Total search result: 206 (2 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
deletion |
1-برش در متن 2-بخشی ازمتن که پاک شده است |
|
|
Search result with all words |
|
queue |
لیست دادههای , که منتظر پردازش هستند , مجموعهای ازمتن ها |
queued |
لیست دادههای , که منتظر پردازش هستند , مجموعهای ازمتن ها |
queueing |
لیست دادههای , که منتظر پردازش هستند , مجموعهای ازمتن ها |
queues |
لیست دادههای , که منتظر پردازش هستند , مجموعهای ازمتن ها |
continuation |
صفحهای ازمتن که به صورت صفحه اصلی است |
Other Matches |
|
scissoring |
1-معرفی بخشی از تصویرو سپس بریدن آن به طوری که قابل چسباندن در تصویر دیگر باشد.2-معرفی بخشی از تصویروحذف هراخلاعی خارج از این ناحیه |
dichotomous |
دو بخشی |
bisection |
دو بخشی |
sextets |
شش بخشی |
portions |
بخشی |
tripartite |
سه بخشی |
triplet |
سه بخشی |
portion |
بخشی |
triarchy |
سه بخشی |
ninefold |
نه بخشی |
trichotomous |
سه بخشی |
sectoral |
بخشی |
sextet |
شش بخشی |
Centigrade |
صد بخشی |
divisor |
بخشی |
hexaploid |
شش بخشی |
partial |
بخشی |
regional <adj.> |
بخشی |
fractions |
بخشی از |
as part of |
بخشی از |
fraction |
بخشی از |
local <adj.> |
بخشی |
sectorial |
بخشی |
parochial |
بخشی |
heptamerous |
هفت بخشی |
contributes |
هم بخشی کردن |
satisfactoriness |
رضایت بخشی |
healthfulness |
صحت بخشی |
dezincification |
فرسودگی بخشی |
sectoral integation |
ادغام بخشی |
polychotomy |
چند بخشی |
refreshment |
نیرو بخشی |
pleasurability |
لذت بخشی |
genbraliztion |
کلیت بخشی |
drill tang |
بخشی از مته |
animations |
جان بخشی |
rehabilitation |
توان بخشی |
fytte |
بخشی ازشعر |
refreshments |
نیرو بخشی |
equipartition principle |
اصل هم بخشی |
animation |
جان بخشی |
contributing |
هم بخشی کردن |
personification |
شخصیت بخشی |
physical medicine |
طب توان بخشی |
haxamerous |
شش بخشی شش قسمتی |
pleasurableness |
فرح بخشی |
part way |
بخشی از راه |
contribute |
هم بخشی کردن |
part |
بخشی از چیزی |
stanza |
بخشی از بازی |
slices |
بخشی از چیزی |
slice |
بخشی از چیزی |
stanine scale |
مقیاس نه بخشی |
stanzas |
بخشی از بازی |
partial |
بخشی قسمتی |
fraction |
1-بخشی از یک واحد |
fractions |
1-بخشی از یک واحد |
contributed |
هم بخشی کردن |
vivification |
حیات بخشی |
effectiveness |
اثر بخشی |
efficiency |
اثر بخشی |
stanine score |
نمره نه بخشی |
stens |
مقیاس ده بخشی |
sectoral integation |
یکپارچگی بخشی |
effectiveness |
تاثیر بخشی |
triploid |
سه قسمتی سه بخشی |
vitalization |
حیات بخشی |
two sector economy |
اقتصاد دو بخشی |
two sector model |
الگوی دو بخشی |
trichotomy |
سه بخشی بودن |
flush |
فایل یا بخشی از حافظه |
cost effectiveness |
تاثیر بخشی هزینه |
staves |
مقیاس پنج بخشی |
array |
بخشی از داده در آرایه |
arrays |
بخشی از داده در آرایه |
stanzas |
بخشی ازبازی هاکی |
charitableness |
خیرخواهی صدقه بخشی |
courses |
بخشی از غذا اموزه |
contribution |
هم بخشی همکاری وکمک |
coursed |
بخشی از غذا اموزه |
course |
بخشی از غذا اموزه |
flushes |
فایل یا بخشی از حافظه |
flushing |
فایل یا بخشی از حافظه |
stanza |
بخشی ازبازی هاکی |
contributions |
هم بخشی همکاری وکمک |
phases |
بخشی از فرآیند بزرگتر |
phased |
بخشی از فرآیند بزرگتر |
tags |
بخشی از دستور کامپیوتری |
nose band |
بخشی از کلگی اسب |
a rosy future |
آینده امید بخشی |
vocational rehabilitation |
توان بخشی شغلی |
revivification |
باز جان بخشی |
fetches |
دستیابی به بخشی از حافظه |
sectoral planning |
برنامه ریزی بخشی |
fetched |
دستیابی به بخشی از حافظه |
fetch |
دستیابی به بخشی از حافظه |
subsegment |
بخشی کوچک یک سگمنت |
tag |
بخشی از دستور کامپیوتری |
barge-course |
[بخشی از سفال بام] |
lobes |
بخشی از عضله یا مغز |
lobe |
بخشی از عضله یا مغز |
partial |
نیمه کاره بخشی از |
phase |
بخشی از فرآیند بزرگتر |
overlaps |
پوشاندن بخشی از چیزی با دیگری |
file |
بخشی از داده روی کامپیوتر |
filed |
بخشی از داده روی کامپیوتر |
building unit |
جزء ساختمانی بخشی از یک ساختمان |
box section leg |
ساق یا پایه بخشی از جعبه |
A part of Iranian territory. |
بخشی از خاک ( سرزمین) ایران |
the pale |
بخشی از ایرلند که در قلمردانگلیس است |
overlapped |
پوشاندن بخشی از چیزی با دیگری |
selective |
نمایش یا چاپ بخشی از حافظه |
selectively |
نمایش یا چاپ بخشی از حافظه |
palm of a glove |
بخشی از دستگش که کف دست را می پوشاند |
inter sectoral planning |
برنامه ریزی بین بخشی |
moto |
بخشی از مسابقه موتورسیکلت رانی |
physical medicine |
درمان بدنی و توان بخشی |
reviviscence |
بهوش اوری نیرو بخشی |
overlap |
پوشاندن بخشی از چیزی با دیگری |
cost effectiveness analysis |
تحلیل تاثیر بخشی هزینه ها |
satellite |
کامپیوترکوچک که بخشی ازسیستم بزرگتر است |
satellites |
کامپیوترکوچک که بخشی ازسیستم بزرگتر است |
selectively |
مرتب کردن بخشی از داده ها به ترتیب |
selective |
مرتب کردن بخشی از داده ها به ترتیب |
municipality |
شهریا بخشی که دارای شهرداری است |
front line |
9 بخش اول زمین 81 بخشی گلف |
highlight |
جدا کردن بخشی از متن از سایر آن |
highlighted |
جدا کردن بخشی از متن از سایر آن |
highlights |
جدا کردن بخشی از متن از سایر آن |
beginning |
حرف یا نشانه آغاز بخشی از داده |
titillate |
بطور لذت بخشی تحریک کردن |
beginnings |
حرف یا نشانه آغاز بخشی از داده |
titillated |
بطور لذت بخشی تحریک کردن |
titillates |
بطور لذت بخشی تحریک کردن |
titillating |
بطور لذت بخشی تحریک کردن |
municipalities |
شهریا بخشی که دارای شهرداری است |
bung |
بخشی از طاق کوره گازی وهوایی |
carriers |
وسیلهای که بخشی از میکروفیلم را نگه می دارد |
branches |
جهش از بخشی از برنامه به بخش دیگر |
front |
بخشی از چیزی که از عقب به نظر آید |
fronting |
بخشی از چیزی که از عقب به نظر آید |
introsusception |
دخول بخشی از روده در بخش دیگر |
branch |
جهش از بخشی از برنامه به بخش دیگر |
rehabilitation |
تجدید قوا کردن توان بخشی |
moto scramble |
مسابقه چند بخشی درمسیرهای گوناگون |
usenet |
بخشی از اینترنت که حاوی مجمعی است |
intussusception |
دخول بخشی از روده در بخش دیگر |
parterre |
بخشی ازتماشاخانه که پشت سرنوازندگان است |
to put in a piece of work |
بخشی از کار دیگران را انجام دادن |
maiden over |
بخشی از بازی کریکت بدون امتیاز |
carrier |
وسیلهای که بخشی از میکروفیلم را نگه می دارد |
storage |
بخشی از حافظه برای ذخیره اطلاعات |
bungs |
بخشی از طاق کوره گازی وهوایی |
bunging |
بخشی از طاق کوره گازی وهوایی |
bunged |
بخشی از طاق کوره گازی وهوایی |
zeros |
پرکردن بخشی از حافظه با مقادیر صفر |
zeroes |
پرکردن بخشی از حافظه با مقادیر صفر |
zero |
پرکردن بخشی از حافظه با مقادیر صفر |
internal |
دستوری که بخشی از سیستم عامل است |
metaplasm |
بخشی ازسفیده که موادیاخته ساز درانست |
nasopharynx |
بخشی از گلو گاه که بابینی راه دارد |
nine |
قسمت اول یادوم زمین 81 بخشی گلف |
fail |
سیستمی که پس از خرابی بخشی از آن هنوز کار میکند |
failed |
سیستمی که پس از خرابی بخشی از آن هنوز کار میکند |
machine address |
برنامه ای که بخشی از کد را در حافظه اصلی بار میکند |
fails |
سیستمی که پس از خرابی بخشی از آن هنوز کار میکند |
cuts |
حذف بخشی از متن از یک فایل تا کوتاه تر شود |
margin |
فضای خالی اطراف بخشی از متن چاپی |
transient |
بخشی از حافظه موقت که در مدت زمانی رخ میدهد |
transients |
بخشی از حافظه موقت که در مدت زمانی رخ میدهد |
deposit |
چاپ گرفتن ازکل یا بخشی از فضای حافظه |
shirt-tails |
بخشی از پیراهن مردانه که زیر شلوار میرود |
shirt-tail |
بخشی از پیراهن مردانه که زیر شلوار میرود |
deposits |
چاپ گرفتن ازکل یا بخشی از فضای حافظه |
general delivery |
بخشی از ادارهی پست که مسئول اینگونهمراسلات است |
cut |
حذف بخشی از متن از یک فایل تا کوتاه تر شود |
margins |
فضای خالی اطراف بخشی از متن چاپی |
scan |
بخشی از تصویر که توسط اسکنر خوانده میشود |
addressing |
روشی که بخشی از حافظه مکان دهی میشود |
executing |
بخشی از حلقه اجرا در حین اجرای دستور |
executes |
بخشی از حلقه اجرا در حین اجرای دستور |
executed |
بخشی از حلقه اجرا در حین اجرای دستور |
execute |
بخشی از حلقه اجرا در حین اجرای دستور |
electron gun |
بخشی از CRT که یک اشعه الکترونی ایجاد میکند |
nines |
قسمت اول یادوم زمین 81 بخشی گلف |
descender |
بخشی از حرف چاپ شده که زیر خط است |
drives |
بخشی ازکامپیوتر که نوار یا دیسک را راه می اندازد |
drive |
بخشی ازکامپیوتر که نوار یا دیسک را راه می اندازد |
backplane |
بخشی از ساختمان کامپیوتر که حاوی تختههای مدار |
absolute address |
برنامه ای که بخشی از کد را در حافظه اصلی بار میکند |
operation |
بخشی از حلقه ماشین در حین اجرای دستور |
scans |
بخشی از تصویر که توسط اسکنر خوانده میشود |
scanned |
بخشی از تصویر که توسط اسکنر خوانده میشود |
hexadecimal notation |
نمایش بخشی از حافظه در مبنای شانزده تایی |
holdup |
بازگشت یا نگهداری یک مقدار یا خط ارتباطی یا بخشی از حافظه |
hex |
نمایش بخشی از حافظه در مبنای شانزده تایی |
elimination |
بخشی از داده هنوز استفاده نشده است |
attention |
توجه کافی کردن به اجرای بخشی از برنامه |
attentions |
توجه کافی کردن به اجرای بخشی از برنامه |
pinning |
فلز کوچک یا بخشی از دو شاخه که در سوراخ سوکت می رود |