Total search result: 201 (9 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
zction for dammages |
اقدام برای دریافت خسارت وارده |
|
|
Other Matches |
|
certificate of damage |
تصدیق خسارت وارده بر کالای خسارت دیده یا تخلیه نشده که از طرف مقامات بندرصادر میشود |
average particular |
خسارت وارده بر کشتی |
constructive total loss |
تخمین خسارت کل وارده |
accident damage to property |
خسارت اتفاقی وارده بردارایی |
fractional damage |
خسارت وارده به قسمتی از وسیله |
check |
حافظه موقت برای داده دریافت شده پی از بررسی آن در برابر داده دریافت شده از طریق مسیر یا راه دیگر |
checks |
حافظه موقت برای داده دریافت شده پی از بررسی آن در برابر داده دریافت شده از طریق مسیر یا راه دیگر |
checked |
حافظه موقت برای داده دریافت شده پی از بررسی آن در برابر داده دریافت شده از طریق مسیر یا راه دیگر |
action for avoidance |
اقدام برای لغو |
execution for debt |
اقدام برای طلب وصول |
busying |
1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست |
busier |
1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست |
busy |
1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست |
busiest |
1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست |
busies |
1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست |
busied |
1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست |
to take action to prevent [stop] such practices |
اقدام کردن برای اینکه از چنین شیوه هایی جلوگیری شود |
The tribunal considered that this action amounted to professional misconduct. |
برای دادگاه این اقدام برابر با اشتباه حرفه ای محسوب می شود. |
c |
استفاده از سیستم کامپیوتری برای اجازه دادن به کاربران برای ارسال و دریافت پیام از سایر کاربران |
demanded |
تقاضا برای چیزی و توقع دریافت آن |
coverings |
اماده شدن برای دریافت توپ |
mode |
حالت کامپیوتر برای دریافت داده |
covers |
اماده شدن برای دریافت توپ |
modes |
حالت کامپیوتر برای دریافت داده |
cover |
اماده شدن برای دریافت توپ |
facsimile transceiver |
واحدی برای انتقال و دریافت الکترونیکی |
demands |
تقاضا برای چیزی و توقع دریافت آن |
demand |
تقاضا برای چیزی و توقع دریافت آن |
back wardation |
خسارت دیر کرد در تحویل سهام برقراری مدت برای تسلیم مبیع |
go backdoor |
جاگیری در پشت مدافع برای دریافت پاس |
huddling |
جمع شدن برای دریافت دستور و علامات |
huddles |
جمع شدن برای دریافت دستور و علامات |
huddled |
جمع شدن برای دریافت دستور و علامات |
huddle |
جمع شدن برای دریافت دستور و علامات |
go baseline |
حرکت کردن در امتداد خط پایانی برای دریافت پاس |
reperforator |
ماشینی که نوارکاغذی را سوراخ میکند برای دریافت سیگنال |
standoff half |
بازیگر میانی پشت خط تجمع برای دریافت توپ |
general average |
خسارت دریایی عمومی خسارت کلی |
posterestante |
پستی که در پستخانه میماند تاگیرنده برای دریافت ان مراجعه کند |
answer |
مودم منتظر برای دریافت تماس تلفنی و ایجاد ارتباط |
answered |
مودم منتظر برای دریافت تماس تلفنی و ایجاد ارتباط |
answering |
مودم منتظر برای دریافت تماس تلفنی و ایجاد ارتباط |
answers |
مودم منتظر برای دریافت تماس تلفنی و ایجاد ارتباط |
CBMS |
استفاده از یک سیستم کامپیوتری برای دریافت و ارسال پیام ها از سایر کاربران |
mode |
وضعیت تقسیم که در آن سیگنالهای کنترلی برای انتخاب توابع دریافت می شوند |
modes |
وضعیت تقسیم که در آن سیگنالهای کنترلی برای انتخاب توابع دریافت می شوند |
eft |
سیستمی که در آن کامپیوتر ها برای ارسال و دریافت پول به بانک استفاده میشوند |
carrier |
سیگنال RSC از مودم به کامپیوتر برای بیان دریافت یک موج داده ارسالی |
carriers |
سیگنال RSC از مودم به کامپیوتر برای بیان دریافت یک موج داده ارسالی |
mid user |
اپراتوری که اطلاعات مربوطه را از پایگاه داده ها دریافت میکند برای مشتری یا کاربر |
spooler |
وسیلهای که نوار را نگه می دارد و اطلاعات را از دیسک برای ذخیره سازی دریافت میکند |
spooling device |
وسیلهای که نوار را نگه می دارد و اطلاعات را از دیسک برای ذخیره سازی دریافت میکند |
to sue for damages |
عرضحال خسارت دادن دادخواست برای جبران زیان دادن |
handshakes |
سیگنالهای ارسالی بین دو وسیله ارتباطی که آمادگی ارسال را بیان می کنند و نیز برای دریافت |
invites |
حرف خاص ارسالی برای بیان به وسیلهای که کامپیوتر میزبان آماده دریافت پیام است |
invited |
حرف خاص ارسالی برای بیان به وسیلهای که کامپیوتر میزبان آماده دریافت پیام است |
negatives |
سیگنال ارسالی گیرنده برای بیان اینکه داده نادرست یا ناکامل دریافت شده است |
negative |
سیگنال ارسالی گیرنده برای بیان اینکه داده نادرست یا ناکامل دریافت شده است |
handshake |
سیگنالهای ارسالی بین دو وسیله ارتباطی که آمادگی ارسال را بیان می کنند و نیز برای دریافت |
invite |
حرف خاص ارسالی برای بیان به وسیلهای که کامپیوتر میزبان آماده دریافت پیام است |
cards |
وسیلهای که داده کارت پانچ را به حالتی کا قابل دریافت برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند |
card |
وسیلهای که داده کارت پانچ را به حالتی کا قابل دریافت برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند |
buffer |
فضای ذخیره سازی موقت برای وسیلهای که دادهای دریافت کرده ولی آماده پردازش نیست |
indemnities |
تضمین جبران خسارت احتمالی اینده تضمین هر نوع خسارت |
indemnity |
تضمین جبران خسارت احتمالی اینده تضمین هر نوع خسارت |
Eudora |
برنامه نرم افزاری تجاری معروف برای ارسال و دریافت مدیریت پیام های پست الکترونیکی از طریق اینترنت |
flag day |
هر روزی که مردم برای امور خیریه پول خیرات می کنند ودر مقابل پرچم های کوچک دریافت می دارند |
incoming |
وارده |
DCD |
سیگنال RSC ازمودم به کامپیوتر برای بیان اینکه سیگنال دریافت شده است |
piggybacking |
استفاده از پیام ارسالی برای انتقال تصدیق از یک پیام که زودتر دریافت شده است |
subscribes |
افزودن نام به لیست پستی از لیست سرویس ها تا هر پیامی برای گروه دریافت کنید |
subscribing |
افزودن نام به لیست پستی از لیست سرویس ها تا هر پیامی برای گروه دریافت کنید |
subscribed |
افزودن نام به لیست پستی از لیست سرویس ها تا هر پیامی برای گروه دریافت کنید |
subscribe |
افزودن نام به لیست پستی از لیست سرویس ها تا هر پیامی برای گروه دریافت کنید |
punitive damages |
خسارت ناشی از مجازات خسارت حاصله از اجرای مجازات |
quick out |
نوعی پاس که گیرنده به جلومی دود و برای دریافت پاس به کنار تغییر مسیر میدهد |
import |
کالای وارده |
actual total loss |
کل زیان وارده |
imported |
کالای وارده |
importing |
کالای وارده |
keyed in <past-p.> |
وارده از طریق کلید |
thick Ethernet |
شبکه پیاده سازی شده با استفاده ازکابل Loaxial ضخیم و دستگاههای ارسال و دریافت برای اتصال کابلهای منشعب که میتواند مسافت طولانی را طی میکند |
receipt notification |
خصوصیتی در بیشتر برنامههای پست الکترونیکی که یک پیام خودکار را ارسال میکند برای تایید اینکه پیام دریافت شده است |
injuries to head or face |
جراحات وارده به سرو صورت |
filo |
اخرین صادره از اولین وارده |
lifo |
اولین صادره ازاخرین وارده |
lifo last in first out |
اولین صادره از اخرین وارده |
input |
انرژی وارده به دستگاه قدرت ورودی |
inputted |
انرژی وارده به دستگاه قدرت ورودی |
photon |
واحد شدت نور وارده بشبکیه چشم |
DSR |
سیگنال از وسیلهای که آماده دریافت داده است , این سیگنال پس از دریافت سیگنال DTR رخ میدهد |
claim for indemnification |
ادعای تضمین خسارت مطالبه پرداخت خسارت مطالبه پرداخت غرامت |
contributions |
جبران ضرر وارده به یکی ازشرکا به وسیله سایرین اعانه دادن |
contribution |
جبران ضرر وارده به یکی ازشرکا به وسیله سایرین اعانه دادن |
faxing |
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد |
faxes |
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد |
fax |
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد |
faxed |
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد |
hook's law |
تغییر شکل یک جسم الاستیک در دامنه الاستیسیته با تنش وارده متناسب است |
sequential |
پروتکل ارسال شبکه ساخت شبکه سافت VOVELL برای اجرای ارسال و دریافت شبکه IPX |
ejectment |
باز پس گرفتن زمین غصبی ازغاصب بعلاوه کلیه خسارات وارده به مالک اصلی |
unidirectional composite |
ساختاری که همه الیاف یارشتههای ان موازی بوده ومعمولا در جهت نیروی وارده میباشند |
acknowledge |
1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است |
acknowledging |
1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است |
acknowledges |
1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است |
goldie |
علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین |
control and reporting center |
تیم کنترل و ارزیابی نتایج خسارات وارده به منطقه مرکز کنترل و گزارش هوایی |
move |
اقدام |
actions |
اقدام |
ploys |
اقدام |
moves |
اقدام |
enterprises |
اقدام |
intervention |
اقدام |
interventions |
اقدام |
esteem |
اقدام |
proceeding |
اقدام |
procedure |
اقدام |
ploy |
اقدام |
moved |
اقدام |
action |
اقدام |
enforcement |
اقدام |
emprise |
اقدام |
enterprise |
اقدام |
actionless |
بی اقدام |
precautions |
اقدام احتیاطی |
precaution |
اقدام احتیاطی |
appropriate action |
اقدام مقتضی |
action for cancellation |
اقدام به ابطال |
action for cancellation |
اقدام به لغو |
demarche |
اقدام سیاسی |
expedience |
اقدام مهم |
to take of a |
اقدام کردن |
action statement |
دستورالعمل اقدام |
legal action |
اقدام قانونی |
it wasprologue to the nextmove |
اقدام بعدبود |
initial movement |
نخستین اقدام |
intercommunion |
اقدام مشترک |
in hand |
در دست اقدام |
proceed with deliberations |
اقدام به مذاکره |
actions |
کار اقدام |
actions |
فعل اقدام |
measure of prevention |
اقدام احتیاطی |
proceed |
اقدام کردن |
to take steps |
اقدام کردن |
operation immediate |
اقدام سریع |
double action |
اقدام دوجانبه |
measure |
درجه اقدام |
action |
کار اقدام |
action |
فعل اقدام |
start out |
اقدام کردن |
to take measures |
اقدام کردن |
deal |
اقدام کردن |
action at low |
اقدام قانونی |
deals |
اقدام کردن |
emprize |
اقدام کردن |
protective measure |
اقدام حمایتی |
social action |
اقدام اجتماعی |
enterprises |
اقدام کردن |
regular procedure |
اقدام قانونی |
counter-measures |
اقدام متقابل |
the needful |
اقدام لازم |
deal with |
اقدام کردن |
enterprises |
قدرت اقدام |
counteraction |
اقدام متقابل |
preparations |
اقدام مقدماتی |
countermeasure |
اقدام متقابل |
expediency |
اقدام مهم |
under way |
دردست اقدام |
enterprise |
اقدام کردن |
to bend effort |
اقدام کردن |
enterprise |
قدرت اقدام |
proceeded |
اقدام کردن |
preparation |
اقدام مقدماتی |
counter-measure |
اقدام متقابل |
cryptoperiod |
زمان ارسال یا دریافت رمز مدت زمان دریافت رمز |
to put in hand |
دایرکردن اقدام کردن |
adventurism |
اقدام به کاری کردن |
originator |
اقدام کننده پیام |
enterprises |
امرخطیر اقدام مهم |
ventured |
اقدام یا مبادرت کردن به |
ventured |
اقدام بکارمخاطره امیز |
to start out to do something |
اقدام بکاری کردن |
venture |
اقدام بکارمخاطره امیز |
memoranda |
اقدام به یادداشت کند |
proceed |
اقدام کردن پرداختن به |
It is in progress. It is under way. |
دردست اقدام است |
memorandums |
اقدام به یادداشت کند |
it was an incorrect procedure |
یک اقدام غلطی بود |
memorandum |
اقدام به یادداشت کند |
ventures |
اقدام بکارمخاطره امیز |
with measured step |
با اقدام مناسب [سنجیده] |
ventures |
اقدام یا مبادرت کردن به |
venturing |
اقدام بکارمخاطره امیز |
venturing |
اقدام یا مبادرت کردن به |
measure |
اندازه اقدام پیشگیری |
counter-measure |
اقدام جبران کننده |
venture |
اقدام یا مبادرت کردن به |
enterprise |
امرخطیر اقدام مهم |
counter-measures |
اقدام جبران کننده |
proceeded |
اقدام کردن پرداختن به |