
کتابخانهای که کتاب کرایه میدهد |
advance freight |
پیش پرداخت کرایه حمل |
suffix notation |
عملیات ریاضی که به صورت منط ق نوشته میشود و نشانه پس از عددی که عمل روی آن انجام میشود می آید |
town fog |
نوعی مه یخ مانند که دردرجه حرارت خیلی پایین تولید میشود و معمولا درشهرهای پر جمعیت دیده میشود |
throughput |
نرخ تولید ماشین یا سیستم که به عنوان کل اطلاعات مفید که در یک زمان پردازش میشود اندازه گیری میشود |
masters |
و وقتی کامپیوتر روشن میشود بار میشود. |
seconds |
که هنوز استفاده میشود و دوباره فروخته میشود |
seconding |
که هنوز استفاده میشود و دوباره فروخته میشود |
seconded |
که هنوز استفاده میشود و دوباره فروخته میشود |
second |
که هنوز استفاده میشود و دوباره فروخته میشود |
mastered |
و وقتی کامپیوتر روشن میشود بار میشود. |
master |
و وقتی کامپیوتر روشن میشود بار میشود. |
faxes |
کارت آداپتور که وارد یک حفره بزرگ میشود و باعث میشود کامپیوتر داده فکس را ارسال و دریافت کند |
fax |
کارت آداپتور که وارد یک حفره بزرگ میشود و باعث میشود کامپیوتر داده فکس را ارسال و دریافت کند |
workgroup |
خصوصیتی که به بستههای نرم افزاری استاندارد اضافه میشود که باعث کارایی بهتر آن در گروه کاربران شبکه میشود |
faxed |
کارت آداپتور که وارد یک حفره بزرگ میشود و باعث میشود کامپیوتر داده فکس را ارسال و دریافت کند |
faxing |
کارت آداپتور که وارد یک حفره بزرگ میشود و باعث میشود کامپیوتر داده فکس را ارسال و دریافت کند |
tie line |
کانال مخابراتی کرایه داده شده |
lodging house |
محل کرایه دادن اطاق مسافرخانه |
cost and frieght |
قیمت کالا به اضافه کرایه حمل |
i am behind in my rent |
کرایه خانه ام عقب افتاده است |
voyage charter |
کرایه کشتی جهت سفری خاص |
What's the fare to Manchester? |
کرایه تا شهر منچستر چقدر است؟ |
out leased |
انبارهای کرایه شده از خارج از پادگان |
What's the fare to the airport? |
نرخ کرایه تا فرودگاه چقدر است؟ |
subsidized accommodation |
منزل با کمک هزینه [کرایه و غیره] |
horned scully |
مانع افقی زیرابی که برای سوراخ کردن بدنه کشتیهاکار گذاشته میشود و معمولابا بتون و تیراهن ساخته میشود |
What's the fare to this address? |
نرخ کرایه تا این آدرس چقدر است؟ |
What's the fare to city centre? |
نرخ کرایه تا مرکز شهر چقدر است؟ |
freight |
کرایه کشتی ارسال بار با هواپیما یاکشتی |
dead carriage |
کرایه باربری جهت فرفیت استفاده نشده |
standard |
نامهای که بدون تغییر به متن اصلی فرستاده میشود ولی سپس با درج نام و آدرس افراد مختلف مشخص میشود |
standards |
نامهای که بدون تغییر به متن اصلی فرستاده میشود ولی سپس با درج نام و آدرس افراد مختلف مشخص میشود |
autos |
کلمه رمز و نام کاربر که پس از تمام شدن صفحه وقتی توسط یک سیستم از راه دور تقاضا میشود ارسال میشود |
auto |
کلمه رمز و نام کاربر که پس از تمام شدن صفحه وقتی توسط یک سیستم از راه دور تقاضا میشود ارسال میشود |
livery stable |
اصطبل مخصوص کرایه دادن اسب یا نگاهداری اسبهای دیگران |
dead freight |
کرایه حملی که پرداخت شده ولی استفادهای از ان به عمل نیامده |
dead carriage |
کرایه حملی که پرداخت شده ولی استفادهای از ان به عمل نیامده |
phototransistor |
نیمه هادی حالت جامد که باجذب نور حفره هایی در ان ایجاد میشود و این جریان توسط عمل ترانزیستور تاچندین برابر تشدید میشود |
self- |
قطعه RAM پوییا با مدار تو کار برای تولید سیگنالهای تنظیم کننده که باعث برگرداندن داده میشود وقتی که برق قط ع میشود با استفاده از باتری پشتیبان |
transfers |
زمانی که دستور انشعاب یا جهش در برنامه اجرا میشود, کنترل به نقط ه دیگر در برنامه منتقل میشود |
config.sys |
این فایل در هنگام روشن شدن CPU یک بار خوانده میشود و سیستم عامل بار میشود |
transferring |
زمانی که دستور انشعاب یا جهش در برنامه اجرا میشود, کنترل به نقط ه دیگر در برنامه منتقل میشود |
transfer |
زمانی که دستور انشعاب یا جهش در برنامه اجرا میشود, کنترل به نقط ه دیگر در برنامه منتقل میشود |
asynchronous |
تابعی که جداگانه از برنامه اصلی اجرا میشود و وقتی اجرا میشود که یک موقعیتهای خاصی به وجود آمده باشند |
palmtop |
کامپیوتر شخصی که آن قدر کوچک است که در یک است جا میشود و با دست دیگر پردازش میشود |
addition |
عمل جمعی که نتیجه در محل یکی از عملوندهای عمل جمع ذخیره میشود یعنی روی مقدار قبلی آن نوشته میشود |
additions |
عمل جمعی که نتیجه در محل یکی از عملوندهای عمل جمع ذخیره میشود یعنی روی مقدار قبلی آن نوشته میشود |
baltic exchange |
بازار یاتالار بورسی در لندن که مربوط به کرایه کشتی ومعاملات مربوطه میباشد |
modes |
حالت کامپیوتر محاورهای که در آن متن جدید وارد شده جانشین متن قبلی میشود و طوری تنظیم میشود که فضا داشته باشد |
mode |
حالت کامپیوتر محاورهای که در آن متن جدید وارد شده جانشین متن قبلی میشود و طوری تنظیم میشود که فضا داشته باشد |
resident |
برنامهای که از خط دستور شروع میشود , وسپس درحافظه بار میشود, آماده دریافت توسط عملی است و کنترل را به خط دستور برمی گرداند |
residents |
برنامهای که از خط دستور شروع میشود , وسپس درحافظه بار میشود, آماده دریافت توسط عملی است و کنترل را به خط دستور برمی گرداند |
POSIX |
استاندارد که یک سری سرویس سیستم عامل را شامل میشود. نرم افزاری که با استاندارد DOSIX کار میکند و بین سخت افزارها ارسال میشود |
free haul |
در حمل مصالح ساختمانی به کارگاه حداکثر مسافتی را که کرایه اضافی بدان تعلق نگیردگویند |
forwarding merchant |
حق الزحمهای دریافت می دارد بدون انکه دروسیله حمل یا پرداخت کرایه شریک باشد |
page |
1-نقط های که در آن صفحه تمام میشود و صفحه بعد شروع میشود. |
phased |
وسیله جدید که به تدریج معرفی میشود و وسیله قدیمی کم کم بی استفاده میشود |
phase |
وسیله جدید که به تدریج معرفی میشود و وسیله قدیمی کم کم بی استفاده میشود |
paged |
1-نقط های که در آن صفحه تمام میشود و صفحه بعد شروع میشود. |
phases |
وسیله جدید که به تدریج معرفی میشود و وسیله قدیمی کم کم بی استفاده میشود |
pages |
1-نقط های که در آن صفحه تمام میشود و صفحه بعد شروع میشود. |
third party lease |
توافقنامهای که بوسیله ان یک شرکت مستقل تجهیزاتی رااز سازنده خریده و به استفاده کننده کرایه میدهد |
read |
مدت زمان بین وقتی که داده آدرس به رسانه ذخیره سازی فرستاده میشود و داده برمی گردد و با حالت اولیه مقایسه میشود تا خطایی رخ نداده باشد |
warehousing system |
روشی که به موجب ان کالاهای وارداتی بدون پرداخت حقوق و عوارض گمرکی به مملکت وارد و انبار میشود و این عوارض درموقع عرضه برای فروش اخذ میشود |
reads |
مدت زمان بین وقتی که داده آدرس به رسانه ذخیره سازی فرستاده میشود و داده برمی گردد و با حالت اولیه مقایسه میشود تا خطایی رخ نداده باشد |
destination |
محلی که چیزی ارسال میشود مکانی که داده ارسال میشود |
destinations |
محلی که چیزی ارسال میشود مکانی که داده ارسال میشود |
dead weight |
کالاهای سنگین که کرایه حمل انها براساس وزن تعیین میگردد مانند ذغال سنگ واهن |
dead weights |
کالاهای سنگین که کرایه حمل انها براساس وزن تعیین میگردد مانند ذغال سنگ واهن |
sectors |
کوچکترین فضای دیسک مغناطیسی که توسط کامپیوتر آدرس پذیر است . دیسکک به شیارهای هم مرکز تقسیم میشود و هر شیار به سکتورهایی تقسیم میشود که میتواند به بایتهای داده را ذخیره کند |
sector |
کوچکترین فضای دیسک مغناطیسی که توسط کامپیوتر آدرس پذیر است . دیسکک به شیارهای هم مرکز تقسیم میشود و هر شیار به سکتورهایی تقسیم میشود که میتواند به بایتهای داده را ذخیره کند |
asynchronous computer |
نوعی از کامپیوتر که در ان هر عمل در نتیجه سیگنالی که از تکمیل عمل قبلی حاصل میشود و یا در اثر اعلام امادگی وسیله لازم برای عمل بعدی اغاز میشود کامپیوترناهمگام |
multicast packet |
بسته داده که به آدرسهای شبکه انتخاب شده ارسال میشود. یک بسته راه دور به تمام ایستگاههای شبکه فرستاده میشود |
time |
روش ترکیب چندین سیگنال به یک سیگنال ترکیبی سریع , هر سیگنال ورودی الگوبرداری میشود و نتیجه ارسال میشود , گیرنده سیگنال را مجدداگ می سازد |
softer |
حرف خالی که در صورتی درج میشود که کلمه در انتهای خط دو بخش شود ولی وقتی کلمه طبیعی نوشته میشود درج نمیشود |
softest |
حرف خالی که در صورتی درج میشود که کلمه در انتهای خط دو بخش شود ولی وقتی کلمه طبیعی نوشته میشود درج نمیشود |
soft |
حرف خالی که در صورتی درج میشود که کلمه در انتهای خط دو بخش شود ولی وقتی کلمه طبیعی نوشته میشود درج نمیشود |
timed |
روش ترکیب چندین سیگنال به یک سیگنال ترکیبی سریع , هر سیگنال ورودی الگوبرداری میشود و نتیجه ارسال میشود , گیرنده سیگنال را مجدداگ می سازد |
times |
روش ترکیب چندین سیگنال به یک سیگنال ترکیبی سریع , هر سیگنال ورودی الگوبرداری میشود و نتیجه ارسال میشود , گیرنده سیگنال را مجدداگ می سازد |
clogged ink jet nozzles |
اشکالی که در یک چاپگر پرتاب مرکبی پیش می اید و مربوط به زمانی است که مرکب باهوا تماس پیدا کرده و خشک میشود که در اینصورت درداخل و اطراف دهانک جمع شده و باعث مسدود شدن سیستم میشود |
toner |
که در چاگر لیزری استفاده میشود. تونر با بر الکتریکی روی کاغذ منتقل میشود و سپس با نوک آن به طور موقت روی کاغذ قرار می گیرد |