| Total search result: 202 (16 milliseconds) |
|
|
|
| English |
Persian |
| notation |
عملیات ریاضی به صورت منط قی که عملگر قبل از عملوند می آید و دیگر نیاز به کروشه نیست |
| notations |
عملیات ریاضی به صورت منط قی که عملگر قبل از عملوند می آید و دیگر نیاز به کروشه نیست |
|
|
|
|
| Other Matches |
|
| prefix notation |
عملیات ریاضی به صورت منط ق به طوری که عملگر پیش از عملوندها فاهر میشود و نیازی به کروشه نیست |
| postfix |
عملیات ریاضی که به صورت منط قی نوشته شده اند به طوری که عملگر پس از عملوند می آید |
| notation |
و دیگر نیاز به کروشه نیست |
| notations |
و دیگر نیاز به کروشه نیست |
| reversing |
عملیات ریاضی که به صورت منط قی نوشته شده اند, وبنابراین عملگرپس از اعداد فاهر میشودونیازبه کروشه را ازبین می برد |
| reverses |
عملیات ریاضی که به صورت منط قی نوشته شده اند, وبنابراین عملگرپس از اعداد فاهر میشودونیازبه کروشه را ازبین می برد |
| reverse |
عملیات ریاضی که به صورت منط قی نوشته شده اند, وبنابراین عملگرپس از اعداد فاهر میشودونیازبه کروشه را ازبین می برد |
| reversed |
عملیات ریاضی که به صورت منط قی نوشته شده اند, وبنابراین عملگرپس از اعداد فاهر میشودونیازبه کروشه را ازبین می برد |
operation |
1-عملیات روی دو عملوند. 2-عملیات روی عملوند به صورت دودویی |
| zero wait state |
که آن قدر سریع است که با سرعت قط عات دیگر در کامپیوتر کار میکند و نیاز نیست به صورت مصنوعی سرعت آن کم شود یا وضعیت انتظار درج شود |
| hand |
سیستم جاری که 1-عملوند عملیات خودکار را کنترل نمیکند. 2-عملوند نیازی به تماس با وسیله مورد استفاده ندارد |
| handing |
سیستم جاری که 1-عملوند عملیات خودکار را کنترل نمیکند. 2-عملوند نیازی به تماس با وسیله مورد استفاده ندارد |
| notations |
که عملگر پس از عملوند فاهر میشود |
| notation |
که عملگر پس از عملوند فاهر میشود |
| asynchronous |
اتصال یک ترمینال که به یک وسیله دیگر متصل است به طوری که این دو نیاز نیست هم سان باشند |
| discretionary |
آنچه در صورت نیاز لازم و در صورت عدم نیاز زیادی باشد |
| notations |
عملیات ریاضی که به صورت منط قی نوشته شده اند |
| notation |
عملیات ریاضی که به صورت منط قی نوشته شده اند |
| postfix |
و نیاز به کروشه را از بین می برد. |
| chip |
اتصال به یک قطعه که در صورت فهور یک سیگنال دیگر قادر به انجام عمل نیست |
| chips |
اتصال به یک قطعه که در صورت فهور یک سیگنال دیگر قادر به انجام عمل نیست |
| suffix notation |
عملیات ریاضی که به صورت منط ق نوشته میشود و نشانه پس از عددی که عمل روی آن انجام میشود می آید |
| formats |
با استفاده فیلدهای عملوند و عملیات و برچسب |
format |
با استفاده فیلدهای عملوند و عملیات و برچسب |
| LUT |
مجموعه نتایج ذخیره شده که به سرعت قابل دستیابی هستند توسط برنامه بدون نیاز به محاسبه هر نتیجه در صورت نیاز |
| operator |
عملگر [ریاضی] |
| differential operator |
عملگر دیفرانسیلی [ریاضی] |
| unary operation |
عملیات محاسبه روی یک عملوند مثل عمل منط قی NOT |
| Laplace operator |
عملگر لاپلاس [ریاضی] [فیزیک] |
Laplacian |
عملگر لاپلاس [ریاضی] [فیزیک] |
| arithmetic operator |
نشان حسابی عملگر ریاضی |
| attended operation |
فرآیندی که در صورت وقوع مشکل یک عملگر آماده دارد |
| handing |
سیستم جاری که عملوند عملیات را با اجرای دستورات از طریق صفحه کلید کنترل میکند |
| hand |
سیستم جاری که عملوند عملیات را با اجرای دستورات از طریق صفحه کلید کنترل میکند |
| step frame |
استفاده از رشته ویدیویی به صورت یک فریم در هر لحظه برای زمانی که کامپیوتر قوی نیست یا آن قدر سریع نیست که تصاویر بلادرنگ را نشان دهد |
| compiled |
برنامه کامپیوتری که به ارتباط بین عملوند ها برای بار کردن و کامپایل و اجرای زمان برنامه نویسی سطح بالا نیاز ندارد |
| compiles |
برنامه کامپیوتری که به ارتباط بین عملوند ها برای بار کردن و کامپایل و اجرای زمان برنامه نویسی سطح بالا نیاز ندارد |
| compiling |
برنامه کامپیوتری که به ارتباط بین عملوند ها برای بار کردن و کامپایل و اجرای زمان برنامه نویسی سطح بالا نیاز ندارد |
| compile |
برنامه کامپیوتری که به ارتباط بین عملوند ها برای بار کردن و کامپایل و اجرای زمان برنامه نویسی سطح بالا نیاز ندارد |
| ancillary equipment |
وسیلهای که کاری را ساده تر میکند ولی واقعا نیاز نیست |
| complete |
آنچه به چیزی دیگر نیاز ندارد |
| completes |
آنچه به چیزی دیگر نیاز ندارد |
| completed |
آنچه به چیزی دیگر نیاز ندارد |
| completing |
آنچه به چیزی دیگر نیاز ندارد |
| real time |
داده وروری به یک سیستم در صورت نیاز یا رویداد |
| it is never the worse |
دیگر بدتر که نیست |
| it is toolate.to go |
دیگر موقع رفتن نیست |
| I have nothing more to say . |
دیگر عرضی نیست ( ندارم ) |
| standalone |
که بدون نیاز به وسیله دیگر قابل کار کردن است |
Life in not a problem to be solved, but a reality to be experienced. |
زندگی مسئله ای نیست، که نیاز به حل کردن داشته باشد، بلکه حقیقتی است که باید تجربه کرد. |
| lock up |
وضعیت عملیات خطا که بدون قط ع برق قابل ترمیم نیست |
| internal |
عملیات ریاضی ALU |
| storing |
ذخیره داده که بعداگ در صورت نیاز مورد استفاده قرار می گیرد |
| paging |
که آدرس به آنها اختصاص داده میشود و در صورت نیاز فراخوانی می شوند |
| store |
ذخیره داده که بعداگ در صورت نیاز مورد استفاده قرار می گیرد |
| precedence |
ترتیب اجرای عملیات ریاضی |
| operators |
ترتیب اجرای عملیات ریاضی |
| operator |
ترتیب اجرای عملیات ریاضی |
| monofuel |
سوختی که بتنهایی و بدون نیاز به هوا یا اکسیدکننده دیگر مورد استفاده قرارمیگیرد |
| unattended operation |
سیستمی که بدون نیاز به اپراتور یا شخص دیگر برای بررسی کار میکند |
| She's not the Laleh I used to know. |
او [زن] دیگر لاله قدیمی [از نظر رفتار] نیست. |
immediate |
دستور کامپیوتری که عملوند در دستور راست و نه آدرس محل عملوند |
| switching |
خط و مدار ارتباطی که در صورت نیاز ایجاد میشود و تا زمان لازم باقی می ماند |
| log |
کارنامه صورت عملیات سفرنامه کشتی |
| logs |
کارنامه صورت عملیات سفرنامه کشتی |
| resulted |
پاسخ یا خروجی عملیات ریاضی یا منط قی |
| floating |
عملیات ریاضی روی اعداد اعشاری |
| result |
پاسخ یا خروجی عملیات ریاضی یا منط قی |
| resulting |
پاسخ یا خروجی عملیات ریاضی یا منط قی |
| operate |
نرم افزاری که عملیات ابتدایی و سطح پایین سخت افزار و مدیریت فایل را انجام میدهد بدون نیاز به کاربر |
| operates |
نرم افزاری که عملیات ابتدایی و سطح پایین سخت افزار و مدیریت فایل را انجام میدهد بدون نیاز به کاربر |
| operated |
نرم افزاری که عملیات ابتدایی و سطح پایین سخت افزار و مدیریت فایل را انجام میدهد بدون نیاز به کاربر |
| storage |
TRC مخصوص برای گرافیک کامپیوتری . تصویری را روی صفحه برمی گرداند بدون نیاز به عملیات تنظیم مجدد |
| segment |
تقسیم یک برنامه طولانی به بخشهای کوچکتر که بعداگ در صورت نیاز قابل فراخوانی هستند |
| segments |
تقسیم یک برنامه طولانی به بخشهای کوچکتر که بعداگ در صورت نیاز قابل فراخوانی هستند |
| seconding |
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست |
| seconded |
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست |
| second |
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست |
| seconds |
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست |
| multiplication |
عملیات ریاضی که یک عدد را یک واحد به خودش اضافه میکند |
| forward |
روش تشخیص خطا و تصحیح که به داده دریافتی اعمال میشود که داده را صحیح میکند و نیاز به ارسال مجدد نیست |
| forwarded |
روش تشخیص خطا و تصحیح که به داده دریافتی اعمال میشود که داده را صحیح میکند و نیاز به ارسال مجدد نیست |
| borrow |
عملیات در برخی فرآیندهای ریاضی از قبیل تفریق از عدد کوچکتر |
| OCP |
پردازندهای که عملیات ریاضی و منط قی را طبق کد برنامه انجام میدهد |
| precedence |
قوانین محاسباتی برای بیان نحوه محاسبه عملیات ریاضی |
| borrowed |
عملیات در برخی فرآیندهای ریاضی از قبیل تفریق از عدد کوچکتر |
| borrows |
عملیات در برخی فرآیندهای ریاضی از قبیل تفریق از عدد کوچکتر |
| overlay |
نرم افزار سیستم که در حین اجرا بار کردن و اجرای بخشهای برنامه را در صورت نیاز مدیریت میکند |
| overlays |
نرم افزار سیستم که در حین اجرا بار کردن و اجرای بخشهای برنامه را در صورت نیاز مدیریت میکند |
| overlaying |
نرم افزار سیستم که در حین اجرا بار کردن و اجرای بخشهای برنامه را در صورت نیاز مدیریت میکند |
| betterment |
خرجی که به منظور افزایش بازده یا تقلیل هزینه عملیات صورت بگیرد |
| OS |
نرم افزاری که عملیات سخت افزاری ابتدایی و سطح پایین را انجام میدهد و مدیریت فایل بدون نیاز به کاربر |
| garbage |
داده یا اطلاعی که دیگر لازم نیست چون خارج از تاریخ است یا غلط دارد |
| processor |
پردازندهای که عملیات ریاضی و منط قی را کد گشایی و اجرا میکند طبق کد برنامه |
| logic |
ترمیم ریاضی عملیات منط قی مثل AND و OR و... و تبدیل آنها به مدارهای مختلف |
| log |
کلمه رمز و شماره کاربر که در صورت نیاز سیستم راه دور برای وارد شدن خودکار ارسال می شوند |
| logs |
کلمه رمز و شماره کاربر که در صورت نیاز سیستم راه دور برای وارد شدن خودکار ارسال می شوند |
| safe mode |
حالت عملیات خاص در ویندوز که به صورت خودکارانتخاب میشودوقتی که در شروع خطایی رخ دهد |
An apple a day keeps the doctor away. <proverb> |
با خوردن یک سیب هر روز نیازی به دکتر نیست. [چونکه آدم دیگر بیمار نمی شود] |
| coprocessor |
پردازندهای که نتایج عملیات ریاضی را سریع تر از بخش ALU از CPU انجام میدهد |
| order |
پردازندهای که عملیات ریاضی و منط قی را کدگشایی کند و انجام میدهد مط ابق کد برنامه |
| numerator |
برخه شمار [شماران] [صورت کسر] [ریاضی] |
| storage |
هر وسیلهای که میتواند داده ذخیره کند و در صورت نیاز بازیابی کند |
| alien |
دیسک فرمت شده روی سیستم دیگر یا شامل دادهای به فرمتی که قابل خواندن یا فهم نیست |
| non maskable interrupt |
سیگنال وقفه با ارجحیت بالا که توسط نرم افزار یا دستورات دیگر قابل آسیب دیدن نیست |
| aliens |
دیسک فرمت شده روی سیستم دیگر یا شامل دادهای به فرمتی که قابل خواندن یا فهم نیست |
raw wool |
پشم خام [پشمی که هیچگونه عملیات سفیدگری یا شستشو روی آن صورت نگرفته باشد.] |
| processor |
کامپیوتری که میتواند روی چندین آرایه داده برای عملیات ریاضی خیلی سریع |
| demands |
نرم افزار سیستم که صفحات را از سیستم حافظه مجازی بازیابی میکند در صورت نیاز |
| demanded |
نرم افزار سیستم که صفحات را از سیستم حافظه مجازی بازیابی میکند در صورت نیاز |
| demand |
نرم افزار سیستم که صفحات را از سیستم حافظه مجازی بازیابی میکند در صورت نیاز |
| library |
تابع پیش نویس که میتواند وارد برنامه اصلی شود و در صورت نیاز فراخوانی شود |
| libraries |
تابع پیش نویس که میتواند وارد برنامه اصلی شود و در صورت نیاز فراخوانی شود |
| flags |
بیت ای در کلمه که در صورت وقوع سر زیر ریاضی یک میشود |
| flag |
بیت ای در کلمه که در صورت وقوع سر زیر ریاضی یک میشود |
| fractions |
که به صورت یک شکل زیر دیگر بیان میشود مثل bc1 |
| fraction |
که به صورت یک شکل زیر دیگر بیان میشود مثل bc1 |
| libraries |
زیر تابع آزمایش شده و ذخیره شده در کتابخانه که در صورت نیاز وارد برنامه کاربر میشود |
| library |
زیر تابع آزمایش شده و ذخیره شده در کتابخانه که در صورت نیاز وارد برنامه کاربر میشود |
| What You See Is All You Get |
برنامهای که خروجی صفحه نمایش آن به صورت دیگر قابل چاپ نباشد. |
| thickest |
طرح مدار الکترنیکی فریف که قط عات فریف آن روی یک پایه عایق قرار دارند و در صورت نیاز وصل می شوند |
| thick |
طرح مدار الکترنیکی فریف که قط عات فریف آن روی یک پایه عایق قرار دارند و در صورت نیاز وصل می شوند |
| thicker |
طرح مدار الکترنیکی فریف که قط عات فریف آن روی یک پایه عایق قرار دارند و در صورت نیاز وصل می شوند |
| winchester disk |
دیسک سخت با فرفیت بالا و فشرده که به صورت توکار در سیستم کامپیوتری وجود دارد و قابل حذف شدن نیست |
| pan- |
حرکت دادن ملایم پنجره دید به صورت افقی در تصویری که آن قدر بزرگ است که به یکباره قابل نمایش نیست . 2- |
| pan |
حرکت دادن ملایم پنجره دید به صورت افقی در تصویری که آن قدر بزرگ است که به یکباره قابل نمایش نیست . 2- |
| pans |
حرکت دادن ملایم پنجره دید به صورت افقی در تصویری که آن قدر بزرگ است که به یکباره قابل نمایش نیست . 2- |
| horizontal |
دراز کشیدن به صورت تخت یا حرمت از طرفی به طرف دیگر و نه از بالا به پایین |
| sentinel |
1-علامت گذار یا چاپگر بخش خاص داده .2-پرچمی که وضعیت ثبات را پس از عملیات ریاضی یا منط قی گزارش میدهد |
| sentinels |
1-علامت گذار یا چاپگر بخش خاص داده .2-پرچمی که وضعیت ثبات را پس از عملیات ریاضی یا منط قی گزارش میدهد |
| that is not the proposition |
موضوع چیز دیگر است موضوع این نیست |
| super- |
کامپیوتر main Frame بسیار قوی برای عملیات ریاضی بسیار سریع |
| shore to shore movement |
عملیات و حرکت مستقیم از یک ساحل به ساحل دیگر |
| dynamically |
اختصاص دادن حافظه به یک برنامه در صورت نیاز به جای اختصاص دادن بلاکهایی پیش از اجرا |
| dynamic |
اختصاص دادن حافظه به یک برنامه در صورت نیاز به جای اختصاص دادن بلاکهایی پیش از اجرا |
dependent |
غیر استاندارد یا چیزی که روی سخت افزار یا نرم افزار تولید کننده دیگر بدون متغیر قابل استفاده نیست |
| mirrored |
کپی کردن تمام عملیات دیسک روی دیسک دوم که در صورت خرابی اولی قابل استفاده است |
| mirror |
کپی کردن تمام عملیات دیسک روی دیسک دوم که در صورت خرابی اولی قابل استفاده است |
| mirrors |
کپی کردن تمام عملیات دیسک روی دیسک دوم که در صورت خرابی اولی قابل استفاده است |
| open |
1-سیستم غیراختصاصی که تحت کنترل شرکتی نیست . 2-سیستمی که به صورت ساخته شده که سیستم عاملهای مختلف می توانند با هم کار کنند |
| opened |
1-سیستم غیراختصاصی که تحت کنترل شرکتی نیست . 2-سیستمی که به صورت ساخته شده که سیستم عاملهای مختلف می توانند با هم کار کنند |
| opens |
1-سیستم غیراختصاصی که تحت کنترل شرکتی نیست . 2-سیستمی که به صورت ساخته شده که سیستم عاملهای مختلف می توانند با هم کار کنند |
| generals |
ثبات داده در واحد پردازش کامپیوتر که میتواند داده را برای عملیات ریاضی و منط قی مختلف ذخیره کند |
| general |
ثبات داده در واحد پردازش کامپیوتر که میتواند داده را برای عملیات ریاضی و منط قی مختلف ذخیره کند |
| real time |
با همان سرعتی که در جهان واقعی حرکت می کنند.نقاشی متحرک بلا درنگ نیاز به سخت افزار نمایش قادر به نمایش یک ترتیب به صورت ده تصویر مختلف در ثانیه دارد |
| square bracket |
کروشه |
| dog ear |
کروشه |
bracket |
کروشه |
| attributing |
مشخصه مخصوص یک فایل که در صورت فعال بودن فقط اجازه میدهد محتوای فایل دیده شود و هیچ تغییری قابل اعمال نیست |
| attributes |
مشخصه مخصوص یک فایل که در صورت فعال بودن فقط اجازه میدهد محتوای فایل دیده شود و هیچ تغییری قابل اعمال نیست |
attribute |
مشخصه مخصوص یک فایل که در صورت فعال بودن فقط اجازه میدهد محتوای فایل دیده شود و هیچ تغییری قابل اعمال نیست |
| Mandlebrot set |
تساوی ریاضی که به صورت بازگشتی برای تنظیم مقادیر به کار می رود. هنگام رسم آنرا در تصویر بخش شده |
| inventory |
از چیزی صورت برداشتن صورت ریز مواد اولیه موجودی انبار صورت تحریرترکه متوفی |
bracket |
حالت معمولی کروشه |
| modulo arithmetic |
شاخهای از ریاضی که از باقی ماندن عدد وقتی بر عدد دیگر تقسیم میشود استفاده میکند |
| say's law |
از قوانین اقتصادی دوره کلاسیک مبنی بر این که تولیداضافی یک کالا ممکن نیست چه هر کس کالا را جهت معاوضه با کالای دیگر ایجادمیکند و بنابراین عرضه هرچیز تقاضای ان را به وجودمی اورد |
bracket |
نوعی کروشه با گوشههای صاف |
| crash conversion |
تبدیل یک سیستم به سیستم دیگر به وسیله به پایان بردن عملیات سیستم قدیمی به هنگام اجرا شدن سیستم جدید |
| double coincidence of wants |
زیرا هرطرف مبادله باید کالائی را به بازار عرضه کند که طرف دیگر مبادله به ان نیاز دارد ونیز شرایط مبادله باید موردتوافق طرفین مبادله باشد |
| virtual |
که موجود نیست ولی توسط کامپیوتر شبیه سازی شده است و توسط کاربر به صورت مجازی قابل استفاده است |
| shift key |
که تابع دوم کلیدها را ایجاد میکند, مصل مجموعه حروف دیگر , با تغییر دادن خروجی به صورت حروف بزرگ |
| shift keys |
که تابع دوم کلیدها را ایجاد میکند, مصل مجموعه حروف دیگر , با تغییر دادن خروجی به صورت حروف بزرگ |
| gpr |
ثبات داده در واحد پردازش کامپیوتر که میتواند داده را برای عملیات ریاضی و منط ق مختلف پردازش کند |
| task |
جابجایی برنامهای در حافظه با دیگر که موقتاگ روی دیسک ذخیره شده است . جابجایی کارها مشابه چند کاره بودن نیست چون میتواند چندین برنامه را هم زمان اجرا کند |
| tasks |
جابجایی برنامهای در حافظه با دیگر که موقتاگ روی دیسک ذخیره شده است . جابجایی کارها مشابه چند کاره بودن نیست چون میتواند چندین برنامه را هم زمان اجرا کند |
| modes |
عملیات ریاضی اعشاری که در آن عددی غیر از صفر به عدد با کمترین ارزش اضافه میشود در حین نرمال سازی عدد اعشاری |
| mode |
عملیات ریاضی اعشاری که در آن عددی غیر از صفر به عدد با کمترین ارزش اضافه میشود در حین نرمال سازی عدد اعشاری |
| charge and discharge statements |
حساب قیومیت صورت و نحوه ارزیابی و عملیات مالی ارث حساب ارث |
| cleaned |
کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود |
| cleans |
کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود |
| clean |
کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود |
| cleanest |
کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود |
| All is not gold that glitters. <proverb> |
هر آنچه میدرخشد طلا نیست(هر گردى گردو نیست). |
| worded |
سیستم در برنامه کاربردی ویرایش یا کلمه پرداز که در آن لازم نیست اپراتور انتهای خط را مشخص کند, و پیاپی تایپ میکند و خود برنامه کلمات را جدا میکند و به صورت یک متن خط به خط درمی آورد |
word |
سیستم در برنامه کاربردی ویرایش یا کلمه پرداز که در آن لازم نیست اپراتور انتهای خط را مشخص کند, و پیاپی تایپ میکند و خود برنامه کلمات را جدا میکند و به صورت یک متن خط به خط درمی آورد |
| word wrap |
سیستم در برنامه کاربردی ویرایش یا کلمه پرداز که در آن لازم نیست اپراتور انتهای خط را مشخص کند, و پیاپی تایپ میکند و خود برنامه کلمات را جدا میکند و به صورت یک متن خط به خط درمی آورد |
| wraparound |
سیستم در برنامه کاربردی ویرایش یا کلمه پرداز که در آن لازم نیست اپراتور انتهای خط را مشخص کند, و پیاپی تایپ میکند و خود برنامه کلمات را جدا میکند و به صورت یک متن خط به خط درمی آورد |
| rio treaty |
اکوادور ونیکاراگوئه به سال 7491 که به موجب ان در صورت حمله به یک از کشورهای امریکایی همه کشورهای دیگر حق حمله مسلحانه را دارند |
| winchester disk |
دیسک سخت کوچک در یک واحد بسته که وقتی پر است یا لازم نیست , قابل جدا شدن از کامپیوتر نیست |
| farmgate type operations |
رهبری اموزش و عملیات نیروی هوایی یک کشور تامرحله عملیات جنگی |
| buffered computer |
کامپیوتری که عملیات ورودی و خروجی و عملیات پردازشی را بطور همزمان ارائه میدهد |
Kurdish rug |
فرش کردی [مناطق بافت به صورت پراکنده بوده و بافته های آن نیز تمایز خاصی از نظر نقشه با دیگر شهرها ندارند. در آن از لچک ترنج گرفته تا افشان و هراتی بافته می شود.] |
| counter air |
عملیات ضدهواپیمایی عملیات ضد فعالیت هوایی دشمن |
| counter air operations |
عملیات ضد هواپیمایی عملیات ضد برتری هوایی دشمن |
| anticrop operations |
عملیات کاربرد افات کشاورزی در عملیات نظامی |
| operators |
عملگر |
| operator |
عملگر |
| operand |
عملوند |
| oprand |
عملوند |
| binary operator |
عملگر دوتایی |
| comparison operator |
عملگر مقایسه |
| binary operator |
عملگر دودوئی |
| monadic operator |
عملگر تکین |
| boolean operator |
عملگر بولی |
| nand operator |
عملگر نقیض و |
| boolean operator |
عملگر بول |
| n ary operator |
عملگر N تایی |
| concatenation operator |
عملگر الحاقی |
| dyadic operator |
عملگر دوتایی |
| conditional operator |
عملگر شرطی |