Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (42 milliseconds)
English
Persian
automation
کامپیوتری کردن دستگاهها کامپیوتری کردن خودکارکردن سیستم
Other Matches
computerization
عمل معرفی یک سیستم کامپیوتری یا تبدیل راهنمابه سیستم کامپیوتری
internally stored program
کد برنامه کامپیوتری ذخیره شده روی Rom یک سیستم کامپیوتری
remoter
ترمینال کامپیوتری متصل به سیستم کامپیوتری راه دور
remote
ترمینال کامپیوتری متصل به سیستم کامپیوتری راه دور
remotest
ترمینال کامپیوتری متصل به سیستم کامپیوتری راه دور
computerised ordering systems
سیستم سفارش کامپیوتری خرید کامپیوتری
hacked
تجزیه کردن سیستم کامپیوتری به دلایل غیرقانونی
hacks
تجزیه کردن سیستم کامپیوتری به دلایل غیرقانونی
hack
تجزیه کردن سیستم کامپیوتری به دلایل غیرقانونی
plug compatible manufacurer
شرکت تولیدکننده تجهیزات کامپیوتری که بدون نیازمندی به رابطهای سخت افزاری یانرم افزاری اضافی میتواندبه سیستم کامپیوتری موجودوصل شود
runs
اجرای سیستم کامپیوتری قدیمی وجدید با هم برای بررسی سیستم جدید پیش از اینکه تنها سیستم مورد استفاده شود
run
اجرای سیستم کامپیوتری قدیمی وجدید با هم برای بررسی سیستم جدید پیش از اینکه تنها سیستم مورد استفاده شود
peripheral
که به سیستم کامپیوتری اصلی متصل است . 2-هر وسیلهای که امکان ارتباط بین سیستم و خودش را فراهم کند ولی توسط سیستم اجرا نمیشود
off line
وسایلی که جزو دستگاه کامپیوتری مرکزی نیستند وسایل غیر کامپیوتری یاخودکار
integrated
نرم افزار مثل سیستم عامل و پردازشگر کلمه که در سیستم کامپیوتری ذخیره شده است و طبق نیازهای سیستم است
off load
انتقال کارها از یک سیستم کامپیوتری به سیستم دیگری که براحتی بار میشود قراردادن داده ها در یکدستگاه جانبی
computer graphics
نگاره سازی کامپیوتری گرافیک کامپیوتری
computing system
سیستم کامپیوتری
computer system
سیستم کامپیوتری
tools
در سیستم کامپیوتری
hybrid computer system
سیستم کامپیوتری دو رگه
computer information system
سیستم اطلاعات کامپیوتری
multicomputer system
سیستم چند کامپیوتری
small computer system interface
میانجی سیستم کامپیوتری کوچک
liveware
عملوندها و کاربران سیستم کامپیوتری
automatic data handling
سیستم کامپیوتری مبادله اطلاعات
clearest
پاک کردن یا صفر کردن یک فایل کامپیوتری یا متغیر یا بخشی از حافظه
clearer
پاک کردن یا صفر کردن یک فایل کامپیوتری یا متغیر یا بخشی از حافظه
clear
پاک کردن یا صفر کردن یک فایل کامپیوتری یا متغیر یا بخشی از حافظه
clears
پاک کردن یا صفر کردن یک فایل کامپیوتری یا متغیر یا بخشی از حافظه
upload
انتقال یک کپی از یک برنامه انتقال داده از یک سیستم استفاده کننده به یک سیستم کامپیوتری راه دور
expandable
سیستم کامپیوتری که قابل رشد است .
tariff
شارژ کاربر سیستم کامپیوتری یا ارتباطات
overlap processing
پردازش و خروجی توسط یک سیستم کامپیوتری
capture
قرار دادن داده در سیستم کامپیوتری
captures
قرار دادن داده در سیستم کامپیوتری
tariffs
شارژ کاربر سیستم کامپیوتری یا ارتباطات
capturing
قرار دادن داده در سیستم کامپیوتری
housekeeping
امور لازم برای نگهداری سیستم کامپیوتری
coral
زبان برنامه نویسی کامپیوتری در سیستم بلارنگ
machine
که قابل اجرا روی هر سیستم کامپیوتری باشد
hands on
فرایند فیزیکی بکار بردن یک سیستم کامپیوتری
batch processing
سیستم کامپیوتری که قادر به پردازش گروهی از کارهاست
hands-on
فرایند فیزیکی بکار بردن یک سیستم کامپیوتری
knowledge
سیستم کامپیوتری که عکس العملهای ذخیره سازی
inquiry
ال پرسیدن . 2-دستیابی به دادن درون سیستم کامپیوتری
store
واحدی در سیستم کامپیوتری برای ذخیره اطلاعات
inquiries
ال پرسیدن . 2-دستیابی به دادن درون سیستم کامپیوتری
processor
سیستم کامپیوتری یا الکترونیکی برای پردازش تصویر
storing
واحدی در سیستم کامپیوتری برای ذخیره اطلاعات
machined
که قابل اجرا روی هر سیستم کامپیوتری باشد
machines
که قابل اجرا روی هر سیستم کامپیوتری باشد
computerising
کامپیوتری کردن
computerised
کامپیوتری کردن
computerization
کامپیوتری کردن
computerises
کامپیوتری کردن
computerize
کامپیوتری کردن
computerizing
کامپیوتری کردن
computerizes
کامپیوتری کردن
baseline document
سندی که یک مرجع برای تغییرات یک سیستم کامپیوتری میباشد
models
ساختن مدل کامپیوتری محصول جدید یا سیستم اقتصادی و..
cbt
استفاده از سیستم کامپیوتری برای آموزش به دانش آموزان
interface human machine interface
امکانات بهبود رابط ه بین کاربرد و سیستم کامپیوتری
processor
سیستم کامپیوتری با دو پردازندهه برای اجرای سریع تر برنامه
conversational mode
سیستم کامپیوتری که به ورودی کاربر به سرعت پاسخ میدهد
priorities
اهمت وسیله یا تابع نرم افزاری در سیستم کامپیوتری
priority
اهمت وسیله یا تابع نرم افزاری در سیستم کامپیوتری
multi user system
سیستم کامپیوتری که در هر لحظه بیشتر از یک کاربر را پشتیبانی میکند
land arm mode
سیستم کامپیوتری کنترل دستی و خودکار فرود هواپیما
c
استفاده از سیستم کامپیوتری برای آموزش دانش آموزان
dual
سیستم کامپیوتری با دو پردازنده برای اجرای سریع تر برنامه
systems analysis
برنامهای که نحوه کار سیستم کامپیوتری را کنترل میکند
primary
1-حافظه کوچک با دستیابی سریع داخلی در سیستم کامپیوتری
modelled
ساختن مدل کامپیوتری محصول جدید یا سیستم اقتصادی و..
modeled
ساختن مدل کامپیوتری محصول جدید یا سیستم اقتصادی و..
model
ساختن مدل کامپیوتری محصول جدید یا سیستم اقتصادی و..
home grown software
برنامههای نوشته شده توسط استفاده کنندگان سیستم کامپیوتری
objects
سیستم کامپیوتری که برنامهای برای آن نوشته و کامپایل شده است
objecting
سیستم کامپیوتری که برنامهای برای آن نوشته و کامپایل شده است
HMI's
امکاناتی برای بهبود ارتباط بین کاربرد سیستم کامپیوتری
direct objects
سیستم کامپیوتری که برنامهای برای آن نوشته و کامپایل شده است
HMI
امکاناتی برای بهبود ارتباط بین کاربرد سیستم کامپیوتری
indirect objects
سیستم کامپیوتری که برنامهای برای آن نوشته و کامپایل شده است
objected
سیستم کامپیوتری که برنامهای برای آن نوشته و کامپایل شده است
customers
شخصی که از یک سیستم کامپیوتری یا وسیله جانبی استفاده میکند یا آن را می خرد
key
مهمترین ترمینال در سیستم کامپیوتری یا آنکه بیشترین تقدم را دارد
customer
شخصی که از یک سیستم کامپیوتری یا وسیله جانبی استفاده میکند یا آن را می خرد
object
سیستم کامپیوتری که برنامهای برای آن نوشته و کامپایل شده است
bundles
دستگاههاجانبی و سرویس ها به عنوان قسمتی از قیمت خریدیک سیستم کامپیوتری
protocols
استانداردهای بتادل داده بین هر سیستم کامپیوتری با تایید استاندارد
bundling
دستگاههاجانبی و سرویس ها به عنوان قسمتی از قیمت خریدیک سیستم کامپیوتری
protocol
استانداردهای بتادل داده بین هر سیستم کامپیوتری با تایید استاندارد
down
مدت زمانیکه سیستم کامپیوتری کار نمیکند یا بی استفاده است
consumables
موضوعات سادهای که در اجزای هر روزه سیستم کامپیوتری لازم اند
standard
خصوصیات خاص که به صورت طبیعی در سیستم کامپیوتری وجود دارد
multitasking
توانایی سیستم کامپیوتری برای اجرا دو یا چند برنامه همزمان
architecture
طراحی سیستم کامپیوتری در لایه هایی طبق کارایی و خصوصیاتشان
bundle
دستگاههاجانبی و سرویس ها به عنوان قسمتی از قیمت خریدیک سیستم کامپیوتری
internal
زمانی در سیستم کامپیوتری که تحت کنترل مستقیم اپراتور نیست
onion skin architecture
طراحی سیستم کامپیوتری به صورت لایهای طبق کارایی یا حق تقدم
multi tasking
توانایی سیستم کامپیوتری برای اجرای دو یا چند برنامه همزمان
diagnostic
تابعی در برنامه برای کمک به یافتن خطاها در سیستم کامپیوتری
diagnostic
نرم افزاری که کمک به یافتن خطاهای سیستم کامپیوتری میکند
standards
خصوصیات خاص که به صورت طبیعی در سیستم کامپیوتری وجود دارد
to play computer games
بازی های کامپیوتری کردن
illegal
دستور یا فرآیندی که پروتکل سیستم کامپیوتری یا قواعد زبان را دنبال نمیکند
primary
که برنامه جاری را ذخیره میکند 2-حافظه اصلی داخل سیستم کامپیوتری
CBMS
استفاده از یک سیستم کامپیوتری برای دریافت و ارسال پیام ها از سایر کاربران
integrated
ای که حاوی گرده وسایل جانبی است که با هم سیستم کامپیوتری را تشکیل می دهند
front panel
مجموعهای از کلیدها و علائم برای کنترل سیستم کامپیوتری توسط اپراتور
process
نموداری که هر مرحله از توابع کامپیوتری مورد نیاز سیستم را نشان میدهد
processes
نموداری که هر مرحله از توابع کامپیوتری مورد نیاز سیستم را نشان میدهد
master slave computer system
یک سیستم کامپیوتری متشکل از یک کامپیوتر اصلی متصل شده به یک یا چندین کامپیوترکارپذیر
auto
سیستم کامپیوتری که یک تابع راه انداز را پس ازشروع مقداردهی اولیه میکند
autos
سیستم کامپیوتری که یک تابع راه انداز را پس ازشروع مقداردهی اولیه میکند
monitors
برناه کامپیوتری که اجازه میدهد دستورات ابتدایی وارد سیستم عامل شوند.
hybrid circuit
ترکیب مدارهای آنالوگ و دیجیتال در سیستم کامپیوتری برای رسیدن به هدف مخصوص
BACS
سیستم حمل پول بین بانکها با استفاده از اتصالات کامپیوتری در یک شبکه امن
Quantel
شرکت گرافیک کامپیوتری که سیستم گرافیکی Hrrey , Paint box را تولید کردند
multi-
سیستم کامپیوتری که به چندین کاربر اجازه دستیابی به یک فایل یا برنامه در یک زمان میدهد
turnkey system
سیستم کامپیوتری که قبلا"تدارک دیده شده و برای استفاده اماده است
multi
سیستم کامپیوتری که به چندین کاربر اجازه دستیابی به یک فایل یا برنامه در یک زمان میدهد
vab
یک دستگاه پاسخ صوتی که میتواند یک سیستم کامپیوتری را به یک شبکه تلفنی وصل کند
monitored
برناه کامپیوتری که اجازه میدهد دستورات ابتدایی وارد سیستم عامل شوند.
machines
سیستم کامپیوتری که برای ترجمه متن و دستورات از یک زبان به دیگری به کار می رود
monitor
برناه کامپیوتری که اجازه میدهد دستورات ابتدایی وارد سیستم عامل شوند.
machined
سیستم کامپیوتری که برای ترجمه متن و دستورات از یک زبان به دیگری به کار می رود
normalised
تبدیل داده به صورتی که توسط سیستم کامپیوتری مشخص قابل خواندن باشد
normalises
تبدیل داده به صورتی که توسط سیستم کامپیوتری مشخص قابل خواندن باشد
normalising
تبدیل داده به صورتی که توسط سیستم کامپیوتری مشخص قابل خواندن باشد
kernels
توابع دستوری ابتدایی اصلی که پایهای برای هر عملی در سیستم کامپیوتری است
performance monitor
برنامهای که سطوح خدمات ارائه شده توسط یک سیستم کامپیوتری را پی گیری میکند
normalize
تبدیل داده به صورتی که توسط سیستم کامپیوتری مشخص قابل خواندن باشد
normalizes
تبدیل داده به صورتی که توسط سیستم کامپیوتری مشخص قابل خواندن باشد
machine
سیستم کامپیوتری که برای ترجمه متن و دستورات از یک زبان به دیگری به کار می رود
kernel
توابع دستوری ابتدایی اصلی که پایهای برای هر عملی در سیستم کامپیوتری است
logic
عمل کامپیوتری یا تابعی که تصمیم گیری میکند. قط عات کامپیوتر یا سیستم دیجیتال
privilege
حساب کامپیوتری که امکان دستیابی به برنامههای خاص یا داده سیستم حساس را میدهد
automatic data processing system
سیستم پرورش خودکاراطلاعات سیستم پرورش اطلاعات کامپیوتری
physical record
همه اطلاعات از قبیل داده کنترل برای رکورد ذخیره شده در سیستم کامپیوتری
memory
فضای ذخیره سازی در سیستم کامپیوتری یا رسانه که قادر به بازیابی داده یا دستورات است
memories
فضای ذخیره سازی در سیستم کامپیوتری یا رسانه که قادر به بازیابی داده یا دستورات است
data integrety
ثبات و کامل بودن دادهای که توسط یک سیستم کامپیوتری نگهداری میشود بی نقصی داده ها
volatility
تعداد رکوردهایی که از یک سیستم کامپیوتری حذف یا لعنه می شوند در مقایسه با کل اعداد ذخیره شده
bells and whistles
یک توضیح غیر رسمی ازویژگیهای بیشتر یک سیستم کامپیوتری که شامل گرافیک نمایش رنگی
bankers automated clearance system
سیستم انتقال پول بین بانکها با استفاده از اتصالات کامپیوتری دریک شبکه امن
macintosh
یک سیستم ریزکامپیوتری مشهور که توسط شرکت کامپیوتری APPLE ساخته شده است مکینتاش
process bound
برنامه عملیاتی و محاسباتی شرایطی که در ان سیستم کامپیوتری توسط سرعت پردازنده محدود میشود
electronic bulletin board
یک سیستم کامپیوتری که لیستی از پیام های تلفن زده شده مردم را نگهداری میکند
store
حافظه یا بخشی از سیستم کامپیوتری که داده و برنامه برای استفادههای بعدی نگهداری می شوند
IBM
بزرگترین شرکت کامپیوتری در جهان که اولین سیستم بر پایه PC را روی پردازنده PC ایجاد کرد
interval timer
شیوهای که بوسیله ان زمان سپری شده میتواند توسط یک سیستم کامپیوتری بررسی شود
storing
حافظه یا بخشی از سیستم کامپیوتری که داده و برنامه برای استفادههای بعدی نگهداری می شوند
colder
خطای کامپیوتری که در لحظه روشن کردن کامپیوتر رخ میدهد
cold
خطای کامپیوتری که در لحظه روشن کردن کامپیوتر رخ میدهد
colds
خطای کامپیوتری که در لحظه روشن کردن کامپیوتر رخ میدهد
coldest
خطای کامپیوتری که در لحظه روشن کردن کامپیوتر رخ میدهد
commands
کلمه یا عبارتی که توسط یک سیستم کامپیوتری تشخیص داده میشود و یک عمل را آغاز و پایان میکند
add-on
سخت افزار یا نرم افزاری که به سیستم کامپیوتری اضافه شده است تا آنرا بهبود بخشد
storage
حافظه یا بخشی از سیستم کامپیوتری که داده و برنامه برای استفاده بعدی ذخیره شده اند
mainframe computer
سیستم کامپیوتری قوی که میتواند حافظه با فرفیت بالا را هدایت کند و نیز وسایل پشتیبانی را
distributes
سیستم کامپیوتری که از بیش از یک پردازنده در محلهای مختلف استفاده میکند و همه به کامپیوتر متصل اند
retrospective parallel running
اجرای سیستم کامپیوتری جدید با داده قدیمی برای اینکه آیا درست کارمیکندیا خیر
commanded
کلمه یا عبارتی که توسط یک سیستم کامپیوتری تشخیص داده میشود و یک عمل را آغاز و پایان میکند
distribute
سیستم کامپیوتری که از بیش از یک پردازنده در محلهای مختلف استفاده میکند و همه به کامپیوتر متصل اند
command
کلمه یا عبارتی که توسط یک سیستم کامپیوتری تشخیص داده میشود و یک عمل را آغاز و پایان میکند
distributing
سیستم کامپیوتری که از بیش از یک پردازنده در محلهای مختلف استفاده میکند و همه به کامپیوتر متصل اند
add-ons
سخت افزار یا نرم افزاری که به سیستم کامپیوتری اضافه شده است تا آنرا بهبود بخشد
chassis
فریم فلزی که تختههای مدار را به همراه سیم ها و سوکتهای لازم در سیستم کامپیوتری پوشش داده است
ethernet
نوعی سیستم شبکه که امکان حمل اطلاعات سمعی و بصری را همانند داده کامپیوتری فراهم می اورد
appliance computer
سیستم کامپیوتری آماده اجرا که خریداری میشود و به سرعت برای یک منظور کاربردی قابل استفاده است
assign
1-مجموعهای از متغیر ها که معادل یک رشته از حروف یا اعداد هستند 2-استفاده از بخشی از سیستم کامپیوتری در حین اجرای یک برنامه
mttr
متوسط زمانی که انتظار می رود برای تشخیص و تصحیح یک خطا در سیستم کامپیوتری لازم باشدRepair To Time ean
fault
مدت زمان بین وقتی که سیستم کامپیوتری کار نمیکند یا بع علت خطا غیر قابل استفاده است
faulted
مدت زمان بین وقتی که سیستم کامپیوتری کار نمیکند یا بع علت خطا غیر قابل استفاده است
electronic
سیستم خرید از خانه با استفاده از کاتالوگهای کامپیوتری و پرداخت با کارت اعتباری همگی توسط ترمینال کامپیوتر خانگی
assigns
1-مجموعهای از متغیر ها که معادل یک رشته از حروف یا اعداد هستند 2-استفاده از بخشی از سیستم کامپیوتری در حین اجرای یک برنامه
keyboard terminal
صفحه کلیدی شبیه به دستگاه ماشین تحریر که اجازه میدهد تا اطلاعات به درون یک سیستم کامپیوتری وارد شود
faults
مدت زمان بین وقتی که سیستم کامپیوتری کار نمیکند یا بع علت خطا غیر قابل استفاده است
assigned
1-مجموعهای از متغیر ها که معادل یک رشته از حروف یا اعداد هستند 2-استفاده از بخشی از سیستم کامپیوتری در حین اجرای یک برنامه
assigning
1-مجموعهای از متغیر ها که معادل یک رشته از حروف یا اعداد هستند 2-استفاده از بخشی از سیستم کامپیوتری در حین اجرای یک برنامه
teletypewriter
صفحه کلید و چاپگر متصل به سیستم کامپیوتری که مستقیماگ یا به وسیله نوار کاغذ پانچ شده داده وارد میکند
winchester disk
دیسک سخت با فرفیت بالا و فشرده که به صورت توکار در سیستم کامپیوتری وجود دارد و قابل حذف شدن نیست
dual
دو سیستم کامپیوتری که به طور موازی روی داده یکسان کار می کنند با دستورات مشابه برای اطمینان از صمت بالا
asynchronous
1-کامپیوتری که از یک عمل به عمل دیگر طبق سیگنالهای دریافت شده پس از خاتمه فرآیند تغییر میکند. 2-کامپیوتری که در آن یک فرآیند در آغاز ورود سیگنال یا داده آغاز میشود به جای اینکه مط ابق با باس ساعت باشد
label
1-کلمه یا نشانه دیگری در برنامه کامپیوتری برای مشخص کردن تابع با عبارت . 2-حرف
labelled
1-کلمه یا نشانه دیگری در برنامه کامپیوتری برای مشخص کردن تابع با عبارت . 2-حرف
notron utilities
مجموعهای از برنامههای کوچک که برای ساده کردن عملیات کامپیوتری طراحی گردیده است
labels
1-کلمه یا نشانه دیگری در برنامه کامپیوتری برای مشخص کردن تابع با عبارت . 2-حرف
labeling
1-کلمه یا نشانه دیگری در برنامه کامپیوتری برای مشخص کردن تابع با عبارت . 2-حرف
ikons
نشانه نگرافیکی یا تصویر کوچک روی صفحه نمایش که در سیستم کامپیوتری محاورهای به کار می رود تا یک تابع را به راحتی مشخص کند
icons
نشانه نگرافیکی یا تصویر کوچک روی صفحه نمایش که در سیستم کامپیوتری محاورهای به کار می رود تا یک تابع را به راحتی مشخص کند
TDS
سیستم کامپیوتری که معمولاگ کارهای دستهای را پردازش میکند تا وقتی که وقفه رخ دهد و سپس منابع را به تراکنش جدید اختصاص میدهد
icon
نشانه نگرافیکی یا تصویر کوچک روی صفحه نمایش که در سیستم کامپیوتری محاورهای به کار می رود تا یک تابع را به راحتی مشخص کند
configurations
روش تنظیم و نصب سخت افزار و نرم افزار سیستم کامپیوتری
OCCAM
زبان برنامه نویسی کامپیوتری در سیستم چند پردازنده یا چند کاربر
supervisory
برنامه اصلی در سیستم کامپیوتری که اجرای تعبیر برنامه ها را کنترل میکند
image
[سیستم الکترونیکی یا کامپیوتری پردازش تصویر و بدست آوردن اطلاعات تصویر]
configuration
روش تنظیم و نصب سخت افزار و نرم افزار سیستم کامپیوتری
images
سیستم الکترونیکی یا کامپیوتری پردازش تصویر و بدست آوردن اطلاعات تصویر
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com