Total search result: 201 (16 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
Anyone found trespassing is liable to be reported to the police. |
هر کسی که غیر مجاز وارد شود به پلیس گزارش داده می شود. |
|
|
Other Matches |
|
The details of the report were verified by the police. |
جزییات گزارش توسط پلیس تصدیق وتأیید شد |
source |
فرم یا تنی که داده از آن بازیابی میشود تا وارد پایگاه داده ها شود |
preparations |
تبدیل داده به حالت قابل خواندن ماشین بیش از وارد کردن داده |
preparation |
تبدیل داده به حالت قابل خواندن ماشین بیش از وارد کردن داده |
backgrounds |
امکانی که به کاربر داده میشود تا داده جدید را در حسن محاسبه مجدد عبارت وارد کند |
background |
امکانی که به کاربر داده میشود تا داده جدید را در حسن محاسبه مجدد عبارت وارد کند |
buffer |
وسیلهای که به دستورات یا داده ها اجازه میدهد پیش از کامل شدن قبلی داده جدید وارد کنند |
departure report |
گزارش پایان تعمیرات گزارش عزیمت ناو گزارش حرکت |
authorized |
در اختیار قرار داده شده مجاز به اجازه استفاده داده شده |
queries |
زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود |
query |
زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود |
queried |
زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود |
querying |
زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود |
sequences |
ترتیبی که شماره کاربر, کلمه رمز و سایر کدهای مجاز وارد می شوند تابه سیستم دستیابی شود |
sequence |
ترتیبی که شماره کاربر, کلمه رمز و سایر کدهای مجاز وارد می شوند تابه سیستم دستیابی شود |
collision detection |
تشخیص و گزارش داده برخورد دو عمل یا رویداد |
QBE |
زبان ساده برای بازیابی اطلاعات از سیستم مدیریت پایگاه داده ها توسط وارد کردن درخواست با مقادیر مشخص که سپس با پایگاه داده تط بیق میشود و برای بازیابی داده صحیح استفاده میشود |
district |
ایستگاه پلیس [در منطقه ای که پلیس پاسخگو باشد] |
precinct [American E] |
ایستگاه پلیس [در منطقه ای که پلیس پاسخگو باشد] |
policing district |
ایستگاه پلیس [در منطقه ای که پلیس پاسخگو باشد] |
police district |
ایستگاه پلیس [در منطقه ای که پلیس پاسخگو باشد] |
forms |
1-متن چاپ شده با فضای خالی که اطلاعات می توانند وارد شوند. 2-نمایش گرافیکی که مشابه حالت چاپ موجود است و برای ورود داده به پایگاه داده است |
form |
1-متن چاپ شده با فضای خالی که اطلاعات می توانند وارد شوند. 2-نمایش گرافیکی که مشابه حالت چاپ موجود است و برای ورود داده به پایگاه داده است |
formed |
1-متن چاپ شده با فضای خالی که اطلاعات می توانند وارد شوند. 2-نمایش گرافیکی که مشابه حالت چاپ موجود است و برای ورود داده به پایگاه داده است |
privacy |
قانونی که طبق آن داده شخصی است و توسط کاربران غیر مجاز قابل دستیابی نیست |
write |
خطای گزارش شده هنگام تلاش برای ذخیره کردن داده روی رسانه مغناطیسی |
writes |
خطای گزارش شده هنگام تلاش برای ذخیره کردن داده روی رسانه مغناطیسی |
sentinel |
1-علامت گذار یا چاپگر بخش خاص داده .2-پرچمی که وضعیت ثبات را پس از عملیات ریاضی یا منط قی گزارش میدهد |
sentinels |
1-علامت گذار یا چاپگر بخش خاص داده .2-پرچمی که وضعیت ثبات را پس از عملیات ریاضی یا منط قی گزارش میدهد |
posts |
وارد کردن داده در رکورد فایل . عملی که پس از دیگری رخ میدهد |
post- |
وارد کردن واحدی از اطلاعات در یک رکورد پست جمع داده ها |
post- |
وارد کردن داده در رکورد فایل . عملی که پس از دیگری رخ میدهد |
post |
وارد کردن واحدی از اطلاعات در یک رکورد پست جمع داده ها |
posted |
وارد کردن داده در رکورد فایل . عملی که پس از دیگری رخ میدهد |
log |
وارد کردن داده مشخصات مختلف مثل کلمه رمز |
post |
وارد کردن داده در رکورد فایل . عملی که پس از دیگری رخ میدهد |
logs |
وارد کردن داده مشخصات مختلف مثل کلمه رمز |
posts |
وارد کردن واحدی از اطلاعات در یک رکورد پست جمع داده ها |
posted |
وارد کردن واحدی از اطلاعات در یک رکورد پست جمع داده ها |
piggybacks |
دستیابی غیر مجاز به سیستم کامپیوتری که باید از طریق کلمه رمز یا ترمینال کاربر مجاز انجام شود |
piggyback |
دستیابی غیر مجاز به سیستم کامپیوتری که باید از طریق کلمه رمز یا ترمینال کاربر مجاز انجام شود |
spot report |
گزارش مشاهدات یا گزارش فوری از تحقیقات محلی |
action report |
گزارش عملیات جنگی گزارش درگیری با دشمن |
stopping |
دستوری که فرآیند را موقتاگ متوقف میکند تا کاربر داده وارد کند |
stops |
دستوری که فرآیند را موقتاگ متوقف میکند تا کاربر داده وارد کند |
trapdoor |
روش وارد شدن به سیستم برای تغییر داده یا جستجو یا کلاهبرداری |
defaulted |
مقداری که اگر کاربر داده جدید وارد نکند استفاده خواهد شد |
conceptual model |
شرح پایگاه داده ها یابرنامه به صورت دادهای وارد وموضوعات مربوط به آن |
stopped |
دستوری که فرآیند را موقتاگ متوقف میکند تا کاربر داده وارد کند |
landing zone |
نوک وارد این ناحیه میشود و به دیسک یا داده آسیبی نمیرساند |
stop |
دستوری که فرآیند را موقتاگ متوقف میکند تا کاربر داده وارد کند |
defaults |
مقداری که اگر کاربر داده جدید وارد نکند استفاده خواهد شد |
default |
مقداری که اگر کاربر داده جدید وارد نکند استفاده خواهد شد |
defaulting |
مقداری که اگر کاربر داده جدید وارد نکند استفاده خواهد شد |
trapdoors |
روش وارد شدن به سیستم برای تغییر داده یا جستجو یا کلاهبرداری |
responses |
صفحهای در سیستم ویدیوی متن که به کاربر امکان وارد کردن داده میدهد |
buffer |
فضای ذخیره سازی موقت برای اینکه داده وارد یا خارج شود |
response |
صفحهای در سیستم ویدیوی متن که به کاربر امکان وارد کردن داده میدهد |
manual |
عمل وارد کردن داده به کامپیوتر توسط اپراتور بوسیله صفحه کلید |
recycle |
برگشتن به نقطه شروع برنامه داده پرداز الکترونیک بدون وارد شدن دادههای جدید |
recycles |
برگشتن به نقطه شروع برنامه داده پرداز الکترونیک بدون وارد شدن دادههای جدید |
recycling |
برگشتن به نقطه شروع برنامه داده پرداز الکترونیک بدون وارد شدن دادههای جدید |
buffering |
دو بافرکه با هم کار می کنند به طوری که وقتی در یکی داده وارد میشود دیگری میتواند خوانده شود |
legit |
نمایش مجاز تاتر مجاز |
development support library |
امکانات خودکار که با ان یک منشی برنامه نویسی فایلهای توسعه برنامه را که شامل نسخههای اصلی مجموعههای تست داده واسناد گزارش میباشدنگهداری میکند |
returning |
کلیدی درصفحه کلید برای نشان دادن اینکه تمام داده مورد نظر وارد شده اند |
returned |
کلیدی درصفحه کلید برای نشان دادن اینکه تمام داده مورد نظر وارد شده اند |
declarative language |
زبان برنامه سازی در برنامههای کاربردی پایگاه داده ها که آنچه می خواهید بدست آورید وارد می کنید و نه دستورالعمل را |
returns |
کلیدی درصفحه کلید برای نشان دادن اینکه تمام داده مورد نظر وارد شده اند |
return |
کلیدی درصفحه کلید برای نشان دادن اینکه تمام داده مورد نظر وارد شده اند |
report generator |
گزارش زایی گزارش گیری |
report generator |
گزارش ساز ایجادکننده گزارش |
teletypewriter |
صفحه کلید و چاپگر متصل به سیستم کامپیوتری که مستقیماگ یا به وسیله نوار کاغذ پانچ شده داده وارد میکند |
processor |
وارد کردن داده توسط اپراتور که توسط کامپیوتر اجرا میشود |
gather |
و مرتب کردن و وارد کردن آن به روش درست در پایگاه داده |
gathered |
و مرتب کردن و وارد کردن آن به روش درست در پایگاه داده |
flag |
1-روش نشان دادن انتهای فیلد یا یک چیز مخصوص در پایگاه داده ها. 2-روش گزارش دادن وضعیت ثبات پس از یک عمل ریاضی یا منط قی |
flags |
1-روش نشان دادن انتهای فیلد یا یک چیز مخصوص در پایگاه داده ها. 2-روش گزارش دادن وضعیت ثبات پس از یک عمل ریاضی یا منط قی |
raw |
1-اطلاعی که هنوز وارد سیستم کامپیوتری نشده است . 2-دادهای که در پایگاه داده ها که برای تامین اطلاعات کاربر باید پردازش شود |
mortar report |
گزارش تیراندازی خمپاره انداز دشمن گزارش تیرخمپاره انداز |
amplifying report |
گزارش تماس با دشمن گزارش تکمیلی اخذ تماس بادشمن |
visualreport |
گزارش دیدبانی بصری گزارش مشاهدات بصری در حین پرواز |
keypad |
مجموعه ده کلید با طرح . شامل شده در بیشتر صفحه کلیدها به صورت کلیدهای جداگانه برای وارد کردن حجم زیاد داده عددی |
faxed |
کارت آداپتور که وارد یک حفره بزرگ میشود و باعث میشود کامپیوتر داده فکس را ارسال و دریافت کند |
fax |
کارت آداپتور که وارد یک حفره بزرگ میشود و باعث میشود کامپیوتر داده فکس را ارسال و دریافت کند |
interactive |
حالت کامپیوتر که به کاربر امکان میدهد دستورات یا برنامه ها یا داده ها را وارد کند و پاسخ را به سرعت دریافت کند |
faxing |
کارت آداپتور که وارد یک حفره بزرگ میشود و باعث میشود کامپیوتر داده فکس را ارسال و دریافت کند |
mode |
حالتی که در آن کامپیوتر به کاربران اجازه میدهد دستورات یا برنامه ها یا داده را وارد کنند و به سرعت پاسخ دریافت کنند |
modes |
حالتی که در آن کامپیوتر به کاربران اجازه میدهد دستورات یا برنامه ها یا داده را وارد کنند و به سرعت پاسخ دریافت کنند |
faxes |
کارت آداپتور که وارد یک حفره بزرگ میشود و باعث میشود کامپیوتر داده فکس را ارسال و دریافت کند |
visiting correspondent |
نماینده بازدید کننده مجاز نماینده مجاز رسانههای گروهی برای بازدید از صحنه عملیات یا قسمتهای ارتشی |
enquiry |
تقاضا برای داده یا اطلاع از وسیله یا پایگاه داده . دستیابی به داده در حافظه کامپیوتر بدون تغییر داده |
wake up |
کد وارد شدن در ترمینال راه دور برای بیان به کامپیوتر مرکزی که مقصد وارد شدن به آن محل را دارد |
i had scarely arrived |
تازه وارد شده بودم که هنوز وارد نشده بودم که ... |
optical |
فرآیندی که اجازه میدهد حروف چاپی یا نوشته شده به صورت نوری تشخیص داده شوند و به کد قابل خواندن توسط ماشین تبدیل شوند که وارد کامپیوتر می شوند به کمک حرف خوان نوری |
parallelling |
داده ارسالی روی تعدادی خط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان منتقل میکند |
parallel |
داده ارسالی روی تعدادی خط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان منتقل میکند |
parallel |
بازیابی داده از فضای ذخیره سازی که از بخشی از داده و نه آدرس محل داده استفاده میکند |
paralleled |
داده ارسالی روی تعدادی خط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان منتقل میکند |
parallels |
بازیابی داده از فضای ذخیره سازی که از بخشی از داده و نه آدرس محل داده استفاده میکند |
paralleled |
بازیابی داده از فضای ذخیره سازی که از بخشی از داده و نه آدرس محل داده استفاده میکند |
paralleling |
داده ارسالی روی تعدادی خط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان منتقل میکند |
paralleling |
بازیابی داده از فضای ذخیره سازی که از بخشی از داده و نه آدرس محل داده استفاده میکند |
parallels |
داده ارسالی روی تعدادی خط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان منتقل میکند |
parallelled |
داده ارسالی روی تعدادی خط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان منتقل میکند |
parallelled |
بازیابی داده از فضای ذخیره سازی که از بخشی از داده و نه آدرس محل داده استفاده میکند |
parallelling |
بازیابی داده از فضای ذخیره سازی که از بخشی از داده و نه آدرس محل داده استفاده میکند |
source |
حرکت داده بین دو شبکه که داده را با Taken بررسی میکند و داده را به ایستگاه صحیح می فرستد |
search |
روش بازیابی داده که از بخشی از داده به جای آدرس برای یافتن محل داده استفاده میکند |
searched |
روش بازیابی داده که از بخشی از داده به جای آدرس برای یافتن محل داده استفاده میکند |
searches |
روش بازیابی داده که از بخشی از داده به جای آدرس برای یافتن محل داده استفاده میکند |
searchingly |
روش بازیابی داده که از بخشی از داده به جای آدرس برای یافتن محل داده استفاده میکند |
searching storage |
روش بازیابی داده که از بخشی از داده به جای آدرس برای یافتن محل داده استفاده میکند |
authorized level of organization |
سطح مجاز پرسنل سازمانی سطح مجاز سازمانی |
tail |
داده تشخیص داده شده در انتهای لیست داده |
tails |
داده تشخیص داده شده در انتهای لیست داده |
tailed |
داده تشخیص داده شده در انتهای لیست داده |
data preparation |
امایش داده ها اماده سازی داده مهیاسازی داده ها |
data processing |
پبشرفت تدریجی داده ها فرایند داده ها روند داده ها |
shelling report |
گزارش تیراندازی دشمن گزارش تیراندازی توپخانه دشمن |
cargo outturn report |
گزارش تخلیه محمولات ناو گزارش تخلیه ناو |
K9 [canine] |
سگ پلیس |
guard dog |
سگ پلیس |
cop |
پلیس |
cops |
پلیس |
police dog |
سگ پلیس |
constables |
پلیس |
german shepherd |
سگ پلیس |
gendarmes |
پلیس |
constable |
پلیس |
gendarme |
پلیس |
bobbies |
پلیس |
bobby |
پلیس |
polices |
پلیس |
police |
پلیس |
policed |
پلیس |
privacy |
قانونی که کاربران غیر محغاز نمیتوانند درباره افراد خصوصی از پایگاه داده ها داده دریافت کنند یا هر شخص فقط میتواند اطلاعات مربوط به خودش را در پایگاه داده بداند |
vice squads |
جوخه پلیس |
plainclothesman |
پلیس مخفی |
border guard |
پلیس مرزبانی |
frontier police |
پلیس مرزبانی |
police office |
پاسگاه پلیس |
vice squad |
جوخه پلیس |
police calls |
استمداد پلیس |
patrolmen |
پلیس گشتی |
patrolman |
پلیس گشتی |
border police |
پلیس مرزبانی |
local building inspector |
پلیس ساختمان |
patrol wagon |
اتومبیل پلیس |
paddywagon |
اتومبیل پلیس |
shore patrol |
پلیس ساحلی |
policemen |
مامور پلیس |
police reporter |
مخبر پلیس |
policeman |
مامور پلیس |
police officers |
مامور پلیس |
police officers |
افسر پلیس |
police officer |
مامور پلیس |
police officer |
افسر پلیس |
Interpol |
پلیس بینالمللی |
police power |
دادگاه پلیس |
runners |
افسر پلیس |
road guard |
پلیس راه |
police power |
نیروی پلیس |
runner |
افسر پلیس |
police station |
مرکز پلیس |
police forces |
دادگاه پلیس |
battle lights |
چراغ پلیس |
police station |
ایستگاه پلیس |
police stations |
مرکز پلیس |
police stations |
ایستگاه پلیس |
police force |
نیروی پلیس |
police forces |
نیروی پلیس |
police force |
دادگاه پلیس |
flatfoot |
پلیس گشتی |
black Marias |
اتومبیل گشتی پلیس |
shore patrol |
پلیس نیروی دریایی |
police raid |
ورود ناگهانی پلیس |
round-up |
ورود ناگهانی پلیس |
bust [colloquial] |
ورود ناگهانی پلیس |
cop |
پلیس [اصطلاح روزمره] |
give in charge |
تحویل پلیس دادن |
The police stopped me. |
پلیس جلویم را گرفت |
rozzer [British E] |
پلیس [اصطلاح روزمره] |
peelers |
اسباب پوست کن پلیس |
filth [British E] |
پلیس [اصطلاح روزمره] |
peeler |
اسباب پوست کن پلیس |
under police surveillance |
تحت نظر پلیس |
black Maria |
اتومبیل گشتی پلیس |
raiding |
ورود ناگهانی پلیس |
The police held the crowd back. |
پلیس جمعیت را عقب زد |
raid |
ورود ناگهانی پلیس |
mountie |
پلیس سوار کانادا |
raids |
ورود ناگهانی پلیس |
turn over to the police |
تحویل پلیس دادن |
constableship |
وفیفه یا رتبه پلیس |
raided |
ورود ناگهانی پلیس |
bust [colloquial] |
حمله ناگهانی پلیس |
round-up |
حمله ناگهانی پلیس |
police raid |
حمله ناگهانی پلیس |
posse comitatus |
دسته افراد پلیس |