English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (36 milliseconds)
English Persian
put down ذخیره کردن فرونشاندن
put-down ذخیره کردن فرونشاندن
put-downs ذخیره کردن فرونشاندن
Other Matches
to wear down له کردن فرونشاندن
slackest شل کردن فرونشاندن
slack شل کردن فرونشاندن
slacks شل کردن فرونشاندن
sate راضی کردن فرونشاندن
stifles خاموش کردن فرونشاندن
extinguishing خفه کردن فرونشاندن
stifled خاموش کردن فرونشاندن
softens شیرین کردن فرونشاندن
soften شیرین کردن فرونشاندن
stifle خاموش کردن فرونشاندن
extinguish خفه کردن فرونشاندن
extinguishes خفه کردن فرونشاندن
softened شیرین کردن فرونشاندن
curbing محدود کردن دارای دیواره یا حایل کردن تحت کنترل دراوردن فرونشاندن
curbed محدود کردن دارای دیواره یا حایل کردن تحت کنترل دراوردن فرونشاندن
curbs محدود کردن دارای دیواره یا حایل کردن تحت کنترل دراوردن فرونشاندن
curb محدود کردن دارای دیواره یا حایل کردن تحت کنترل دراوردن فرونشاندن
stock ذخیره ذخیره کردن
storage ذخیره کردن ذخیره
stocked ذخیره ذخیره کردن
stockage ذخیره کردن ذخیره
infix فرونشاندن
calmer فرونشاندن
tranquillize فرونشاندن
tranquillized فرونشاندن
calmest فرونشاندن
slake فرونشاندن
tranquillizes فرونشاندن
stamp out فرونشاندن
calm فرونشاندن
lulls فرونشاندن
agrees فرونشاندن
lulling فرونشاندن
tranquillizing فرونشاندن
calmed فرونشاندن
slakes فرونشاندن
slaked فرونشاندن
calming فرونشاندن
tranquilizing فرونشاندن
agree فرونشاندن
atone فرونشاندن
atoned فرونشاندن
tranquillising فرونشاندن
pacifies فرونشاندن
tranquilize فرونشاندن
lull فرونشاندن
pacified فرونشاندن
tranquillises فرونشاندن
tranquilized فرونشاندن
atones فرونشاندن
calms فرونشاندن
lulled فرونشاندن
tranquillised فرونشاندن
quelling فرونشاندن
pacify فرونشاندن
agreeing فرونشاندن
atoning فرونشاندن
tranquilizes فرونشاندن
quelled فرونشاندن
quell فرونشاندن
pacifying فرونشاندن
quells فرونشاندن
associative storage یک وسیله مخصوص ذخیره اطلاعات که در ان ادرس محل ذخیره اطلاعات از طریق محتوی اطلاعات ذخیره شده در ان محل مشخص میشود
to slake one's thirst فرونشاندن تشنگی
to suppress one's propensities خودرا فرونشاندن
to slack one's thirst فرونشاندن تشنگی
appeased فرونشاندن خواباندن
appeasing فرونشاندن خواباندن
appease فرونشاندن خواباندن
appeases فرونشاندن خواباندن
to soften one's anger فرونشاندن عصبانیت
CD DC حافظه فقط خواندنی دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان یک فضای ذخیره سازی با فرفیت بالای ROM برای ذخیره چندین مگابایت داده به کار می رود. داده ها روی سطح دیسک ذخیره می شوند و سپس توسط لیزر قابل خواندن هستند
CDs DC حافظه فقط خواندنی دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان یک فضای ذخیره سازی با فرفیت بالای ROM برای ذخیره چندین مگابایت داده به کار می رود. داده ها روی سطح دیسک ذخیره می شوند و سپس توسط لیزر قابل خواندن هستند
propitiation فرونشاندن خشم وغضب
repress باز کوفتن فرونشاندن
repressing باز کوفتن فرونشاندن
stanch ساکن شدن فرونشاندن
represses باز کوفتن فرونشاندن
cooling off خونسرد شدن غضب را فرونشاندن
volumes کل فضای ذخیره شده توسط داده در سیستم ذخیره سازی
interior label برچسب مشخصات ذخیره شده روی رسانه ذخیره سازی
volume کل فضای ذخیره شده توسط داده در سیستم ذخیره سازی
storage حافظه یا رسانه ذخیره سازی که با قط ع برق داده ذخیره شده را از دست میدهد
mass storage وسیله ذخیره پشتیبان که قادر به ذخیره سایز حجم زیاد داده است
high تعداد زیادی از بیتها که در واحد مسافت در رسانه ذخیره سازی ذخیره شده است
permanent فایل داده که در وسیله ذخیره سازی پشتیبان ذخیره شده مثل دیسک درایو
mail box فضای ذخیره سازی الکترونیکی با آدرس که پیام های ورودی کاربر ذخیره می شوند
highest تعداد زیادی از بیتها که در واحد مسافت در رسانه ذخیره سازی ذخیره شده است
highs تعداد زیادی از بیتها که در واحد مسافت در رسانه ذخیره سازی ذخیره شده است
volatile memory حافظه یا رسانه ذخیره سازی که داده ذخیره شده در آن را در صورت قط ع منبع تغذیه از دست میدهد.
mailbox فضای ذخیره سازی الکترونیکی به همراه آدس که در آن پیام های ورودی کاربر ذخیره می شوند
mailboxes فضای ذخیره سازی الکترونیکی به همراه آدس که در آن پیام های ورودی کاربر ذخیره می شوند
to pour oil on troubled water خشم کسیرا با سخنان نرم فرونشاندن
reservoirs سرباز احتیاط یا ذخیره روغن ذخیره توپ
reservoir سرباز احتیاط یا ذخیره روغن ذخیره توپ
junk پاک کردن یا حذف کردن از فایل ذخیره سازی که دیگر استفاده نمیشود
reads گیرندهای که سیگنالهای ذخیره شده روی رسانه ذخیره سازی مغناطیسی را می خواند و به حالت الکتریکی اصلی تبدیل میکند
softest نوشتار ذخیره شده روی دیسک که قابل بارشدن یا ارسال به چاپگر برای ذخیره در حافظه موقت یا RAM است
softer نوشتار ذخیره شده روی دیسک که قابل بارشدن یا ارسال به چاپگر برای ذخیره در حافظه موقت یا RAM است
read گیرندهای که سیگنالهای ذخیره شده روی رسانه ذخیره سازی مغناطیسی را می خواند و به حالت الکتریکی اصلی تبدیل میکند
soft نوشتار ذخیره شده روی دیسک که قابل بارشدن یا ارسال به چاپگر برای ذخیره در حافظه موقت یا RAM است
bubble memory روش ذخیره سازی داده دودویی با استفاده از خصوصیات مغناطیسی رسانه ها تا دادههای با حجم بالا در حافظه اصلی ذخیره شوند
save ذخیره کردن
saves ذخیره کردن
stashes ذخیره کردن
stashed ذخیره کردن
supplying ذخیره کردن
condensing ذخیره کردن
to lay up ذخیره کردن
supplied ذخیره کردن
stashing ذخیره کردن
to lay in ذخیره کردن
reserve ذخیره کردن
saved ذخیره کردن
store ذخیره کردن
stash ذخیره کردن
lay in ذخیره کردن
lay away <idiom> ذخیره کردن
condenses ذخیره کردن
condense ذخیره کردن
supply ذخیره کردن
storage ذخیره کردن
storing ذخیره کردن
stock ذخیره کردن
stocked ذخیره کردن
reserving ذخیره کردن
reserves ذخیره کردن
reservedness ذخیره کردن
macbinary سیستم ذخیره و ارسال فایلی که به فایلهای Macintosh به همراه نشانه ها و نام فایل طولانی اجازه می دهند روی سیستمهای دیگر ذخیره شوند
hoards احتکار ذخیره کردن
hoard احتکار ذخیره کردن
loads ذخیره گذاری کردن
hoarded احتکار ذخیره کردن
load ذخیره گذاری کردن
replenishment پر کردن روغن ذخیره
stock piling ذخیره کردن در انبار
RLL encoding روش سریع وکارای ذخیره داده روی دیسک که تغییرات در اجرای بیتهای داده ذخیره می شوند
fifo روش ذخیره سازی خواندن و نوشتن به طوری که اولین عنصر در اولین فراخوانی ذخیره میشود
deposit ودیعه گذاشتن ذخیره کردن
deposits ودیعه گذاشتن ذخیره کردن
lay by ذخیره کردن ابراه عریض
reserves ذخیره کردن اختصاص دادن
lay-by ذخیره کردن ابراه عریض
supply تکمیل کردن موجودی ذخیره
hoardings ذخیره کردن پول درخانه
reserving ذخیره کردن اختصاص دادن
supplying تکمیل کردن موجودی ذخیره
hoarding ذخیره کردن پول درخانه
supplied تکمیل کردن موجودی ذخیره
reserve ذخیره کردن اختصاص دادن
lay-bys ذخیره کردن ابراه عریض
databank 1-حجم بزرگی از داده که به صورت ساخت یافته ذخیره شده است . 2-رکوردهای شخصی که در کامپیوتر ذخیره شده اند
prodos سیستم عامل II APPLE که برای حمایت دستگاههای ذخیره انبوه و دستگاههای ذخیره فلاپی دیسک طراحی شده است
downloadable نوشتاری که در دیسک ذخیره شده است و قابل ارسال به چاپگر است و نیز ذخیره شدنی در RAM یا حافظه موقت
one level address سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
registering ذخیره موقت برای داده دریافتی از حافظ پیش از ارسال به وسیله ورودی وخروجی ذخیره شده در حافظه اصل برای پردازش
register ذخیره موقت برای داده دریافتی از حافظ پیش از ارسال به وسیله ورودی وخروجی ذخیره شده در حافظه اصل برای پردازش
registers ذخیره موقت برای داده دریافتی از حافظ پیش از ارسال به وسیله ورودی وخروجی ذخیره شده در حافظه اصل برای پردازش
erasable 1-رسانه ذخیره سازی که قابل استفاده مجدد است . 2-ذخیره سازی موقت
lay up <idiom> ذخیره کردن ،نگهداری برای آینده
fish out تمام کردن ذخیره ماهی یک منطقه
swaps فایل ذخیره شده روی دیسک سخت به عنوان فضای ذخیره سازی موقت برای داده درون RAM برای تامین حافظه مجازی
swopped فایل ذخیره شده روی دیسک سخت به عنوان فضای ذخیره سازی موقت برای داده درون RAM برای تامین حافظه مجازی
swopping فایل ذخیره شده روی دیسک سخت به عنوان فضای ذخیره سازی موقت برای داده درون RAM برای تامین حافظه مجازی
swap فایل ذخیره شده روی دیسک سخت به عنوان فضای ذخیره سازی موقت برای داده درون RAM برای تامین حافظه مجازی
swops فایل ذخیره شده روی دیسک سخت به عنوان فضای ذخیره سازی موقت برای داده درون RAM برای تامین حافظه مجازی
swapped فایل ذخیره شده روی دیسک سخت به عنوان فضای ذخیره سازی موقت برای داده درون RAM برای تامین حافظه مجازی
saves ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
save ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saved ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
handily ذخیره کردن مقداری از انرژی از طرف اسب
excess stock ذخایر اضافی ذخیره کردن بیش از حد لزوم
contamination ذخیره کردن اطلاعات در جای نادرست در حافظه
stacked روش ذخیره داده که آخرین عنصر ذخیره ساده . همیشه در همان محل قرار دارد و بقیه لیست با یک آدرس تغییر مکان به انتهای لیست می روند
stack روش ذخیره داده که آخرین عنصر ذخیره ساده . همیشه در همان محل قرار دارد و بقیه لیست با یک آدرس تغییر مکان به انتهای لیست می روند
stacks روش ذخیره داده که آخرین عنصر ذخیره ساده . همیشه در همان محل قرار دارد و بقیه لیست با یک آدرس تغییر مکان به انتهای لیست می روند
float ذخیره کردن انرژی برای سرعت گرفتن پایانی
dissave ذخیره خود را برای کارهای جاری خرج کردن
delete پاک کردن متن یا فایل از یک رسانه ذخیره سازی
overstock زیاد ذخیره کردن موجودی بیش از حدلزوم داشتن
floated ذخیره کردن انرژی برای سرعت گرفتن پایانی
deleted پاک کردن متن یا فایل از یک رسانه ذخیره سازی
deletes پاک کردن متن یا فایل از یک رسانه ذخیره سازی
floats ذخیره کردن انرژی برای سرعت گرفتن پایانی
kill دستور پاک کردن فایل ذخیره شده به کلی
kills دستور پاک کردن فایل ذخیره شده به کلی
deleting پاک کردن متن یا فایل از یک رسانه ذخیره سازی
circulating چرخش ذخیره سازی که دادههای ذخیره شده رابه صورت مجموعهای از باس ها که در طول رسانه حرکت می کنند نگهداری میکند و وقتی به انتها می رسند دوباره تولید میکند
balanced mobilization بسیج متعادل اماد ذخیره تهیه اماد ذخیره به طورمتعادل
documenting نرم افزاری که به کاربر امکان بدست آوردن و ذخیره متن چاپ شده به صورت دیجیتالی میدهد و معمولاگ همراه با اسکنر و رسانه با فرفیت ذخیره سازی بالا مثل ROM-CD قابل ضبط می آید
document نرم افزاری که به کاربر امکان بدست آوردن و ذخیره متن چاپ شده به صورت دیجیتالی میدهد و معمولاگ همراه با اسکنر و رسانه با فرفیت ذخیره سازی بالا مثل ROM-CD قابل ضبط می آید
documented نرم افزاری که به کاربر امکان بدست آوردن و ذخیره متن چاپ شده به صورت دیجیتالی میدهد و معمولاگ همراه با اسکنر و رسانه با فرفیت ذخیره سازی بالا مثل ROM-CD قابل ضبط می آید
media کپی کردن داده از یک بایت رسانه ذخیره سازی به دیگری
compact کاهش فضای ذخیره سازی داده با کد کردن آن به روشهای مختلف
compacted کاهش فضای ذخیره سازی داده با کد کردن آن به روشهای مختلف
compacting کاهش فضای ذخیره سازی داده با کد کردن آن به روشهای مختلف
compacts کاهش فضای ذخیره سازی داده با کد کردن آن به روشهای مختلف
dimmed نرم افزاری که به کاربر اجازه میدهد متن چاپ شده را به صورت دیجیتالی ذخیره کند این کار توسط اسکنر و رسانه ذخیره سازی با حجم بالا مثل CDROM قابل ضبط انجام میشود
dim نرم افزاری که به کاربر اجازه میدهد متن چاپ شده را به صورت دیجیتالی ذخیره کند این کار توسط اسکنر و رسانه ذخیره سازی با حجم بالا مثل CDROM قابل ضبط انجام میشود
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com