Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (21 milliseconds)
English
Persian
zction for dammages
اقدام برای دریافت خسارت وارده
Other Matches
certificate of damage
تصدیق خسارت وارده بر کالای خسارت دیده یا تخلیه نشده که از طرف مقامات بندرصادر میشود
average particular
خسارت وارده بر کشتی
constructive total loss
تخمین خسارت کل وارده
accident damage to property
خسارت اتفاقی وارده بردارایی
fractional damage
خسارت وارده به قسمتی از وسیله
check
حافظه موقت برای داده دریافت شده پی از بررسی آن در برابر داده دریافت شده از طریق مسیر یا راه دیگر
checks
حافظه موقت برای داده دریافت شده پی از بررسی آن در برابر داده دریافت شده از طریق مسیر یا راه دیگر
checked
حافظه موقت برای داده دریافت شده پی از بررسی آن در برابر داده دریافت شده از طریق مسیر یا راه دیگر
action for avoidance
اقدام برای لغو
execution for debt
اقدام برای طلب وصول
busying
1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busier
1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busy
1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busiest
1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busies
1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busied
1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
to take action to prevent
[stop]
such practices
اقدام کردن برای اینکه از چنین شیوه هایی جلوگیری شود
The tribunal considered that this action amounted to professional misconduct.
برای دادگاه این اقدام برابر با اشتباه حرفه ای محسوب می شود.
c
استفاده از سیستم کامپیوتری برای اجازه دادن به کاربران برای ارسال و دریافت پیام از سایر کاربران
demanded
تقاضا برای چیزی و توقع دریافت آن
coverings
اماده شدن برای دریافت توپ
mode
حالت کامپیوتر برای دریافت داده
covers
اماده شدن برای دریافت توپ
modes
حالت کامپیوتر برای دریافت داده
cover
اماده شدن برای دریافت توپ
facsimile transceiver
واحدی برای انتقال و دریافت الکترونیکی
demands
تقاضا برای چیزی و توقع دریافت آن
demand
تقاضا برای چیزی و توقع دریافت آن
back wardation
خسارت دیر کرد در تحویل سهام برقراری مدت برای تسلیم مبیع
go backdoor
جاگیری در پشت مدافع برای دریافت پاس
huddling
جمع شدن برای دریافت دستور و علامات
huddles
جمع شدن برای دریافت دستور و علامات
huddled
جمع شدن برای دریافت دستور و علامات
huddle
جمع شدن برای دریافت دستور و علامات
go baseline
حرکت کردن در امتداد خط پایانی برای دریافت پاس
reperforator
ماشینی که نوارکاغذی را سوراخ میکند برای دریافت سیگنال
standoff half
بازیگر میانی پشت خط تجمع برای دریافت توپ
general average
خسارت دریایی عمومی خسارت کلی
posterestante
پستی که در پستخانه میماند تاگیرنده برای دریافت ان مراجعه کند
answer
مودم منتظر برای دریافت تماس تلفنی و ایجاد ارتباط
answered
مودم منتظر برای دریافت تماس تلفنی و ایجاد ارتباط
answering
مودم منتظر برای دریافت تماس تلفنی و ایجاد ارتباط
answers
مودم منتظر برای دریافت تماس تلفنی و ایجاد ارتباط
CBMS
استفاده از یک سیستم کامپیوتری برای دریافت و ارسال پیام ها از سایر کاربران
mode
وضعیت تقسیم که در آن سیگنالهای کنترلی برای انتخاب توابع دریافت می شوند
modes
وضعیت تقسیم که در آن سیگنالهای کنترلی برای انتخاب توابع دریافت می شوند
eft
سیستمی که در آن کامپیوتر ها برای ارسال و دریافت پول به بانک استفاده میشوند
carrier
سیگنال RSC از مودم به کامپیوتر برای بیان دریافت یک موج داده ارسالی
carriers
سیگنال RSC از مودم به کامپیوتر برای بیان دریافت یک موج داده ارسالی
mid user
اپراتوری که اطلاعات مربوطه را از پایگاه داده ها دریافت میکند برای مشتری یا کاربر
spooler
وسیلهای که نوار را نگه می دارد و اطلاعات را از دیسک برای ذخیره سازی دریافت میکند
spooling device
وسیلهای که نوار را نگه می دارد و اطلاعات را از دیسک برای ذخیره سازی دریافت میکند
to sue for damages
عرضحال خسارت دادن دادخواست برای جبران زیان دادن
handshakes
سیگنالهای ارسالی بین دو وسیله ارتباطی که آمادگی ارسال را بیان می کنند و نیز برای دریافت
invites
حرف خاص ارسالی برای بیان به وسیلهای که کامپیوتر میزبان آماده دریافت پیام است
invited
حرف خاص ارسالی برای بیان به وسیلهای که کامپیوتر میزبان آماده دریافت پیام است
negatives
سیگنال ارسالی گیرنده برای بیان اینکه داده نادرست یا ناکامل دریافت شده است
negative
سیگنال ارسالی گیرنده برای بیان اینکه داده نادرست یا ناکامل دریافت شده است
handshake
سیگنالهای ارسالی بین دو وسیله ارتباطی که آمادگی ارسال را بیان می کنند و نیز برای دریافت
invite
حرف خاص ارسالی برای بیان به وسیلهای که کامپیوتر میزبان آماده دریافت پیام است
cards
وسیلهای که داده کارت پانچ را به حالتی کا قابل دریافت برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند
card
وسیلهای که داده کارت پانچ را به حالتی کا قابل دریافت برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند
buffer
فضای ذخیره سازی موقت برای وسیلهای که دادهای دریافت کرده ولی آماده پردازش نیست
indemnities
تضمین جبران خسارت احتمالی اینده تضمین هر نوع خسارت
indemnity
تضمین جبران خسارت احتمالی اینده تضمین هر نوع خسارت
Eudora
برنامه نرم افزاری تجاری معروف برای ارسال و دریافت مدیریت پیام های پست الکترونیکی از طریق اینترنت
flag day
هر روزی که مردم برای امور خیریه پول خیرات می کنند ودر مقابل پرچم های کوچک دریافت می دارند
incoming
وارده
DCD
سیگنال RSC ازمودم به کامپیوتر برای بیان اینکه سیگنال دریافت شده است
piggybacking
استفاده از پیام ارسالی برای انتقال تصدیق از یک پیام که زودتر دریافت شده است
subscribes
افزودن نام به لیست پستی از لیست سرویس ها تا هر پیامی برای گروه دریافت کنید
subscribing
افزودن نام به لیست پستی از لیست سرویس ها تا هر پیامی برای گروه دریافت کنید
subscribed
افزودن نام به لیست پستی از لیست سرویس ها تا هر پیامی برای گروه دریافت کنید
subscribe
افزودن نام به لیست پستی از لیست سرویس ها تا هر پیامی برای گروه دریافت کنید
punitive damages
خسارت ناشی از مجازات خسارت حاصله از اجرای مجازات
quick out
نوعی پاس که گیرنده به جلومی دود و برای دریافت پاس به کنار تغییر مسیر میدهد
import
کالای وارده
actual total loss
کل زیان وارده
imported
کالای وارده
importing
کالای وارده
keyed in
<past-p.>
وارده از طریق کلید
thick Ethernet
شبکه پیاده سازی شده با استفاده ازکابل Loaxial ضخیم و دستگاههای ارسال و دریافت برای اتصال کابلهای منشعب که میتواند مسافت طولانی را طی میکند
receipt notification
خصوصیتی در بیشتر برنامههای پست الکترونیکی که یک پیام خودکار را ارسال میکند برای تایید اینکه پیام دریافت شده است
injuries to head or face
جراحات وارده به سرو صورت
filo
اخرین صادره از اولین وارده
lifo
اولین صادره ازاخرین وارده
lifo last in first out
اولین صادره از اخرین وارده
input
انرژی وارده به دستگاه قدرت ورودی
inputted
انرژی وارده به دستگاه قدرت ورودی
photon
واحد شدت نور وارده بشبکیه چشم
DSR
سیگنال از وسیلهای که آماده دریافت داده است , این سیگنال پس از دریافت سیگنال DTR رخ میدهد
claim for indemnification
ادعای تضمین خسارت مطالبه پرداخت خسارت مطالبه پرداخت غرامت
contributions
جبران ضرر وارده به یکی ازشرکا به وسیله سایرین اعانه دادن
contribution
جبران ضرر وارده به یکی ازشرکا به وسیله سایرین اعانه دادن
faxing
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
faxes
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
fax
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
faxed
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
hook's law
تغییر شکل یک جسم الاستیک در دامنه الاستیسیته با تنش وارده متناسب است
sequential
پروتکل ارسال شبکه ساخت شبکه سافت VOVELL برای اجرای ارسال و دریافت شبکه IPX
ejectment
باز پس گرفتن زمین غصبی ازغاصب بعلاوه کلیه خسارات وارده به مالک اصلی
unidirectional composite
ساختاری که همه الیاف یارشتههای ان موازی بوده ومعمولا در جهت نیروی وارده میباشند
acknowledge
1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است
acknowledging
1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است
acknowledges
1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است
goldie
علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
control and reporting center
تیم کنترل و ارزیابی نتایج خسارات وارده به منطقه مرکز کنترل و گزارش هوایی
move
اقدام
actions
اقدام
ploys
اقدام
moves
اقدام
enterprises
اقدام
intervention
اقدام
interventions
اقدام
esteem
اقدام
proceeding
اقدام
procedure
اقدام
ploy
اقدام
moved
اقدام
action
اقدام
enforcement
اقدام
emprise
اقدام
enterprise
اقدام
actionless
بی اقدام
precautions
اقدام احتیاطی
precaution
اقدام احتیاطی
appropriate action
اقدام مقتضی
action for cancellation
اقدام به ابطال
action for cancellation
اقدام به لغو
demarche
اقدام سیاسی
expedience
اقدام مهم
to take of a
اقدام کردن
action statement
دستورالعمل اقدام
legal action
اقدام قانونی
it wasprologue to the nextmove
اقدام بعدبود
initial movement
نخستین اقدام
intercommunion
اقدام مشترک
in hand
در دست اقدام
proceed with deliberations
اقدام به مذاکره
actions
کار اقدام
actions
فعل اقدام
measure of prevention
اقدام احتیاطی
proceed
اقدام کردن
to take steps
اقدام کردن
operation immediate
اقدام سریع
double action
اقدام دوجانبه
measure
درجه اقدام
action
کار اقدام
action
فعل اقدام
start out
اقدام کردن
to take measures
اقدام کردن
deal
اقدام کردن
action at low
اقدام قانونی
deals
اقدام کردن
emprize
اقدام کردن
protective measure
اقدام حمایتی
social action
اقدام اجتماعی
enterprises
اقدام کردن
regular procedure
اقدام قانونی
counter-measures
اقدام متقابل
the needful
اقدام لازم
deal with
اقدام کردن
enterprises
قدرت اقدام
counteraction
اقدام متقابل
preparations
اقدام مقدماتی
countermeasure
اقدام متقابل
expediency
اقدام مهم
under way
دردست اقدام
enterprise
اقدام کردن
to bend effort
اقدام کردن
enterprise
قدرت اقدام
proceeded
اقدام کردن
preparation
اقدام مقدماتی
counter-measure
اقدام متقابل
cryptoperiod
زمان ارسال یا دریافت رمز مدت زمان دریافت رمز
to put in hand
دایرکردن اقدام کردن
adventurism
اقدام به کاری کردن
originator
اقدام کننده پیام
enterprises
امرخطیر اقدام مهم
ventured
اقدام یا مبادرت کردن به
ventured
اقدام بکارمخاطره امیز
to start out to do something
اقدام بکاری کردن
venture
اقدام بکارمخاطره امیز
memoranda
اقدام به یادداشت کند
proceed
اقدام کردن پرداختن به
It is in progress. It is under way.
دردست اقدام است
memorandums
اقدام به یادداشت کند
it was an incorrect procedure
یک اقدام غلطی بود
memorandum
اقدام به یادداشت کند
ventures
اقدام بکارمخاطره امیز
with measured step
با اقدام مناسب
[سنجیده]
ventures
اقدام یا مبادرت کردن به
venturing
اقدام بکارمخاطره امیز
venturing
اقدام یا مبادرت کردن به
measure
اندازه اقدام پیشگیری
counter-measure
اقدام جبران کننده
venture
اقدام یا مبادرت کردن به
enterprise
امرخطیر اقدام مهم
counter-measures
اقدام جبران کننده
proceeded
اقدام کردن پرداختن به
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com