Total search result: 201 (14 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
keyword in context index |
صفحه کلید با شاخصهای ثابت |
|
|
Other Matches |
|
option |
کلیدی روی صفحه کلید که دستیابی به کار سایر کلیدها را فراهم میکند. مشابه کلید ctrl یا Alt در صفحه کلید IBM PC |
options |
کلیدی روی صفحه کلید که دستیابی به کار سایر کلیدها را فراهم میکند. مشابه کلید ctrl یا Alt در صفحه کلید IBM PC |
kwic |
صفحه کلید باشاخصهای ثابت |
qwerty keyboard |
ترتیب صفحه کلید که روی بسیاری از صفحه کلیدهای موجود در ماشین تحریر وکامپیوتر و کلمه پردازهااستاندارد میباشد صفحه کلید کورتی |
break |
کلید مخصوص در صفحه کلید IBM که اجرای یک برنامه را وقتی قط ع میکند که این کلید با کلید کنترل |
breaks |
کلید مخصوص در صفحه کلید IBM که اجرای یک برنامه را وقتی قط ع میکند که این کلید با کلید کنترل |
printed |
کلید مخصوص در سمت راست و بالای صفحه کلید که تحت DOS حروف صفحه نمایش را به چاپگر منتقل میکند |
prints |
کلید مخصوص در سمت راست و بالای صفحه کلید که تحت DOS حروف صفحه نمایش را به چاپگر منتقل میکند |
print |
کلید مخصوص در سمت راست و بالای صفحه کلید که تحت DOS حروف صفحه نمایش را به چاپگر منتقل میکند |
enhanced |
دریک IBM PC صفحه کلید یا ردیفی از کلیدها در بالای صفحه کلید به همراه مجموعه کلیدهای عدد جداگانه در سمت راست |
enhances |
دریک IBM PC صفحه کلید یا ردیفی از کلیدها در بالای صفحه کلید به همراه مجموعه کلیدهای عدد جداگانه در سمت راست |
enhancing |
دریک IBM PC صفحه کلید یا ردیفی از کلیدها در بالای صفحه کلید به همراه مجموعه کلیدهای عدد جداگانه در سمت راست |
enhance |
دریک IBM PC صفحه کلید یا ردیفی از کلیدها در بالای صفحه کلید به همراه مجموعه کلیدهای عدد جداگانه در سمت راست |
at |
قالب استاندارد برای صفحه کلید IBM. صفحه کلید دارای کلیدهایی در بالا است که عملیات مخصوص انجام میدهد |
arrow keys |
مجموعهای از چهار کلید در صفحه کلید که نشانه گر را در صفحه به بالا و پایین و چپ و راست |
xt |
صفحه کلید همراه با IBMPC که اما کلید تابعی دارد که در دوستون در گوشه سمت چپ صفخه کلید قرار دارند |
scan |
شماره ارسالی از صفحه کلید به کامپیوتر سازگاز IBM PC برای بیان اینکه کلید انتخاب شده است و مشخص کردن کلید |
scanned |
شماره ارسالی از صفحه کلید به کامپیوتر سازگاز IBM PC برای بیان اینکه کلید انتخاب شده است و مشخص کردن کلید |
scans |
شماره ارسالی از صفحه کلید به کامپیوتر سازگاز IBM PC برای بیان اینکه کلید انتخاب شده است و مشخص کردن کلید |
leading indicators |
شاخصهای اساسی شاخصهای پیشرو |
dvorak keyboard |
طرح صفحه کلید که کاراتر از طرح صفحه کلید QWEEERTY است |
shift click |
ضرب دکمه ماوس همراه بافشردن کلید Shift صفحه کلید |
upper case |
حروف بزرگ و نشانههای دیگرروی ماشین تایپ یا صفحه کلید که با انتخاب کلید shift دستیابی می شوند |
repeat |
تعداد دفعاتی که یک حرف وارد صفحه نمایش میشود در صورتی که یک کلید ازصفحه کلید را پایین نگه دارید |
repeats |
تعداد دفعاتی که یک حرف وارد صفحه نمایش میشود در صورتی که یک کلید ازصفحه کلید را پایین نگه دارید |
Apple Key |
کلید مخصوص روی صفحه کلید Macintosh Apple که ترکیب آن با کلیدهای دیگر یک راه میان بر برای انتخاب منوها است |
consol |
دستگاه ناوبری رادیویی صفحه کلید دستگاههای ارتباطی صفحه رادار |
ksr |
ترمینالی که صفحه کلید و صفحه نمایش دارد و به CPU متصل است |
con |
نام معرفی کننده کنسول : صفحه کلید و صفحه تصویر |
conned |
نام معرفی کننده کنسول : صفحه کلید و صفحه تصویر |
cons |
نام معرفی کننده کنسول : صفحه کلید و صفحه تصویر |
conning |
نام معرفی کننده کنسول : صفحه کلید و صفحه تصویر |
notebook computer |
که به راحتی قابل حمل است ولی صفحه کلید و صفحه نمایش کوچک دارد |
stations |
میز به همراه کامپیوتر , صفحه کلید , صفحه نمایش , چاپگر و غیره که کسی در آنجا کار میکند |
station |
میز به همراه کامپیوتر , صفحه کلید , صفحه نمایش , چاپگر و غیره که کسی در آنجا کار میکند |
stationed |
میز به همراه کامپیوتر , صفحه کلید , صفحه نمایش , چاپگر و غیره که کسی در آنجا کار میکند |
devices |
CON برای صفحه کلید و صفحه نمایش |
device |
CON برای صفحه کلید و صفحه نمایش |
buttoned |
شکل دایرهای که در صورت انتخاب از روی صفحه به وسیله صفحه کلید یا نمایشگر نمایش عمل خاصی را انجام میدهد |
button |
شکل دایرهای که در صورت انتخاب از روی صفحه به وسیله صفحه کلید یا نمایشگر نمایش عمل خاصی را انجام میدهد |
buttoning |
شکل دایرهای که در صورت انتخاب از روی صفحه به وسیله صفحه کلید یا نمایشگر نمایش عمل خاصی را انجام میدهد |
pens |
نوعی کامپیوتر که از قلم بجای صفحه کلید برای ورودی استفاده میکند. کامپیوتر صفحه حساس دارد که با کمک نرم افزار تشخیص دست خط دستورات نوشته شده در صفحه با قلم تفسیر می شوند |
penning |
نوعی کامپیوتر که از قلم بجای صفحه کلید برای ورودی استفاده میکند. کامپیوتر صفحه حساس دارد که با کمک نرم افزار تشخیص دست خط دستورات نوشته شده در صفحه با قلم تفسیر می شوند |
pen |
نوعی کامپیوتر که از قلم بجای صفحه کلید برای ورودی استفاده میکند. کامپیوتر صفحه حساس دارد که با کمک نرم افزار تشخیص دست خط دستورات نوشته شده در صفحه با قلم تفسیر می شوند |
penned |
نوعی کامپیوتر که از قلم بجای صفحه کلید برای ورودی استفاده میکند. کامپیوتر صفحه حساس دارد که با کمک نرم افزار تشخیص دست خط دستورات نوشته شده در صفحه با قلم تفسیر می شوند |
alt key |
کلید خاص روی صفحه کلید کامپیوتر شخصی برای انجام عملیات خاص در برنامههای کاربردی |
click |
انتخاب یک کلید از صفحه کلید |
clicks |
انتخاب یک کلید از صفحه کلید |
clicked |
انتخاب یک کلید از صفحه کلید |
ansi |
ترتیبی از حروف کنترلی صفحه نمایش ANSI که رنگها و خصوصیات متن را روی صفحه کنترل میکند این ترتیب با کلید ESC و شروع میشود |
key |
استفاده از بافر بین صفحه کلید و کامپیوتر برای تامین ذخیره سازی کلیدها برای ماشین نویس های سریع که چندین کلید را به سرعت انتخاب می کنند |
standard |
تابعی که یک تابع که زیاد اجرا شود را اجرا میکند مثل ورودی صفحه کلید یا صفحه نمایش |
standards |
تابعی که یک تابع که زیاد اجرا شود را اجرا میکند مثل ورودی صفحه کلید یا صفحه نمایش |
VDU |
ترمینال صفحه نمایش و صفحه کلید که متن و گرافیک دیده می شوند و اطلاعات وارد می شوند |
VDUs |
ترمینال صفحه نمایش و صفحه کلید که متن و گرافیک دیده می شوند و اطلاعات وارد می شوند |
vdt |
ترمینال صفحه نمایش و صفحه کلید که متن و گرافیک دیده می شوند و اطلاعات وارد می شوند |
membrane keyboard |
صفحه کلیدی که از صفحه پلاستیکی نازک با کلیدهای روی آن تشکیل شده است . وقتی کاربر روی کلید پردازش میکند |
n-key rollover |
[این به این معنیست که هر کلید به طور کامل به طور مستقل توسط سخت افزار صفحه کلید اسکن شده، به طوری که هر فشرده شدن کلیدها به درستی صرفنظر از اینکه چگونه بسیاری از کلید های دیگر در حال فشرده شدن تشخیص داده شده اند] |
rollover |
صفحه کلید با بافرکوچک موقت به طوری که میتواند داده صحیح را وقتی چندین کلید با هم انتخاب می شوند داده صحیح را وقتی چندین کلید با هم انتخاب می شوندارسال کند |
terminal |
وسیلهای که معمولاگ از صفحه نمایش و صفحه کلید تشکیل شده است که امکان ورود و نمایش اطلاعات به صورت line-Dnبا سیستم کامپیوتر اصلی میدهد. |
terminals |
وسیلهای که معمولاگ از صفحه نمایش و صفحه کلید تشکیل شده است که امکان ورود و نمایش اطلاعات به صورت line-Dnبا سیستم کامپیوتر اصلی میدهد. |
lapheld |
کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است |
laptop |
کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است |
visual display unit |
ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند |
visual display terminal |
ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند |
panels |
صفحه کلید |
panel |
صفحه کلید |
keyboard buffer |
بافر صفحه کلید |
keyboard layout |
طرح صفحه کلید |
detachable keyboard |
صفحه کلید جداشدنی |
membrance keyboard |
صفحه کلید صاف |
membrance keyboard |
صفحه کلید غشایی |
tactile keyboard |
صفحه کلید لمسی |
keyboard layout |
جانمایی صفحه کلید |
dvorak keyboard |
صفحه کلید دووراک |
numeric |
صفحه کلید عددی |
keyboard template |
الگوی صفحه کلید |
alphanumeric keyboard |
صفحه کلید الفماری |
numeric keyboard |
صفحه کلید عددی |
entry keydoard |
صفحه کلید ادخال |
keyboard to tape system |
سیستم صفحه کلید به نوار |
keyboard to disk unit |
واحد صفحه کلید به دیسک |
pressure sensitive keyboard |
صفحه کلید حساس به فشار |
keyboard to disk system |
سیستم صفحه کلید به دیسک |
keyboard buffer |
حافظه موقت صفحه کلید |
keyboard to tape unit |
واحد صفحه کلید به نوارمغناطیسی |
switch board |
صفحه کلید برق یاتلفن |
locked up keyboard |
صفحه کلید قفل شده |
keyboard send receive |
صفحه کلید ارسال- پذیرش |
clear |
کلید پاک کردن صفحه نمایش |
clearest |
کلید پاک کردن صفحه نمایش |
clearer |
کلید پاک کردن صفحه نمایش |
clears |
کلید پاک کردن صفحه نمایش |
azimuth stabilized ppi |
صفحه رادار با سمت ثابت |
typed |
وارد کردن اطلاعات از طریق صفحه کلید |
types |
وارد کردن اطلاعات از طریق صفحه کلید |
keyboarder |
شخصی که اطلاعات را با صفحه کلید وارد میکند |
programmable function keyboard |
صفحه کلید دکمه یی برای سیستمهای گرافیکی |
enters |
وارد کردن اطلاع در یک ترمینال یا صفحه کلید |
entered |
وارد کردن اطلاع در یک ترمینال یا صفحه کلید |
enter |
وارد کردن اطلاع در یک ترمینال یا صفحه کلید |
to hit the wrong key [on the PC/phone/calculator] |
اشتباه تایپ کردن صفحه [کلید یا تلفن] |
to make a typo [American E] |
اشتباه تایپ کردن [صفحه کلید یا تلفن] |
type |
وارد کردن اطلاعات از طریق صفحه کلید |
keyboarders |
شخصی که اطلاعات را با صفحه کلید وارد میکند |
keyboarding |
عمل وارد کردن اطلاعات با صفحه کلید |
keyboarding |
وارد کردن اطلاعات از طریق صفحه کلید |
to make a typing error [mistake] |
اشتباه تایپ کردن [صفحه کلید یا تلفن] |
fixed echo |
انعکاس ثابت روی صفحه رادار |
key |
وارد کردن متن یا دستورات از طریق صفحه کلید |
maps |
رسم یا نشان دادن روش ابتدایی صفحه کلید |
map |
رسم یا نشان دادن روش ابتدایی صفحه کلید |
mouses |
که از mouse و نه صفحه کلید برای ورودی استفاده میکند |
mouse |
که از mouse و نه صفحه کلید برای ورودی استفاده میکند |
key |
ماشین پانچ داده در کارت پانج به وسیله یک صفحه کلید |
alternated |
مجموعه دوم از حروف خاص که روی صفحه کلید موجودند |
alternates |
مجموعه دوم از حروف خاص که روی صفحه کلید موجودند |
clicks |
نگه داشتن و آزاد کردن کلیدی از صفحه کلید یا mouse |
alternate |
مجموعه دوم از حروف خاص که روی صفحه کلید موجودند |
click |
نگه داشتن و آزاد کردن کلیدی از صفحه کلید یا mouse |
clicked |
نگه داشتن و آزاد کردن کلیدی از صفحه کلید یا mouse |
weighted indexes |
شاخصهای موزون |
codepages |
تعریف حرفی که توسط کلیدی از صفحه کلید ایجاد شده است |
panel |
تابلوی عقب کامپیوتر که اتصالات به رسانههای جانبی مثل صفحه کلید |
ended |
روی صفحه کلید IBM PC کلیدی که نشانه گر را به انتهای خط فعلی میبرد |
bios |
که معمولاگ شامل کنترل صفحه نمایش و صفح کلید و دیسک درایوهاست |
repeat |
کلیدی روی صفحه کلید که حرف انتخاب شده را تکرار میکند |
microwriter |
صفحه کلید و نمایش قابل حمل برای تایپ در حین سفر |
panels |
تابلوی عقب کامپیوتر که اتصالات به رسانههای جانبی مثل صفحه کلید |
end |
روی صفحه کلید IBM PC کلیدی که نشانه گر را به انتهای خط فعلی میبرد |
repeats |
کلیدی روی صفحه کلید که حرف انتخاب شده را تکرار میکند |
con |
در DOS و 2/OS نام دستگاهی که به صفحه کلید ومونیتور دلالت داشته باشد |
typematic |
هر کاراکتر صفحه کلید که تاوقتی بر ان فشار وارد میشود تکرار می گردد |
cons |
در DOS و 2/OS نام دستگاهی که به صفحه کلید ومونیتور دلالت داشته باشد |
ends |
روی صفحه کلید IBM PC کلیدی که نشانه گر را به انتهای خط فعلی میبرد |
dead |
کلیدهای صفحه کلید که باعث رویدادن یک عمل می شوند مثل Shift |
conning |
در DOS و 2/OS نام دستگاهی که به صفحه کلید ومونیتور دلالت داشته باشد |
conned |
در DOS و 2/OS نام دستگاهی که به صفحه کلید ومونیتور دلالت داشته باشد |
aiming post |
شاخصهای نشانه روی |
ranging pole |
شاخصهای مسافت یابی |
matrixes |
روشی که کلیدهای صفحه کلید به صورت آرایه اتصالات قرار گرفته اند |
cursor |
کلیدی در صفحه کلید که به نشانه گر اجازه میدهد در جهتهای مختلف حرکت کند |
cursors |
کلیدی در صفحه کلید که به نشانه گر اجازه میدهد در جهتهای مختلف حرکت کند |
matrix |
روشی که کلیدهای صفحه کلید به صورت آرایه اتصالات قرار گرفته اند |
manual |
عمل وارد کردن داده به کامپیوتر توسط اپراتور بوسیله صفحه کلید |
magnetic tape |
وسیلهای که داده ورودی از صفحه کلید را مستقیما می نویسد روی نوار مغناطیسی |
magnetic tapes |
وسیلهای که داده ورودی از صفحه کلید را مستقیما می نویسد روی نوار مغناطیسی |
azerty keyboard |
روشن قرار دادن کلیدها روی صفحه کلید که خط اول AZERTY آغاز میشود |
input |
دستور زبان برنامه نویسی که منتظر ورود داده می ماند از پورت یا صفحه کلید |
spaces |
میله طولانی در انتهای صفحه کلید که پس از انتخاب در متن یک فضای خالی ایجاد میکند |
space |
میله طولانی در انتهای صفحه کلید که پس از انتخاب در متن یک فضای خالی ایجاد میکند |
handing |
سیستم جاری که عملوند عملیات را با اجرای دستورات از طریق صفحه کلید کنترل میکند |
hand |
سیستم جاری که عملوند عملیات را با اجرای دستورات از طریق صفحه کلید کنترل میکند |
routine |
بخش کوچک یک کد که داده را از وسیله خارجی می پذیرد مثل خواندن ورودی از صفحه کلید |
routinely |
بخش کوچک یک کد که داده را از وسیله خارجی می پذیرد مثل خواندن ورودی از صفحه کلید |
caps |
کلیدی روی صفحه کلید که باعث میشود همه حروف بزرگ نوشته شوند |
routines |
بخش کوچک یک کد که داده را از وسیله خارجی می پذیرد مثل خواندن ورودی از صفحه کلید |
capitals |
کلیدی روی صفحه کلید که باعث میشود همه حروف بزرگ نوشته شوند |
inputted |
دستور زبان برنامه نویسی که منتظر ورود داده می ماند از پورت یا صفحه کلید |
tactile |
صفحه کلیدی که حاوی نشانههای مخصصوص برای انتخاب کلید باشد مثل ایجاد صدا |
dos |
نشانگری که می گوید DOS آماده پذیرش یک دستور تایپ شده روی صفحه کلید است |
qwerty |
صفحه کلید زبان انگلیسی برای ماشین تایپ کامپیوتر که خط اول حروف شامل QWGRTY است |
text |
پردازش کلمات یا استفاده از صفحه کلید کامپیوتر , ویدایش و خارج کردن متن به صورت حروف , برچسب ها و.. |
texts |
پردازش کلمات یا استفاده از صفحه کلید کامپیوتر , ویدایش و خارج کردن متن به صورت حروف , برچسب ها و.. |
overlays |
قطعه کاغذ روی کلیدهای صفحه کلید برای بیان کار آنها قرار گرفته است |
overlaying |
قطعه کاغذ روی کلیدهای صفحه کلید برای بیان کار آنها قرار گرفته است |
overlay |
قطعه کاغذ روی کلیدهای صفحه کلید برای بیان کار آنها قرار گرفته است |
soft keys |
کلیدهای روی صفحه کلید که می توانند دارای معنای تعریف شدهای توسط استفاده کننده باشند |
ten key pad |
مجموعهای مجزا از کلیدهای شماره گذاری شده از 0 تا 9روی یک صفحه کلید که واردکردن عدد را اسان می سازد |
key |
کاغذی که روی کلیدهای صفحه کلید چسبیده میشود تا تابع خاص آنها را برای عملی بیان کنند |
primary key |
[کلید اصلی، همچنین کلید اولیه نامیده می شود، یک کلید در یک پایگاه داده رابطه ای است که منحصر به فرد برای هر رکورد است.] |
holds |
بخشی از برنامه که تکراری میشود تا توسط عملی قط ع شود. البته وقتی که منتظر پاسخی هسیم از صفحه کلید یا وسیله |
prompt |
کاراکتر یا پیامی که توسط کامپیوتر ارائه میشود تامشخص کند که اماده پذیرفتن ورودی صفحه کلید است اعلان |
holds |
بخشی از برنامه که تکرار میشود تا توسط عمل قط ع شود. البته وقتی که منتظر پاسخی هستیم از صفحه کلید یا وسیله |
hold |
بخشی از برنامه که تکراری میشود تا توسط عملی قط ع شود. البته وقتی که منتظر پاسخی هسیم از صفحه کلید یا وسیله |
hold |
بخشی از برنامه که تکرار میشود تا توسط عمل قط ع شود. البته وقتی که منتظر پاسخی هستیم از صفحه کلید یا وسیله |
prompted |
کاراکتر یا پیامی که توسط کامپیوتر ارائه میشود تامشخص کند که اماده پذیرفتن ورودی صفحه کلید است اعلان |
prompts |
کاراکتر یا پیامی که توسط کامپیوتر ارائه میشود تامشخص کند که اماده پذیرفتن ورودی صفحه کلید است اعلان |
teletypewriter |
صفحه کلید و چاپگر متصل به سیستم کامپیوتری که مستقیماگ یا به وسیله نوار کاغذ پانچ شده داده وارد میکند |
escape character |
کلیدی روی صفحه کلید که به کاربر امکان وارد کردن کد espace را میدهد برای کنترل حالت ابتدایی یا عملیات کامپیوتر |
apple desktop bus |
باسهای سریال در کامپیوترهای Macintosh Apple که به وسایل با سرعت پایین مثل صفحه کلید و mouse اجازه ارتباط با پردازنده را می دهند |
pop down menu |
منو قابل نمایش روی صفحه نمایش در هر لحظه با انتخاب کلید مناسب |
del |
کلیدی در صفحه کلید که نشانه گر را یک حرف به عقب برمی گرداند و آن حرف را پاک میکند |
num lock key |
کلیدی که کارایی قسمت عددی صفحه کلید را از کنترل نشانه گر به ورودی عددی تط بیق میدهد |
home row |
ردیفی از کلیدها روی صفحه کلید که انگشتان شخص درحالت عادی روی انها قرارمی گیرد |
loop |
بخشی از برنامه که تکرار میشود تا عملی را متوقف کند بیشتر برای وقتی که منتظر پاسخ از صفحه کلید یا وسیله است به کار می رود |
loops |
بخشی از برنامه که تکرار میشود تا عملی را متوقف کند بیشتر برای وقتی که منتظر پاسخ از صفحه کلید یا وسیله است به کار می رود |
looped |
بخشی از برنامه که تکرار میشود تا عملی را متوقف کند بیشتر برای وقتی که منتظر پاسخ از صفحه کلید یا وسیله است به کار می رود |
keypad |
مجموعه ده کلید با طرح . شامل شده در بیشتر صفحه کلیدها به صورت کلیدهای جداگانه برای وارد کردن حجم زیاد داده عددی |
plastic bubble keyboard |
صفحه کلید که کلیدهای آن به صورت حبابهای کوچک روی ورقه پلاستیکی هستند که در صورت انتخاب مدار را کامل می کنند |
maltron keyboard |
یک نوع طرح صفحه کلید که امکان سرعتهای بلقوه بیشتری را ارئه داده ویادگیری ان نسبت به طرح سنتی Qwerty اسانتر میباشد |
Windows CE |
نرم افزار سیستم عامل ساخت ماکروسافت که برای اجرا روی PPA یا کامپیوترهای pulmtop طراحی شده است که از ورودی قلم یا صفحه کلید استفاده میکند |
inputted |
وسیلهای مثل صفحه کلید یا خواننده بار کد که عملیات یا اطلاعات را به صورتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند و داده را به پردازنده ارسال میکند |
input |
وسیلهای مثل صفحه کلید یا خواننده بار کد که عملیات یا اطلاعات را به صورتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند و داده را به پردازنده ارسال میکند |
rollover |
استفاده از بافر بین صفحه کلیدوکامپیوتر برای تامین ذخیره سریع کلیدبرای ماشین نویسهای سریع که چندین کلید را خیلی سریع انتخاب می کنند |
option key |
[یک کلید معرف روی بعضی ازصفحات کلید] |
static employment |
کاربرد توپخانه پدافند هوایی در سکوی ثابت یا در پدافندهوایی ثابت |
basic |
توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است |
basics |
توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است |
static test |
ازمایش در وضعیت ثابت یا به حالت ثابت |