English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 138 (8 milliseconds)
English Persian
tetrarch والی بخشهای چهارگانه امپراتوری
Other Matches
empery امپراتوری
imperialism حکومت امپراتوری
Ottoman Empire امپراتوری عثمانی
imperial پادشاهی امپراتوری
cannon [ترکیبی از سبک های امپراتوری ناپلئون و فدرال]
governors والی
ruler والی
ethnarch والی
governor والی
exarch والی
Governors General والی
Governor Generals والی
Governor General والی
rulers والی
empires امپراتوری چند کشور که دردست یک پادشاه باشد فرمانروایی
empire امپراتوری چند کشور که دردست یک پادشاه باشد فرمانروایی
governors والی حکمران استاندار
governor والی حکمران استاندار
quad چهارگانه
quads چهارگانه
the four seasons چهارگانه
tetraploid چهارگانه
saprophagous تغذیه کننده از مواد پوسیده والی
four freedoms ازادیهای چهارگانه
the four last things مراحل چهارگانه
the four faculties علوم چهارگانه
tetraplegia فلج چهارگانه
quaternion قسمت چهارگانه
quartan بطور چهارگانه
quadrivium علوم چهارگانه
the cardinal humours اخلاط چهارگانه
quad density تراکم چهارگانه
quaternion بخش چهارگانه چهار
quadru پیشوندبمعنی "چهارتایی " و"چهارگانه "
quadri پیشوندبمعنی "چهارتایی " و"چهارگانه "
fourfold چهار برابر چهارگانه
quadr پیشوندبمعنی "چهارتایی " و"چهارگانه "
evangelistic مربوط به یکی ازانجیل نویسان چهارگانه
humoralist کسیکه ناخوشیهای تن رانتیجه فسادخلطهای چهارگانه میداند
quaternary چهارگانه دارای چهارجسم بسیط شماره چهار
tetrarchy یکی از استانهای چهارگانه حکومت چهار نفری
biochemists متخصص شیمی حیاتی والی ویژه گر زیست شیمی
biochemist متخصص شیمی حیاتی والی ویژه گر زیست شیمی
leading sectors بخشهای پیشگام
leading sectors بخشهای پیشرو
the urban districts بخشهای شهر
aggregate ی از بخشهای یک داده که به هم مربوطند
aggregates ی از بخشهای یک داده که به هم مربوطند
compartmentalizing به بخشهای کوچکتر تقسیم کردن
compartmentalised به بخشهای کوچکتر تقسیم کردن
compartmentalising به بخشهای کوچکتر تقسیم کردن
compartmentalize به بخشهای کوچکتر تقسیم کردن
compartmentalizes به بخشهای کوچکتر تقسیم کردن
modularity تشکیل شده از بخشهای تابعی
manager و بخشهای فایل را در نظر می گیرد
compartmentalized به بخشهای کوچکتر تقسیم کردن
managers و بخشهای فایل را در نظر می گیرد
compartmentalises به بخشهای کوچکتر تقسیم کردن
orthogonal ساخته شده از پارامترها یا بخشهای مستقل
partitions اپارتمان تقسیم به بخشهای جزء کردن
partition اپارتمان تقسیم به بخشهای جزء کردن
workings همه بخشهای حفاری شده معدنی
proportional parts بخشهای کسری اقلام تصاعدی یک جدول
interleaving پردازندهای که با بخشهای پردازنده کار میکند
assembly قرار دادن یک موضوع از بخشهای مختلف در کنار هم
modularization برنامههای طراحی از مجموعه از بخشهای تابعی استاندارد
crop end بخشهای اضافی شمش که قبل از نوردکاری چیده میشود
crop end saw اره مخصوص قطع کردن بخشهای اضافی شمش
input output table بین بخشهای گوناگون اقتصادی را مشخص و اندازه گیری میکند
ozonosphere لایهای از بخشهای فوقانی اتمسفر در ارتفا تقریبی 02 تا03 کیلومتر
overlaying و بنابراین حافظهاصلی فقط حاوی بخشهای مورد نیاز است
tree surgeon ویژه گر برش و قطع بخشهای بیماری زده یا پوسیده درختان
overlay و بنابراین حافظهاصلی فقط حاوی بخشهای مورد نیاز است
overlays و بنابراین حافظهاصلی فقط حاوی بخشهای مورد نیاز است
dualism مانند فقر شدید ووفور نعمت بخشهای مدرن و سنتی اقتصادی
par in پایان دادن بازی گلف با کسب امتیاز استاندارد در بخشهای باقیمانده
form ابتدا یا سایر بخشهای ذخیره شده که همراه متن چاپ میشود
formed ابتدا یا سایر بخشهای ذخیره شده که همراه متن چاپ میشود
forms ابتدا یا سایر بخشهای ذخیره شده که همراه متن چاپ میشود
biz نوعی گروه خبری که حاوی بخشهای تجاری و موقیعتهای مختلف است
multiplex روش تقسیم که بخشهای زمان را طبق نیاز به سیگنالهای اختصاص میدهد
input output analysis تحلیل داده ها ستاده ها مطالعه تجربی روابط متقابل بخشهای مختلف اقتصاد
grey scale سایه هایی که از نمایش بخشهای رنگی روی صفحه تک رنگ تولید میشود
JPEG++ حالت توسعه یافته gPEG که بخ بخشهای تصویر امکان فشرده شدن متفاوت می دهند
word بخشهای داده مختلف در کامپیوتر به شکل گروهی از بیت ها که در یک محل حافظه قرار دارند
worded بخشهای داده مختلف در کامپیوتر به شکل گروهی از بیت ها که در یک محل حافظه قرار دارند
linkage نرم افزار مخصوص که بخشهای کد برنامه را با توابع کتابخانه یا سایر کدها متصل میکند
linkages نرم افزار مخصوص که بخشهای کد برنامه را با توابع کتابخانه یا سایر کدها متصل میکند
segments تقسیم یک برنامه طولانی به بخشهای کوچکتر که بعداگ در صورت نیاز قابل فراخوانی هستند
segment تقسیم یک برنامه طولانی به بخشهای کوچکتر که بعداگ در صورت نیاز قابل فراخوانی هستند
simultaneity زمانی که CPU و بخشهای ورودی و خروجی کامپیوتر می توانند داده یا کاری را همزمان کنترل کنند
linking تابع نرم افزاری کوچک که بخشهای برنامه را به هم ترکیب میکند تا به عنوان یک واحد اجرا شوند
modules وسیله سخت افزاری مستقل که به بخشهای دیگر وصل شود تا سیستم مدید را ایجاد کند
module وسیله سخت افزاری مستقل که به بخشهای دیگر وصل شود تا سیستم مدید را ایجاد کند
maintenance بررسی کننده برنامه که اشکال فرعی یا خطایی که به بخشهای اصلی آسیب نمیزند را صحیح میکند
overlaying نرم افزار سیستم که در حین اجرا بار کردن و اجرای بخشهای برنامه را در صورت نیاز مدیریت میکند
overlays نرم افزار سیستم که در حین اجرا بار کردن و اجرای بخشهای برنامه را در صورت نیاز مدیریت میکند
overlay نرم افزار سیستم که در حین اجرا بار کردن و اجرای بخشهای برنامه را در صورت نیاز مدیریت میکند
trunks باس یا خط ارتباطی که از سیم هایی تتشکیل شده است و بخشهای مختلف سیستم سخت افزاری را بهم وصل میکند
privilege ساخت پردازنده Intel که در حالت محافظت شده است و به برنامه امکان افزودن بخشهای حیاتی محیط عملیات را میدهد
trunk باس یا خط ارتباطی که از سیم هایی تتشکیل شده است و بخشهای مختلف سیستم سخت افزاری را بهم وصل میکند
separator نشانه جدا کردن بخشهای خط دستور در برنامه مثل دستور وآرگومان
semantics 1-بخشی از زبان که مربوط به معنای کلمات بخشهای کلمات یا ترکیبات آنهاست . 2-
fractional اختصاص بخشهای مختلف پهنای باند به سیگنالها یا مشتریان مختلف
chaining اجرای یک برنامه خیلی بزرگ که با اجرای بخشهای کوچکتر در یک زمان
assemble قرار دادن محصولات سخت افزاری و نرم افزاری درکنار هم از بخشهای کوچکتر
assembles قرار دادن محصولات سخت افزاری و نرم افزاری درکنار هم از بخشهای کوچکتر
assembled قرار دادن محصولات سخت افزاری و نرم افزاری درکنار هم از بخشهای کوچکتر
boilerplating قرار دادن بخشهای مختلف متن در کنار هم برای ایجاد متن نهایی
overlay بخشهای کوچک برنامه بزرگ که در حافظه بار می شوند در صورت لزوم و اجرا می شوند
wiring جعبهای که سیم بندی شبکه یا بخشهای شبکه خاتمه می یابند و بهم وصل هستند
overlays بخشهای کوچک برنامه بزرگ که در حافظه بار می شوند در صورت لزوم و اجرا می شوند
overlaying بخشهای کوچک برنامه بزرگ که در حافظه بار می شوند در صورت لزوم و اجرا می شوند
boilerplate متن نهایی که با استفاده از بخشهای استاندارد متن در یک کلمه پرداز در کنار هم قرار گرفته اند
thread زبان برنامه نویسی که به بخشهای زیادی از کد امکان نوشتن و پس استفاده توسط برنامه اصلی میدهد
threads زبان برنامه نویسی که به بخشهای زیادی از کد امکان نوشتن و پس استفاده توسط برنامه اصلی میدهد
BOF متن نهایی که با استفاده از بخشهای استاندارد متن در یک کلمه پرداز در کنار هم قرار گرفته اند
cryptoparts بخشهای یک نامه رمز قسمتهای رمزی نامه
fragmentation حافظه اختصاص یافته به چندین فایل که به بخشهای آزاد و کوچکتری تقسیم میشود و آن قدر کوچک هستند که قابل استفاده نیستند ولی کلا فضای زیادی اشغال می کنند
bus خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
bussing خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
busses خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
bused خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
buses خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
busing خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
bussed خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
inputted بخشی از حافظه اصلی که داده ارسالی از حافظه پشتیبان را می گیرد تا پردازش شود یا در بخشهای دیگر توزیع شود
input بخشی از حافظه اصلی که داده ارسالی از حافظه پشتیبان را می گیرد تا پردازش شود یا در بخشهای دیگر توزیع شود
oem شرکتی ه قط عاتی تولید میکند که بخشهای اصلی را تولید کنندههای دیگر ساخته اند و محصول را برای کاربر خاص ایجاد میکند
modular بخشهای کوچک نوشته شده در برنامه از کد کامپیوتر که مناسب برنامه سافت یافته است و از برنامه اصلی قابل فراخوانی است
highways خط ارتباطی تشکیل شده از چندین سیم که بخشهای مختلف سیستم سخت افزاری کامپیوتر را بهم وصل میکند و روی آن ارسال و دریافت داده با مدارهای مختلف درون سیستم انجام میشود
highway خط ارتباطی تشکیل شده از چندین سیم که بخشهای مختلف سیستم سخت افزاری کامپیوتر را بهم وصل میکند و روی آن ارسال و دریافت داده با مدارهای مختلف درون سیستم انجام میشود
segment قطعه قطعه کردن به بخشهای مختلف تقسیم کردن
segments قطعه قطعه کردن به بخشهای مختلف تقسیم کردن
HTML مجموعهای از کدهای مخصوص که نحوه و نوعی که برای نمایش متن به کار می رود نشان میدهد و امکان ارتباط از طریق کلمات خاص درون متن به بخشهای دیگر متن یا متنهای دیگر میدهد
resource قالب داده چند رسانهای IBM و ماکرو سافت که از نشانه هایی برای معرفی بخشهای ساختار فایل چند رسانهای استفاده میکند و امکان جابجایی فایل در مراحل مختلفف را ایجاد میکند
RIFF قالب داده چند رسانهای IBM و ماکرو سافت که از نشانه هایی برای معرفی بخشهای ساختار فایل چند رسانهای استفاده میکند و امکان جابجایی فایل در مراحل مختلفف را ایجاد میکند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com