| Total search result: 201 (30 milliseconds) |
|
|
|
| English |
Persian |
| privacy |
حق یک شخص برای کسترش دادن یا محدود کردن دستیابی به داده مربوط به خودش |
|
|
|
|
| Other Matches |
|
| restricting |
محدود کردن چیزی . اجازه ادان به اشخاص مشخص برای دستیابی به داده |
| restricts |
محدود کردن چیزی . اجازه ادان به اشخاص مشخص برای دستیابی به داده |
| restrict |
محدود کردن چیزی . اجازه ادان به اشخاص مشخص برای دستیابی به داده |
| local |
مربوط به سیستم با دستیابی محدود |
| locals |
مربوط به سیستم با دستیابی محدود |
| addresses |
قرار دادن محل داده در باس آدرس برای مشخص کردن کلمهای در حافظه یا رسانه ذخیره سازی که باید به آن دستیابی شود |
address |
قرار دادن محل داده در باس آدرس برای مشخص کردن کلمهای در حافظه یا رسانه ذخیره سازی که باید به آن دستیابی شود |
| addressed |
قرار دادن محل داده در باس آدرس برای مشخص کردن کلمهای در حافظه یا رسانه ذخیره سازی که باید به آن دستیابی شود |
| privacy |
قانونی که کاربران غیر محغاز نمیتوانند درباره افراد خصوصی از پایگاه داده ها داده دریافت کنند یا هر شخص فقط میتواند اطلاعات مربوط به خودش را در پایگاه داده بداند |
| enquiry |
تقاضا برای داده یا اطلاع از وسیله یا پایگاه داده . دستیابی به داده در حافظه کامپیوتر بدون تغییر داده |
| authorization |
کدی که برای دستیابی به کامپیوتر را فقط به کاربران خاص محدود میکند |
| authorisations |
کدی که برای دستیابی به کامپیوتر را فقط به کاربران خاص محدود میکند |
| network data management system |
مجموعهای از برنامههای مرتبط برای بار کردن دستیابی و کنترل یک پایگاه داده |
| asynchronous |
اتصال به کامپیوتر برای دستیابی غیر یکنواخت به داده |
| charge |
که برای ذخیره سازی داده و امکان دستیابی ترتیبی وتصادفی به کار می رود |
| charges |
که برای ذخیره سازی داده و امکان دستیابی ترتیبی وتصادفی به کار می رود |
be your own worst enemy <idiom> |
از ماست که بر ماست [کسی که به دست خودش برای خودش دردسر می تراشد.] |
| minimum |
سیستم کدگذاری که سریع ترین دستیابی و زمان بازیابی را برای داده ذخیره شده دارد |
| caches |
مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند |
| cache memory |
مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند |
| cache |
مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند |
| fanning |
1-مکانیزم جریان دادن هوا برای خنک کردن . 2-گستردهای ازوسایل و داده ها |
fan |
1-مکانیزم جریان دادن هوا برای خنک کردن . 2-گستردهای ازوسایل و داده ها |
| fans |
1-مکانیزم جریان دادن هوا برای خنک کردن . 2-گستردهای ازوسایل و داده ها |
| fanned |
1-مکانیزم جریان دادن هوا برای خنک کردن . 2-گستردهای ازوسایل و داده ها |
| sam |
Access Sequential روشی برای ذخیره و بازیابی داده روی یک فایل دیسک روش دستیابی ترتیبی ethod |
| inherent addressing |
دستوری که حاوی تمام داده مورد نیاز برای آدرس ی که باید دستیابی شود است بدون عمل اضافی |
| CUG |
ورودی محدود به پایگاه داده ها یا سیستم صفحه آگاهی درباره موضوع خاص برای کاربران مشخص و شناخته شده معمولاگ به وسیله کلمه رمز |
| T carrier |
استاندارد آمریکا برای خط وط ارسال داده دیجیتال مثل T, TC و استانداردهای سیگنال مربوط DS, DSC |
| QBE |
زبان ساده برای بازیابی اطلاعات از سیستم مدیریت پایگاه داده ها توسط وارد کردن درخواست با مقادیر مشخص که سپس با پایگاه داده تط بیق میشود و برای بازیابی داده صحیح استفاده میشود |
| file level model |
نمونهای مربوط به تعریف ساختارهای داده برای کارایی بهینه برنامههای کاربردی یا بررسیهای پایگاه |
| autogamous |
مربوط به لقاح یا باروری گل بوسیله گرده خودش |
| answer |
سیگنال فرستاده شده توسط کامپیوتر گیرنده برای مشخص کردن خودش |
| answers |
سیگنال فرستاده شده توسط کامپیوتر گیرنده برای مشخص کردن خودش |
| answered |
سیگنال فرستاده شده توسط کامپیوتر گیرنده برای مشخص کردن خودش |
| answering |
سیگنال فرستاده شده توسط کامپیوتر گیرنده برای مشخص کردن خودش |
| inquiry |
ترمینالی که برای دستیابی و پاسخ دادن به فایلهای ذخیره شده روی کامپیوتر دور به کار می رود |
| inquiries |
ترمینالی که برای دستیابی و پاسخ دادن به فایلهای ذخیره شده روی کامپیوتر دور به کار می رود |
position |
مدت زمان لازم برای دستیابی به داده ذخیره شده روی دیسک درایو یا ماشین نوار. حاوی تمام حرکات ماده از قیبل نوک خواندن و بازو |
| positioned |
مدت زمان لازم برای دستیابی به داده ذخیره شده روی دیسک درایو یا ماشین نوار. حاوی تمام حرکات ماده از قیبل نوک خواندن و بازو |
| sql |
زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و معروف استاندارد که برای تولید پرسش هایی برای داده از پایگاه داده ها به کار می رود |
structure |
زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود |
| structuring |
زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود |
| structures |
زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود |
| expansion |
خط وط آدرس و داده متصل یه یک اتصال به کارتهای وسیع اجاره کنترل و دستیابی به داده حافظه را می دهند |
| sam |
فضای ذخیره سازی که فقط داده خاصی قابل دستیابی است توسط خواندن داده قبلی در لیست |
| thinned |
وسیله RAM با سرعت دستیابی سریع با استفاده از ماتریس خانههای مغناطیسی و ماتریس بنوک خواندن و نوشتن برای دستیابی به آنها |
| thin |
وسیله RAM با سرعت دستیابی سریع با استفاده از ماتریس خانههای مغناطیسی و ماتریس بنوک خواندن و نوشتن برای دستیابی به آنها |
| thinners |
وسیله RAM با سرعت دستیابی سریع با استفاده از ماتریس خانههای مغناطیسی و ماتریس بنوک خواندن و نوشتن برای دستیابی به آنها |
| thinnest |
وسیله RAM با سرعت دستیابی سریع با استفاده از ماتریس خانههای مغناطیسی و ماتریس بنوک خواندن و نوشتن برای دستیابی به آنها |
| thins |
وسیله RAM با سرعت دستیابی سریع با استفاده از ماتریس خانههای مغناطیسی و ماتریس بنوک خواندن و نوشتن برای دستیابی به آنها |
| dp |
پردازش روی داده برای تولید اطلاعات مفید یا مرتب کردن و سازماندهی فایلهای داده |
| on/upon one's head <idiom> |
برای خودش |
| number one <idiom> |
برای دل خودش |
privacy act of |
قانونی که در کنگره آمریکا برای منظم کردن ذخیره داده در پایگاه های داده آژانس فدرالی به تصویب رسید |
| queried |
زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود |
| query |
زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود |
| querying |
زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود |
| queries |
زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود |
| group |
کد مشخص کردن شروع و خاتمه گروهی از رگوردهای مربوط به هم یا داده ها |
groups |
کد مشخص کردن شروع و خاتمه گروهی از رگوردهای مربوط به هم یا داده ها |
| header |
اطلاعات ابتدای لیست داده مربوط به بقیه داده |
| headers |
اطلاعات ابتدای لیست داده مربوط به بقیه داده |
She looks after number one . she does herself well . |
نمیگذارد برای خودش بد بگذرد. |
| raw |
روش دستیابی به فایل که وقتی داده از فایل خوانده میشود نیازی به ترجمه داده یا تنظیم آن ندارد |
| constant |
ROM-DC که با سرعت مشخصی می چرخد اندازه هر یک از فریمهای داده روی دیسک برای بدست آوردن یک داده با قاعده برای خارج شدن یک فریم در ثانیه تغییر میکند |
| constants |
ROM-DC که با سرعت مشخصی می چرخد اندازه هر یک از فریمهای داده روی دیسک برای بدست آوردن یک داده با قاعده برای خارج شدن یک فریم در ثانیه تغییر میکند |
| He was quite a fellow in his day. |
زمانی برای خودش آدمی بود |
| shared |
سیستم عامل شبکه که به منابع کلمه رمز نسبت میدهد به جای اینکه شماره کاربران را تنظیم کند تا دستیابی محدود شود |
| shares |
سیستم عامل شبکه که به منابع کلمه رمز نسبت میدهد به جای اینکه شماره کاربران را تنظیم کند تا دستیابی محدود شود |
| share |
سیستم عامل شبکه که به منابع کلمه رمز نسبت میدهد به جای اینکه شماره کاربران را تنظیم کند تا دستیابی محدود شود |
| identifier |
مجموعه حروف برای اختلف دادن بین بلاکهای داده مختلف یا فایل ها |
| relayed |
ربط دادن مربوط کردن |
| identified |
مربوط کردن تشخیص دادن |
| relay |
ربط دادن مربوط کردن |
| identify |
مربوط کردن تشخیص دادن |
| identifying |
مربوط کردن تشخیص دادن |
| identifies |
مربوط کردن تشخیص دادن |
| relays |
ربط دادن مربوط کردن |
| searches |
روش بازیابی داده که از بخشی از داده به جای آدرس برای یافتن محل داده استفاده میکند |
| search |
روش بازیابی داده که از بخشی از داده به جای آدرس برای یافتن محل داده استفاده میکند |
| searched |
روش بازیابی داده که از بخشی از داده به جای آدرس برای یافتن محل داده استفاده میکند |
| searchingly |
روش بازیابی داده که از بخشی از داده به جای آدرس برای یافتن محل داده استفاده میکند |
| searching storage |
روش بازیابی داده که از بخشی از داده به جای آدرس برای یافتن محل داده استفاده میکند |
| asynchronous |
ارسال داده با استفاده از سیگنال hadshaking به جای سیگنال ساعت برای یکنواخت کردن باسهای داده |
| demanded |
جابجایی فایل هاو داده از وسیله ذخیره سازی جانبی به یک وسیله با سرعت دستیابی بالا در صورتی که توسط پایگاه داده مورد نیاز باشد |
| demands |
جابجایی فایل هاو داده از وسیله ذخیره سازی جانبی به یک وسیله با سرعت دستیابی بالا در صورتی که توسط پایگاه داده مورد نیاز باشد |
| demand |
جابجایی فایل هاو داده از وسیله ذخیره سازی جانبی به یک وسیله با سرعت دستیابی بالا در صورتی که توسط پایگاه داده مورد نیاز باشد |
| point of presence |
شماره دستیابی تلفن برای تامین کننده سرویس که برای اتصال به اینترنت از طریق مودم به کار می رود |
| formats |
روش قرار گرفتن سط رها و ستون ها برای نمایش دادن داده یا حروف در کارت پانچ |
format |
روش قرار گرفتن سط رها و ستون ها برای نمایش دادن داده یا حروف در کارت پانچ |
| connects |
اتصال دادن متصل کردن مربوط کردن |
| connect |
اتصال دادن متصل کردن مربوط کردن |
| tailor |
برش دادن ازنظر رزمی به هم مربوط کردن |
| tailors |
برش دادن ازنظر رزمی به هم مربوط کردن |
| breeze |
تمرین دادن اسب با سرعت دلخواه خودش |
| breezes |
تمرین دادن اسب با سرعت دلخواه خودش |
| breezed |
تمرین دادن اسب با سرعت دلخواه خودش |
| breezing |
تمرین دادن اسب با سرعت دلخواه خودش |
| delimits |
تنظیم حجم داده با استفاده از محدود کننده ها |
| delimit |
تنظیم حجم داده با استفاده از محدود کننده ها |
| delimited |
تنظیم حجم داده با استفاده از محدود کننده ها |
| delimiting |
تنظیم حجم داده با استفاده از محدود کننده ها |
| list |
1-محاسبه مجموعهای از موضوعات داده مثل جمع و حذف و مرتب کردن و بهنگام سازی ورودی ها. 2LISP- یا زبان سطح بالا برای پردازش لیست دستورات یا داده و در یک محیط هوش مصنوعی |
| returned |
کلیدی درصفحه کلید برای نشان دادن اینکه تمام داده مورد نظر وارد شده اند |
| return |
کلیدی درصفحه کلید برای نشان دادن اینکه تمام داده مورد نظر وارد شده اند |
| returning |
کلیدی درصفحه کلید برای نشان دادن اینکه تمام داده مورد نظر وارد شده اند |
| returns |
کلیدی درصفحه کلید برای نشان دادن اینکه تمام داده مورد نظر وارد شده اند |
| quantum meruit |
کارفرما کاری را که برای انجام دادن به کارگر می داده و قرار می گذاشته که مزد او را برمبنای قاعده فوق بدهد |
| daa |
ترتیب دستیابی داده ها |
| data access arangement |
ترتیب دستیابی داده ها |
| rs c |
استاندارد صنعتی برای مخابره غیر همزمان داده سری میان دستگاههای ترمینالی مجموعهای از استانداردهادر ارتباطات داده که کاراکترهای مکانیکی والکتریکی مختلفی را برای رابط بین کامپیوترها ترمینالها و تلفیق و تفکیک کننده ها مشخص میکند |
| conferencing |
اتصال چندین کامپیوتر وترمینال به هم برای اجازه دادن به گروهی از کاربران برای ارتباط برقرار کردن |
Carrie is her own worst enemy, she's always falling out with people. |
کری همیشه با همه بحث و جدل می کند و برای خودش دردسر می تراشد. |
| kiosk |
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم |
| kiosks |
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم |
| dump |
1-دادهای که از یک وسیله به دیگری برای ذخیره سازی کپی شده است . 2-انتقال داده به دیسک برای ذخیره سازی . 3-چاپ محتوای کل یابخشی از داده در حافظه |
| skimming |
محصولی را با قیمت بالاعرضه کردن برای اطمینان ازمقاومت ان و متعاقبا" تخفیف تدریجی دادن برای توسعه فروش |
| qui facit per alium facit perse |
کسی که کاری را بوسیله دیگری انجام بدهد خودش ان را انجام داده است |
applied |
هزینه مربوط به هر خدمت یاکالا را به طور ویژه تعیین کردن و به ان اختصاص دادن |
| power |
اصط لاح ریاضی برای بیان تعداد دفعاتی که یک عدد باید در خودش ضرب شود. |
| powering |
اصط لاح ریاضی برای بیان تعداد دفعاتی که یک عدد باید در خودش ضرب شود. |
| powered |
اصط لاح ریاضی برای بیان تعداد دفعاتی که یک عدد باید در خودش ضرب شود. |
| powers |
اصط لاح ریاضی برای بیان تعداد دفعاتی که یک عدد باید در خودش ضرب شود. |
| browse |
جستجو و دستیابی به پایگاه داده بدون مجوز |
| readies |
خط وط ارتباطی یا وسایلی که منتظر دستیابی داده است |
| scavenging |
جستجو و دستیابی به پایگاه داده بدون اجازه |
| ready |
خط وط ارتباطی یا وسایلی که منتظر دستیابی داده است |
| readied |
خط وط ارتباطی یا وسایلی که منتظر دستیابی داده است |
| readying |
خط وط ارتباطی یا وسایلی که منتظر دستیابی داده است |
| browses |
جستجو و دستیابی به پایگاه داده بدون مجوز |
| browsed |
جستجو و دستیابی به پایگاه داده بدون مجوز |
| home range |
جای محدود برای فعالیت حیوانات |
| deletes |
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن |
| deleted |
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن |
| deleting |
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن |
| delete |
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن |
| proxy server |
کامپیوتری که کپی داده ها و فایلهای ذخیره شده روی سرور را ذخیره میکند تا به کاربران امکان دهد به سرعت به فایلها و داده دستیابی داشته باشند, اغلب حد وسط ی بین اینترنت یک شرکت و اینترنت عمومی است |
| scatter read |
دستیابی وخواندن داده ذخیره شده در محلهای مختلف |
| addressing |
دستیابی سریع به داده به علت وجود آن در فیلد آدرس |
| sequential access |
رسانه ذخیره سازی که داده در آن به ترتیب دستیابی میشود |
| machine |
دستوری که توسط ماشین تشخیص داده میشود و بخشی از مجموعه دستورات محدود آن است |
| machines |
دستوری که توسط ماشین تشخیص داده میشود و بخشی از مجموعه دستورات محدود آن است |
| machined |
دستوری که توسط ماشین تشخیص داده میشود و بخشی از مجموعه دستورات محدود آن است |
| prompts |
پیام حرف نشان داده شده روی صفحه نمایش برای پیام دادن به کاربر که یک ورودی لازم است |
| prompted |
پیام حرف نشان داده شده روی صفحه نمایش برای پیام دادن به کاربر که یک ورودی لازم است |
| prompt |
پیام حرف نشان داده شده روی صفحه نمایش برای پیام دادن به کاربر که یک ورودی لازم است |
marker |
دو علامت در ابتدا و انتهای بخشی از داده یا متن برای نشان دادن بلاک خاص که قابل حرکت یا حذف یا کپی به عنوان سیگنال واحد باشد |
| markers |
دو علامت در ابتدا و انتهای بخشی از داده یا متن برای نشان دادن بلاک خاص که قابل حرکت یا حذف یا کپی به عنوان سیگنال واحد باشد |
| fibre distributed data interface II |
استاندارد ANSI پیشرفته برای شبکههای سریع که از کابل فیبر نوری استفاده میکند و نرخ ارسال داده مگابایت در ثانیه است . ولی میتواند بخشی از پهنای باند را به کانال آنالوگ کیلو بیت در ثانیه برای داده صوتی یا تصویری اختصاص دهد |
| electronic |
1-استفاده از بسته نشر رومیزی و چاپگر لیزری برای تولید کالای چاپ شده . 2-استفاده از کامپیوتر برای نوشتن و نمایش اطلاعات نمایش داده شده مثل داده |
| cycle |
دوره زمانی در یک حلقه که داده قابل دستیابی یا ارسال شود |
| logs |
بوسیله ترمینال به کامپیوتر مرکزی پیش از دستیابی به برنامه یا داده . |
| DDE |
دستیابی مستقیم از طریق کلید به داده دیسک یا نوار مغناطیسی |
| cycled |
دوره زمانی در یک حلقه که داده قابل دستیابی یا ارسال شود |
| log |
بوسیله ترمینال به کامپیوتر مرکزی پیش از دستیابی به برنامه یا داده . |
| cycles |
دوره زمانی در یک حلقه که داده قابل دستیابی یا ارسال شود |
| CD |
دیسک درایوی که به کامپیوتراجازه میدهد داده ذخیره شده روی ROM-CD را بخواند داده خوان از یک اشعه لیزر برای خواندن الگوهای سطح ROM-CD استفاده میکند که معرف بیت داده هستند |
| CDs |
دیسک درایوی که به کامپیوتراجازه میدهد داده ذخیره شده روی ROM-CD را بخواند داده خوان از یک اشعه لیزر برای خواندن الگوهای سطح ROM-CD استفاده میکند که معرف بیت داده هستند |
paged address |
که بعد شماره صفحه به آنها اختصاص داده میشود. آدرسهای حافظه مربوط به صفحهای هستند که بعدا به حافظه فیزیکی موجود تط بیق داده میشود. |
| carriers |
سیگنال ارسالی توسط مودم برای آگاهی دادن به کامپیوتر محلی از اینکه یک سیگنال ازمودم راه دور تشخیص داده است |
| carrier |
سیگنال ارسالی توسط مودم برای آگاهی دادن به کامپیوتر محلی از اینکه یک سیگنال ازمودم راه دور تشخیص داده است |
immediate |
دستیابی سریع به داده چرا که در فیلد آدرس دستور قرار دارد |
| management information system |
نرم افزاری که به مدیران شرکت امکان دستیابی و بررسی داده را میدهد |
| liberty civil |
ازادیی که محدود باشد بوضع قوانین برای اسایش مردم |
| label |
یی که برای مشخص کردن متغیر یا داده به کار می رود |
| labelled |
یی که برای مشخص کردن متغیر یا داده به کار می رود |
| labeling |
یی که برای مشخص کردن متغیر یا داده به کار می رود |
| labels |
یی که برای مشخص کردن متغیر یا داده به کار می رود |
| wait time |
خیر بین یک درخواست برای داده و ارسال داده از حافظه |
| cim |
استفاده هماهنگ از میکروفیلم برای ذخیره سازی داده کامپیوتر و روشهای خواندن داده |
| batch |
ارسال سریع حجم بزرگی از داده بدون نیاز به تصدیق گیرنده برای هر داده |
| batches |
ارسال سریع حجم بزرگی از داده بدون نیاز به تصدیق گیرنده برای هر داده |
| control total |
جمع فیلدهای عددی برای بررسی صحت ورودی پردازش داده یا داده خروجی |
double |
دو بایت داده به عنوان یک کلمه برای داده آدرس |
| doubled |
دو بایت داده به عنوان یک کلمه برای داده آدرس |
| doubled up |
دو بایت داده به عنوان یک کلمه برای داده آدرس |
double |
درایو دیسک که میتواند به داده روی دیسکهای دولبه دستیابی داشته باشد |
| optimum |
سیستم کدگذاری که سریع ترین دستیابی و بازیابی را به داده ذخیره شده دارد |
| doubled up |
درایو دیسک که میتواند به داده روی دیسکهای دولبه دستیابی داشته باشد |
| outlet |
اتصال یا نقط های در مدار یا شبکه که سیگنال یا داده قابل دستیابی است |
| doubled |
درایو دیسک که میتواند به داده روی دیسکهای دولبه دستیابی داشته باشد |
| privilege |
حساب کامپیوتری که امکان دستیابی به برنامههای خاص یا داده سیستم حساس را میدهد |
| outlets |
اتصال یا نقط های در مدار یا شبکه که سیگنال یا داده قابل دستیابی است |
| authorization |
مجوز به کاربر برای دستیابی به یک سیستم |
| sub- |
کد شناسایی وسیله جانبی برای دستیابی به آن |
| bars |
توقف مشخصی برای دستیابی به فایل |
| authorisations |
مجوز به کاربر برای دستیابی به یک سیستم |
bar |
توقف مشخصی برای دستیابی به فایل |
| integrated |
پایگاه داده که قادر به تامین اطلاعات برای نیازهای مختلف بدون داده افزودنه است |
| deletion |
رکوردی که حاوی داده جدید برای بهنگام سازی یا حذف داده در رکورد اصلی است |
| comma |
علامت " , " که برای جدا کردن داده ها و متغیر ها و آرگومان ها میباشد |
| commas |
علامت " , " که برای جدا کردن داده ها و متغیر ها و آرگومان ها میباشد |
| i/o |
مربوط به ارسال یا دریافت داده |
| derivation graph |
ساختار پایگاه داده سراسری که حاوی اطلاعات قوانین و مسیر هایی برای یافتن داده است |
| serials |
حافظهای که در آن داده به ترتیب ذخیره شده است که فقط امکان دستیابی ترتیبی میدهد |
| serial |
حافظهای که در آن داده به ترتیب ذخیره شده است که فقط امکان دستیابی ترتیبی میدهد |
| He has grown into a man . |
برای خودش مردی شده ( بزرگ شده ) |
| fast |
حافظه سریع و با دستیابی کوتاه برای CPU |
| fasted |
حافظه سریع و با دستیابی کوتاه برای CPU |