Total search result: 201 (2 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
directorial |
مربوط به کارگردان دستوری |
|
|
Other Matches |
|
operator |
کارگردان |
operators |
کارگردان |
director |
کارگردان |
directors |
کارگردان |
stage manager |
کارگردان نمایش |
stage managers |
کارگردان نمایش |
machine operator |
کارگردان ماشین |
stagehands |
کارگردان پشت صحنه |
stagehand |
کارگردان پشت صحنه |
He's a good director but he doesn't bear [stand] comparison with Hitchcock. |
او [مرد ] کارگردان خوبی است اما او [مرد] قابل مقایسه با هیچکاک نیست. |
program loans |
قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها |
tactically |
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی |
tactical |
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی |
inferences |
روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد |
inference |
روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد |
elevation guidance |
دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما |
victual |
مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار |
bioclimatic |
مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی |
auditory |
مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری |
genital |
مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی |
supervisory |
مربوط به نظارت مربوط به نافر امور |
relative |
که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است |
acoustic |
مربوط به صدا مربوط به سامعه |
acoustical |
مربوط به صدا مربوط به سامعه |
reverts |
دستوری که |
reverting |
دستوری که |
imperative |
دستوری |
rubrical |
دستوری |
imperatives |
دستوری |
instructional |
دستوری |
revert |
دستوری که |
reverted |
دستوری که |
n plus one address instruction |
دستوری که از |
grammatical |
دستوری |
magistral |
دستوری |
quick format |
دستوری |
ministries |
دستوری وزارتخانه |
ministry |
دستوری وزارتخانه |
function word |
کلمه دستوری |
solecism |
غلط دستوری |
solecisms |
غلط دستوری |
command socialism |
سوسیالیسم دستوری |
grammatical term |
اصطلاحات دستوری |
command economies |
اقتصاد دستوری |
command mode |
وضعیت دستوری |
command language |
زبان دستوری |
command economy |
اقتصاد دستوری |
grammatical sense |
معنی دستوری |
solecistic |
دارای غلط دستوری |
statement |
به مجموعهای از مابارات دستوری |
statements |
به مجموعهای از مابارات دستوری |
xenial |
مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان |
distance angle |
زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف |
range component |
عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد |
waste instruction |
دستوری که عملی انجام نمیدهد. |
halts |
دستوری در برنامه که در حین اجرا |
zeros |
دستوری که آدرس در آن عملوند است |
zero |
دستوری که آدرس در آن عملوند است |
zeroes |
دستوری که آدرس در آن عملوند است |
halted |
دستوری در برنامه که در حین اجرا |
halt |
دستوری در برنامه که در حین اجرا |
grammaticize |
درنکات دستوری بحث کردن |
skipped |
نادیده گرفتن دستوری در بین دستورات |
skip |
نادیده گرفتن دستوری در بین دستورات |
sentence fragment |
جملهای که ازلحاظ دستوری کامل نیست |
multi- |
دستوری که حاوی بیش از یک آدرس باشد. |
multi |
دستوری که حاوی بیش از یک آدرس باشد. |
internal |
دستوری که بخشی از سیستم عامل است |
multiple |
دستوری با بیش از یک آدرس برای عملوندها |
skips |
نادیده گرفتن دستوری در بین دستورات |
civil appropriation |
اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی |
stepper motor |
موتوری که طبق دستوری کامپیوتر به آرامی می چرخد. |
stepping motor |
موتوری که طبق دستوری کامپیوتر به آرامی می چرخد. |
concatenate |
دستوری که دو داده یا متغیر را باهم ترکیب میکند |
fetch |
دستوری که دستور بعدی حافظه را بازیابی میکند |
fetches |
دستوری که دستور بعدی حافظه را بازیابی میکند |
operation |
دستوری که نیاز به آدرس کردن اش نداشته باشد |
functional shift |
تغییر یک کلمه یا عبارت برحسب مقتضیات دستوری |
fetched |
دستوری که دستور بعدی حافظه را بازیابی میکند |
form |
دستوری به چاپگر برای قرار دادن صفحه بعدی |
forms |
دستوری به چاپگر برای قرار دادن صفحه بعدی |
template |
دستوری که باعث تنظیم توابع یا دستورات دیگر میشود |
two address instruction |
دستوری که حاوی محل دو عملوند و آدرس نتیجه است |
symbolic |
دستوری که در قالب نشانهای است و نه به صورت اعداد دودویی |
formed |
دستوری به چاپگر برای قرار دادن صفحه بعدی |
legal |
عبارت یا دستوری که در قوانین زبان قابل پذیرش است |
templates |
دستوری که باعث تنظیم توابع یا دستورات دیگر میشود |
symbolically |
دستوری که در قالب نشانهای است و نه به صورت اعداد دودویی |
edit |
کلمات دستوری و دستور العملی که در هنگام ویرایش به کار می روند |
edited |
کلمات دستوری و دستور العملی که در هنگام ویرایش به کار می روند |
transferring |
دستوری که کنترل پردازنده را از یک بخش برنامه به دیگری هدایت کند |
indirect speech |
گفته کسی که تغییرات دستوری دران داده نقل کنند |
transfer |
دستوری که کنترل پردازنده را از یک بخش برنامه به دیگری هدایت کند |
transfers |
دستوری که کنترل پردازنده را از یک بخش برنامه به دیگری هدایت کند |
stops |
دستوری که فرآیند را موقتاگ متوقف میکند تا کاربر داده وارد کند |
stop |
دستوری که فرآیند را موقتاگ متوقف میکند تا کاربر داده وارد کند |
attention code |
حروف AT در دستور Hayes AT به مودم می گوید که دستوری در ادامه بیان خواهد شد |
stopping |
دستوری که فرآیند را موقتاگ متوقف میکند تا کاربر داده وارد کند |
stopped |
دستوری که فرآیند را موقتاگ متوقف میکند تا کاربر داده وارد کند |
non operable instruction |
دستوری که تابعی انجام نمیدهد ولی شمارنده برنامه را افزایش میدهد |
replace |
دستوری به کامپیوتربرای یافتن یک داده مشخص وقرار دادن چیزدیگری درآن محل |
returning |
دستوری که باعث میشود اجرای برنامه ازبرنامه اصلی به زیر تابع برگردد |
kernels |
توابع دستوری ابتدایی اصلی که پایهای برای هر عملی در سیستم کامپیوتری است |
return |
دستوری که باعث میشود اجرای برنامه ازبرنامه اصلی به زیر تابع برگردد |
replaced |
دستوری به کامپیوتربرای یافتن یک داده مشخص وقرار دادن چیزدیگری درآن محل |
replaces |
دستوری به کامپیوتربرای یافتن یک داده مشخص وقرار دادن چیزدیگری درآن محل |
replacing |
دستوری به کامپیوتربرای یافتن یک داده مشخص وقرار دادن چیزدیگری درآن محل |
three address instruction |
دستوری که حاوی آدرس دو عملوند و محل نتیجه که باید ذخیره شود است |
aggregate |
دستوری در برنامه مدیریت پایگاه داده که باعث شروع یک تابع محاسباتی میشود |
aggregates |
دستوری در برنامه مدیریت پایگاه داده که باعث شروع یک تابع محاسباتی میشود |
reset |
دستوری که هر اجرای برنامهای رامتوقف میکندوکاربررابه صحفه نمایش یا BIOS برمی گرداند |
kernel |
توابع دستوری ابتدایی اصلی که پایهای برای هر عملی در سیستم کامپیوتری است |
jump instruction |
دستوری که کنترل را از یک نقط ه برنامه به دیگری منتقل میکند بدون هیچ شرطی |
returned |
دستوری که باعث میشود اجرای برنامه ازبرنامه اصلی به زیر تابع برگردد |
resets |
دستوری که هر اجرای برنامهای رامتوقف میکندوکاربررابه صحفه نمایش یا BIOS برمی گرداند |
returns |
دستوری که باعث میشود اجرای برنامه ازبرنامه اصلی به زیر تابع برگردد |
machined |
دستوری که توسط ماشین تشخیص داده میشود و بخشی از مجموعه دستورات محدود آن است |
machine |
دستوری که مستقیما CPU را کنترل میکند و بدون نیاز به ترجمه تشخیص داده میشود |
machine |
دستوری که توسط ماشین تشخیص داده میشود و بخشی از مجموعه دستورات محدود آن است |
dummy |
دستوری در برنامه که برا ی موفقیت دستورات زبان یا افزایش طول بلاک قرار دارد |
dummies |
دستوری در برنامه که برا ی موفقیت دستورات زبان یا افزایش طول بلاک قرار دارد |
machined |
دستوری که مستقیما CPU را کنترل میکند و بدون نیاز به ترجمه تشخیص داده میشود |
machines |
دستوری که مستقیما CPU را کنترل میکند و بدون نیاز به ترجمه تشخیص داده میشود |
machines |
دستوری که توسط ماشین تشخیص داده میشود و بخشی از مجموعه دستورات محدود آن است |
formulas |
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه |
formula |
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه |
formulae |
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه |
channel |
دستوری به کانال یا واحد کنترل که حاوی اطلاعات کنترلی مثل انتخاب داده یا ریشه هاست |
channelled |
دستوری به کانال یا واحد کنترل که حاوی اطلاعات کنترلی مثل انتخاب داده یا ریشه هاست |
channeled |
دستوری به کانال یا واحد کنترل که حاوی اطلاعات کنترلی مثل انتخاب داده یا ریشه هاست |
unconditional |
دستوری که کنترل را از یک بخش برنامه به دیگری منتقل میکند , بدون بستگی داشتن به وقوع شرایط ی . |
channels |
دستوری به کانال یا واحد کنترل که حاوی اطلاعات کنترلی مثل انتخاب داده یا ریشه هاست |
jcl |
دستوری که مشخصات را شرح میدهد و نیز منابع لازم برای انجام کار توسط کامپیوتر |
channeling |
دستوری به کانال یا واحد کنترل که حاوی اطلاعات کنترلی مثل انتخاب داده یا ریشه هاست |
suspends |
دستوری که هنگگام اجرای ویندوز استفاده میشود در کامپیوتر laptop باتری برای نشان دادن تمام قط عات الکترونیکی آن |
inherent addressing |
دستوری که حاوی تمام داده مورد نیاز برای آدرس ی که باید دستیابی شود است بدون عمل اضافی |
suspending |
دستوری که هنگگام اجرای ویندوز استفاده میشود در کامپیوتر laptop باتری برای نشان دادن تمام قط عات الکترونیکی آن |
suspend |
دستوری که هنگگام اجرای ویندوز استفاده میشود در کامپیوتر laptop باتری برای نشان دادن تمام قط عات الکترونیکی آن |
hypobaric |
مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو |
four address instruction |
دستوری که حاوی محل چهار ثبات و محل دستورالعمل بعدی است |
reference |
دستوری که دستیابی به داده ذخیره شده یا مرتب شده فراهم میکند |
references |
دستوری که دستیابی به داده ذخیره شده یا مرتب شده فراهم میکند |
seconding |
دستوری که حاوی آدرس است که عملوند در آن ذخیره شده است |
seconded |
دستوری که حاوی آدرس است که عملوند در آن ذخیره شده است |
second |
دستوری که حاوی آدرس است که عملوند در آن ذخیره شده است |
seconds |
دستوری که حاوی آدرس است که عملوند در آن ذخیره شده است |
HTTP |
دستوری که جستجوگر برای درخواست وب سرور اینترنت برای اطلاعات صفحه وب میدهد |
registers |
دستوری که میله آدرس آن حاوی ثباتی است که عملوند ذخیره شده است |
register |
دستوری که میله آدرس آن حاوی ثباتی است که عملوند ذخیره شده است |
registering |
دستوری که میله آدرس آن حاوی ثباتی است که عملوند ذخیره شده است |
executives |
دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود |
executive |
دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود |
moves |
دستوری که محل بلاک متن که توسط نشانه گر بلاک مشخص شده است را تغییر میدهد |
moved |
دستوری که محل بلاک متن که توسط نشانه گر بلاک مشخص شده است را تغییر میدهد |
move |
دستوری که محل بلاک متن که توسط نشانه گر بلاک مشخص شده است را تغییر میدهد |
habeas corpus |
دستور احضار زندانی دستوری که دادگاه به زندان محل توقیف زندانی یی که توقیفش را غیر قانونی می داند |
softest |
دستوری که هر اجرای برنامه را متوقف میکند و کاربر را به برنامه نمایش داده شده یا Bios برمی گرداند |
soft |
دستوری که هر اجرای برنامه را متوقف میکند و کاربر را به برنامه نمایش داده شده یا Bios برمی گرداند |
softer |
دستوری که هر اجرای برنامه را متوقف میکند و کاربر را به برنامه نمایش داده شده یا Bios برمی گرداند |
closer |
در یک زبان برنامه سازی دستوری که بیان میکند برنامه دستیابی به فایل یا وسیله خاص را تمام کرده است |
closest |
در یک زبان برنامه سازی دستوری که بیان میکند برنامه دستیابی به فایل یا وسیله خاص را تمام کرده است |
close |
در یک زبان برنامه سازی دستوری که بیان میکند برنامه دستیابی به فایل یا وسیله خاص را تمام کرده است |
closes |
در یک زبان برنامه سازی دستوری که بیان میکند برنامه دستیابی به فایل یا وسیله خاص را تمام کرده است |
hot |
دستوری در برنامه به صورت کلمات مشخص کلیدی که یک کلمه مهم و اسسی را به صفحه مقصد بعدی وصل میکند که در صورتی که کاربر آن را انتخاب کند نمایش داده میشود |
hottest |
دستوری در برنامه به صورت کلمات مشخص کلیدی که یک کلمه مهم و اسسی را به صفحه مقصد بعدی وصل میکند که در صورتی که کاربر آن را انتخاب کند نمایش داده میشود |
hotter |
دستوری در برنامه به صورت کلمات مشخص کلیدی که یک کلمه مهم و اسسی را به صفحه مقصد بعدی وصل میکند که در صورتی که کاربر آن را انتخاب کند نمایش داده میشود |
parataxis |
مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر |
shutdowns |
دستوری که ویندوز را خاموش میکند و در صورتی که PC سازگار داشته باشد , کامپیوتر را هم خاموش میکند |
shutdown |
دستوری که ویندوز را خاموش میکند و در صورتی که PC سازگار داشته باشد , کامپیوتر را هم خاموش میکند |
interactive |
سیستم چند رسانهای که کاربر دستوری وارد میکند و برنامه پاسخ میدهد یا کاربر میتواند عملیات را کنترل کند و نیز نحوه کار برنامه را |
run |
دستوری که به کاربر امکان نوشتن نام برنامه ای که می خواهد اجرا کند یا دستور DOS ای که می خواهد اجرا کند میدهد |
runs |
دستوری که به کاربر امکان نوشتن نام برنامه ای که می خواهد اجرا کند یا دستور DOS ای که می خواهد اجرا کند میدهد |
vespertinal |
مربوط به شب |
related |
مربوط |
proper |
مربوط |
pertinent |
مربوط |
hydraulic |
مربوط به اب |
coherent |
مربوط |
caprine |
مربوط به بز |
pertinent |
مربوط به |
for |
مربوط به |
curatorial |
مربوط به |
affined |
مربوط |
pertinenet |
مربوط |
as for |
مربوط به |
pertaining |
مربوط به |
lineal |
مربوط به خط |
irrelevant |
نا مربوط |
correspondents |
مربوط به |
relevant |
مربوط |
correspondent |
مربوط به |
cretaceous |
مربوط به گچ |
germane |
مربوط |
condequent |
مربوط |
coordinate |
مربوط |
apposite |
مربوط |
eight bit system |
مربوط به یک |
four dimensional |
مربوط به بعدچهارم |
numeric |
1-مربوط به اعداد. 2- |
operatic |
مربوط به اپرا |