Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (8 milliseconds)
English
Persian
fix
تابع هدایت ارتباطی که مسیرهای کارا یا نامناسب را در نظر نمیگیرد
fixes
تابع هدایت ارتباطی که مسیرهای کارا یا نامناسب را در نظر نمیگیرد
Other Matches
routes of communication
مسیرهای ارتباطی
boarded
BCP که شامل مسیرهای هدایت برای سیگنالهای کامپیوتری است . برای آدرس و داده و باس کنترل
board
BCP که شامل مسیرهای هدایت برای سیگنالهای کامپیوتری است . برای آدرس و داده و باس کنترل
vectored interrupt
سیگنال وقفه که پردازنده را به یک تابع در آدرس مشخص هدایت میکند
subroutine
دستور برنامه نویسی کامپیوتری که کنترل زیر تابع را هدایت میکند
print
حروف خاص ارسالی به چاپگر که آنرا هدایت میکند برای انجام یک تابع یاعمل
printed
حروف خاص ارسالی به چاپگر که آنرا هدایت میکند برای انجام یک تابع یاعمل
prints
حروف خاص ارسالی به چاپگر که آنرا هدایت میکند برای انجام یک تابع یاعمل
trojan horse
برنامه وارد شده در سیستم توسط سک شخص کلاهبردار. یک تابع نامناسب انجام میدهد درحین کپی کردن اطلاعات در فایل با اولویت کمتر که از آن پس آن شخص بدون اجازه کاربر به آن دسترسی خواهد داشت
nest
1-درج تابع در یک برنامه یا تابع اصلی دیگر. 2-استفاده از تابع که بازگشتی خود را صدا میکند
nests
1-درج تابع در یک برنامه یا تابع اصلی دیگر. 2-استفاده از تابع که بازگشتی خود را صدا میکند
unfit
نامناسب نامناسب کردن
guidance
هدایت کردن وسیله یا هواپیمامنطقه پوشش سیستم هدایت هواپیما منطقه زیر پوشش سیستم هدایت
HyperTerminal
برنامه ارتباطی که در ویندوز وجود دارد و به کاربر امکان صدا کردن کامپیوتر راه دور از طریق مودم و فایلهای ارتباطی میدهد
guidance
هدایت کردن سیستم هدایت هدایت
compact
چیزی که فضای زیادی نمیگیرد
compacting
چیزی که فضای زیادی نمیگیرد
compacts
چیزی که فضای زیادی نمیگیرد
compacted
چیزی که فضای زیادی نمیگیرد
fighter direction
هدایت کردن هواپیماهای شکاری هدایت جنگنده ها ازروی ناو
mace
نوعی موشک هدایت شونده که با انرژی جنبشی هدایت میشود
terminal guidance
هدایت موشک در مراحل اخرمسیر هدایت هواپیما ازفرودگاه یا به فرودگاه
beamrider
موشک هدایت شوندهای که به وسیله اشعه رادار هدایت میشود
homing guidance
هدایت هواپیما یا موشک بااستفاده از امواج رادار هدایت الکترونیکی
maces
نوعی موشک هدایت شونده که با انرژی جنبشی هدایت میشود
efficient
کارا
stellar guidance
سیستم هدایت نجومی موشکهای هدایت شونده
inertial guidance
سیستم هدایت داخلی موشک هدایت خودکار
inefficient
غیر کارا
effective treatment
تسویه کارا
device
ماشین یا وسیله کارا
devices
ماشین یا وسیله کارا
special vertict
رایی که وقوع قضیهای راثابت میکندولی نتیجهای ازان نمیگیرد
safety lanes
مسیرهای امن دریایی
logistic route
مسیرهای لجستیکی تدارکات
combine
سیستم تشخیص حروف نوری کارا
combines
سیستم تشخیص حروف نوری کارا
CSM
سیستم تشخیص حرف نوری کارا
combining
سیستم تشخیص حروف نوری کارا
flow diagram
کنترل آن و مسیرهای آن به صورت گرافیکی
avenues of approach
راههای نفوذی مسیرهای تقرب
flowchart
کنترل آن و مسیرهای آن به صورت گرافیکی
resists
ماده محافظ شیارهای PCB که تحت تاثیر مواد شیمیایی قرار نمیگیرد
resisting
ماده محافظ شیارهای PCB که تحت تاثیر مواد شیمیایی قرار نمیگیرد
resisted
ماده محافظ شیارهای PCB که تحت تاثیر مواد شیمیایی قرار نمیگیرد
resist
ماده محافظ شیارهای PCB که تحت تاثیر مواد شیمیایی قرار نمیگیرد
conductance
ضریب هدایت قدرت هدایت
tracking index
فهرست شماره ترتیب مسیرهای تعقیب
waterways
مجرای اب راههای ابی مسیرهای دریایی
waterway
مجرای اب راههای ابی مسیرهای دریایی
gyro pilot
سیستم هدایت خودکار ناو هدایت ژیروسکوپی ناو هدایت نجومی خودکار ناو
equivalence
1-تابع And 2-تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی مثل هم باشند
maintainability
توانایی ترمیم سریع و کارا در صورت بروز خرابی
coordinate
سازماندهی کارهای پیچیده تا به طور کارا مناسب شوند
stub
تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
library
تابع نرم افزاری که کاربری می توند وارد برنامه اش شود تا تابع ای بی درد سر را ایجاد کند
stubs
تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
stubbing
تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
stubbed
تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
libraries
تابع نرم افزاری که کاربری می توند وارد برنامه اش شود تا تابع ای بی درد سر را ایجاد کند
celestial guidance
سیستم هدایت نجومی موشک هدایت موشک یا قمرمصنوعی با استفاده از صورفلکی
sinks
شرح در جدول مسیردرباره تمام مسیرهای شبکه به یک مقصد
sink
شرح در جدول مسیردرباره تمام مسیرهای شبکه به یک مقصد
trail bike
موتورسیکلت کوچک سبک برای مسیرهای خارج از جاده
layers
لایهای که درباره مسیرهای استفاده شونده و هزینه و... تصمیم گیری میکند
roots
گره شروع که از آن تمام مسیرهای شاخههای ساختار درخت آغاز می شوند
layer
لایهای که درباره مسیرهای استفاده شونده و هزینه و... تصمیم گیری میکند
root
گره شروع که از آن تمام مسیرهای شاخههای ساختار درخت آغاز می شوند
unhandsome
نامناسب
maladapted
نامناسب
unmeet
نامناسب
malapropos
نامناسب
timeless
نامناسب
unsuitable
نامناسب
misbecoming
نامناسب
inappropriate
نامناسب
improper
نامناسب
infelicitious
نامناسب
foreign
نامناسب
untoward
نامناسب
inapt
نامناسب
unsuitably
نامناسب
inadequately
بطور نامناسب
unpleasantness
وضع نامناسب
inutile
بیهوده نامناسب
incompatible
ناجور نامناسب
inappropriate
نامناسب ناجور
unplayable
زمین نامناسب
unrighteous
ناصالح نامناسب
bad break
قطع نامناسب
inconveniently
بطور نامناسب
inopportune
بی موقع نامناسب
misplaced
نامناسب نابجا
bad soil
خاک نامناسب
improper
نامناسب نادرست
ill sorted
نامناسب ناجور
incommensurate
نارسا نامناسب
mismarriage
پیوند نامناسب
Irrelevent. I nappropriate. Out of place.
بیجا ( بی مورد ؟نامناسب )
mismate
وصلت نامناسب کردن
out of order
<idiom>
برخلاف قانون ،نامناسب
misalliance
اتحاد وائتلاف نامناسب
dissocial
نامناسب برای معاشرت
misbecome
نامناسب بودن برای
malinvestment
سرمایه گذاری نامناسب
unapt
نامناسب غیر محتمل
add insult to the injury
<idiom>
[بدتر کردن یک وضعیت نامناسب]
alien
متفاوت یا نامناسب با سیستم فعلی
bad page break
قطع یا مکث نامناسب صفحه
inapplicable
غیر قابل اجرا نامناسب
alignment
قرار گرفتن نامناسب در صفحه
aliens
متفاوت یا نامناسب با سیستم فعلی
alignments
قرار گرفتن نامناسب در صفحه
flames
ارسال پیام نامناسب به کاربر
flame
ارسال پیام نامناسب به کاربر
scratch file
نوار مغناطیسی برای فایل نامناسب
junk surf
امواج نامناسب برای موج سواری
flag days
روزهای مناسب یا نامناسب برای حرکات موتوری
unhandy
ناراحت نامناسب برای حمل ونقل دور از دسترس
distance vector protocols
اطلاعات در مورد مسیرهای مختلف شبکه گسترده که توسط rowter برای یافتن کوتاهترین و سریع ترین مسیر ارسال اطلاعات به کارمی رود
power approach
تقرب به روش فرود اجباری در فرودگاههای نامناسب با سیستم برقی
de scrambler
وسیلهای که یک پیام نامناسب را به حالت اصلی و مط لوب برمی گرداند
de scramble
سازمان دادن مجدد پیام یا سیگنالی که حالت نامناسب دارد
self-
سیستمم کد گذاری حروف خطا یا نامناسب را تشخیص دهد ولی نمیتواند ترمیم کند
elegant
یک برنامه با کمترین مقدارحافظه اصلی طراحی یک برنامه کارا که با کم کردن تعداد دستورالعملهای بکاربرده شده برای انجام کارهای گوناگون از حداقل ممکن حافظه اصلی استفاده کند
playback rate scale factor
نقط های که اجرای ویدیو در آن ملایم نیست و به علت فریمهای گم شده نامناسب به نظر می رسد
logic
بخشی از کد که توابع نامناسب مثل آسیب سیستم انجام میدهد وقتی شرایط ی برقرار باشند
tie line
خط ارتباطی
incorerence rency
بی ارتباطی
long distance line
خط ارتباطی
inconsequence
بی ارتباطی
disconnectedness
بی ارتباطی
communication line
خط ارتباطی
irrelation
بی ارتباطی
abrash
دو رنگی شدن زمینه و حاشیه فرش به دلیل استفاده از کلاف های متفاوت پشم و یا رنگرزی نامناسب
azimuth guidance
هدایت هواپیما از نظر سمتی هدایت سمتی هواپیما
relationship therapy
درمان ارتباطی
communication cable
کابل ارتباطی
communications terminal
ترمینالهای ارتباطی
communication system
نظام ارتباطی
communication link
اتثال ارتباطی
communication protocol
پروتکل ارتباطی
communication device
دستگاه ارتباطی
communication network
شبکه ارتباطی
communication interface
میانجی ارتباطی
communication link
پیوند ارتباطی
communication circuit
مدار ارتباطی
communication channel
کانل ارتباطی
communication channel
کانال ارتباطی
communication channels
وسایل ارتباطی
communication channel
مجرای ارتباطی
trunk cable
کابل ارتباطی
network
شبکه ارتباطی
association nuclei
هستههای ارتباطی
routes of communication
کانالهای ارتباطی
long distance cable
کابل ارتباطی
networks
شبکه ارتباطی
telecommunication cable
کابل ارتباطی
answer/originate
رسانه ارتباطی
association areas
مناطق ارتباطی
association neuron
نورون ارتباطی
association pathway
گذرگاه ارتباطی
communication
مراوده وسایل ارتباطی
line of communications
خطوط ارتباطی زمین
band
مدار ارتباطی که سیگنال
bands
مدار ارتباطی که سیگنال
engineering circuit
کانال ارتباطی فنی
disrelation
عدم ارتباط بی ارتباطی
receive
پذیرش داده از یک خط ارتباطی
receives
پذیرش داده از یک خط ارتباطی
frontal association area
منطقه ارتباطی پیشانی
communication control character
کاراکتر کنترل ارتباطی
re-entry
فراخوانی تابع از خود تابع اجرای برنامه در خود برنامه
re entry
فراخوانی تابع از خود تابع اجرای برنامه در خود برنامه
air ground liaison code
کدهای ارتباطی زمینی وهوایی
dedicated
خط ارتباطی برای کار خاص
self-
سیستم کد گذاری حروف که میتواند حروف خطا یا نامناسب را تشخیص و ترمیم کند
degradation
کمبود کیفیت تصویه به علت اختلال در سیگنال یا کپی گرفتن نامناسب از سیگنال ویدیویی
channelled
خط ارتباطی برای حمل سیگنالهای داده
crosstalk
واسط بین دو کابل ارتباطی یا کانال
paths
مسیر از یک نقط ه در شبکه ارتباطی به دیگری
channeled
خط ارتباطی برای حمل سیگنالهای داده
answered
پاسخ دادن به یک سیگنال و ایجاد یک خط ارتباطی
channels
خط ارتباطی برای حمل سیگنالهای داده
answering
پاسخ دادن به یک سیگنال و ایجاد یک خط ارتباطی
answers
پاسخ دادن به یک سیگنال و ایجاد یک خط ارتباطی
telematics
واسط پردازش داده و وسایل ارتباطی
answer
پاسخ دادن به یک سیگنال و ایجاد یک خط ارتباطی
channeling
خط ارتباطی برای حمل سیگنالهای داده
optical
سیستم ارتباطی با استفاده از فیبر نوری
narrow band ISDN
نام دیگر سیستم ارتباطی ISDN
connect
اتصال دو نقط ه مدار یا شبکه ارتباطی
path
مسیر از یک نقط ه در شبکه ارتباطی به دیگری
channel
خط ارتباطی برای حمل سیگنالهای داده
connects
اتصال دو نقط ه مدار یا شبکه ارتباطی
holdup
بازگشت یا نگهداری یک مقدار یا خط ارتباطی یا بخشی از حافظه
output
کانال ارتباطی که خروجی را به رسانه جانبی می برد
outputs
کانال ارتباطی که خروجی را به رسانه جانبی می برد
readies
خط وط ارتباطی یا وسایلی که منتظر دستیابی داده است
ready
خط وط ارتباطی یا وسایلی که منتظر دستیابی داده است
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com